کلمه ای به نام رستوران، تاریخی چندان دور و دراز ندارد؛ یعنی آنچه مسلم است جزو پدیده های نوظهور در اواخر عصر قاجار است. تا پیش از آن، قهوه خانه بود، چلویی و کبابی بود و چیزی به نام رستوران و کافه که در آن اغذیه و اشربه ی فرنگی مورد نظر مشتریان عرضه شود وجود نداشت. به نظر می رسد نخستین بار کسی به نام میرزا غلامحسین خان که بعدها شهرت لقانطه را برای خودش برگزید، ابتدا کافه و سپس رستورانی به سبک فرنگی با غذاهای اروپایی در تهران به وجود آورد. لقانطه در معنی کلمه، نام است یونانی که سپس در فرهنگ لغات عثمانی جای گرفت و به معنی آن چیزی است که ما آن را امروز رستوران می نامیم.
میرزا غلامحسین خان ابتدا در نزدیکی باب همایون، کافه ای درست کرد که در آن میز و صندلی به شیوه ی اروپایی آراست و سپس با خریداری بخشی از عمارت های زیبای نظامیه، از ورثه ی میرزا آقاخان نوری، دومین صدراعظم ناصرالدین شاه، رستوران لقانطه را با شیوه ای نوین و اروپایی آراسته و مبله کرد.
عمارت های ناصری تو در تو با تالارهای زیبا و فضای سبز بیرونی مفرح و دلباز که در بخش جنوبی میدان بهارستان واقع شده بود، کم کم محل دیدار اهل مجلس و رجال سیاسی طراز اول کشور شد. در تابستان ها نیز در محوطه ی بیرونی آن صندلی و میزهای لهستانی با روکش های مخمل قرمز تند و گلدان های گل نرگس چیده می شد که مکانی بود برای تفریح و تفرج و تبادل افکار روشنفکران و فرنگیان مقیم دارالخلافه تهران.
کافه لقانطه که بخشی از رستوران فرنگی آن بود، با چای های دمی مخصوص و قهوه های متعدد و انواع شربت ها و فالوده با لیمو و بستنی های زعفرانی سنتی و فرنگی پسته پوش، از مشتریان پذیرایی می کرد.
در آن زمان، یعنی در دوران انتقال سلطنت از قاجاریه به پهلوی، چند کافه ی دیگر نیز در تهران ساخته شد اما تنها این کافه و رستوران لقانطه بود که در تمام سال بستنی فرنگی داشت. این رستوران در حقیقت نخستین جایی بود که برای خودش ظروف بلور و چینی آلات با آرم و نام رستوران به سبک فرنگی سفارش داد و در این ظروف غذاها را سرو می کرد. در این رستوران، علاوه بر خود میرزا غلامحسین خان که مدتی را در استانبول در یکی از لقانطه های مشهور کار کرده بود، گروهی از آشپزان ارمنی و ایرانی و گروهی از قهوه چیان حرفه ای ترک نیز همکاری میکردند.
کافه رستوران لقانطه در حقیقت با ایجاد محیطی شبیه به مکان های تفریحی اروپایی در تهران، نقش مهمی در ایجاد فضای روشنفکری در ایران بازی کرد. در این رستوران برای اولین بار بود که افراد بر سر یک میز می توانستند درباره ی آراء و عقاید خود به گفتگو بپردازند و طعم غذای فرنگی و دسرهای اروپایی را بچشند.