پرسه زنی نشانه ای از زیستن در شهر و تجربه سازی در شهر به شمار می رود و یک نوع پدیده اجتماعی محسوب می شود که البته برای بعضی ها با ابهامات و تردیدهایی همراه است. در برخی نظریه ها پرسه گرد را فردی متمول و از طبقه بالای جامعه قلمداد میکنند که از روی آسایش و بدون هیچ دغدغه ای به دنبال ورانداز کردن فضاهای اطراف خود است. برخی از نظریه پردازان معتقد اند که پرسه زن، فردی بی ثبات است و بدون هیچ تفکر و اهداف خاصی یکباره تصمیم به تماشای جامعه پیرامون خود می گیرد. اما در شهری مثل تهران پرسه زنی می تواند با نگاه هایی از روی کنجکاوی همراه باشد، یعنی پرسه زن به دنبال پاسخ سوالاتش است و اهداف مختلفی را دنبال می کند و در گشت و گذار به دنبال یافتن پاسخ است. در این میان می تواند به سوالی در مورد مشکلات ترافیک تهران پاسخ بدهد، یا معماری نقاط مختلف تهران ببیند و تفاوت های آنها را از هم تشخیص دهد، حتی می تواند جدید ترین خودروهای شهر را در حال تردد تماشا کند.
در همین پرسه زنی تجربیات جالبی برایم به وجود آمده. برای نمونه در خیابان لالهزار، با اینکه چندین مرتبه در این خیابان پرسه زده ام با ساختمانی مواجه شدم که روزگاری یکی از ساختمان های مجلل این شهر بوده و اتفاقات مختلفی در آن رخ داده و خاطرات فراوانی را در خودش جای داده است اما امروز مانند بعضی از ساختمان های این خیابان به انبار فروشگاه های اطرافش بدل شده و همنشین لوازم الکتریکی گردیده است.
اسمش مهمانپذیر لاله است، ساختمانی بزرگ که حد فاصل خیابان های منوچهری و تقوی در قسمت شمالی لاله زار قرار دارد. هیچ نسبتی هم با مجموعه هتل های لاله که این روزها اسم و رسمی برای خودش رقم زده است ندارد، معمارش وارطان هوانسیان بوده، کسی که در کارنامه اش ساختمان های مختلفی در تهران بنا کرده است مانند سینما دیانا که بعد به سینما سپیده تغییر نام داد، ساختمان جیب در خیابان اکباتان، ساختمان مرکزی بانک سپه و مهمان پذیر فردوسی واقع در میدان توپخانه (امام خمینی). یکی دیگر که در آن فیلمی هم ساخته شده سینما متروپل است که بعدها به رودکی تغییر اسم داد و بناهای دیگری که اگر بخواهیم نام ببریم از حوصله خارج است.
ساختمان مهمان پذیر در بین سال های 1320 تا 1324 ساخته شد، قرار بود به عنوان مهمانپذیری در محدوده مرکز شهر بازگشایی شود اما به یکی از ادارات دولتی واگذار می شود. کمی بعد به عنوان خوابگاه مورد استفاده قرار میگیرد تا اینکه در سال 1347 با نام مهمانپذیر لاله شروع به فعالیت می کند، دوران افول این مهمان پذیر با ظهور هتل های جدید در تهران از راه می رسد و رفته رفته استقبال از آن کم شد تا اینکه تعطیل گشت و مدتی متروک ماند، و صاحبانش با تغییر کاربری آن سرگذشتی متفاوت را برایش رقم زنند.
سرگذشت این مهمانپذیر و ساختمان آن با همه فراز و نشیب هایش شبیه برخی از ساختمان های تاریخی باقی مانده در خیابان لالهزار است، مانند گراند هتل، سینما فردوسی، تئاتر نصر، تماشاخانه تهران و ساختمان های دیگر که در طول خیابان لاله زار حضور داشتند و به مرور تعطیل و متروکه شده اند یا تغییر کاربری پیدا کرده و تنها اسمی از خود به یادگار گذاشته اند.
پ.ن: وقتی در حال ارسال متن بودم به دنبال اسمی برای پست بودم که یاد شعری از رهی معیری افتاد و اینگونه این پست "لاله دیدم روی زیبای تو آمد به یاد...!" نام گرفت.
لاله دیدم روی زیبا توام آمد بیاد
شعله دیدم سرکشی های توام آمد بیاد
سوسن و گل آسمانی مجلسی آراستند
روی و موی مجلس آرای توام آمد بیاد
بود لرزان شعله شمعی در آغوش نسیم
لرزش زلف سمنسای توام آمد بیاد
در چمن پروانه ای آمد ولی ننشسته رفت
با حریفان قهر بیجای تو ام آمد بیاد
از بر صید افکنی آهوی سرمستی رمید
اجتناب رغبت افزای توام آمد بیاد
پای سروی جویباری زاری از حد برده بود
هایهای گریه در پای توام آمد بیاد
شهر پرهنگامه از دیوانه ای دیدم رهی
از تو و دیوانگی های توام آمد بیاد