آراد خاکپور
آراد خاکپور
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

محاکمه فرانتس کافکا





در توانایی فرانتس کافکا نویسنده فقید آلمانی زبان شکی نیست و کتاب محاکمه او نیز سندی بر این تعریف میباشد . کافکا خالق نوعی از نوشتن و فضایی از نوشتن بود که بعد ها توسط صادق هدایت نویسنده سرشناس ایرانی برای ما شناسانده و توسط خود وی نیز استفاده شد و اگر کتاب بوف کور صادق هدایت و چندی از آثار کافکا را مطالعه کنید شاهد تشابه های زیادی در جریانات فکری غالب بر این داستان ها خواهید شد.


اولین حسن و عیب کتاب محاکمه ثابت نبودن بخش های این کتاب در طول حدودا یک صده پیش است و این کتاب چندین و چند بار شاهد جا به جایی فصل های خود در چاپ های مختلف بوده است البته با این وجود بخش های کتاب اصلا وابستگی به یکدیگر ندارند ولی در عین حال ما را در خط سیر داستان قرار میدهند که به نظر من این نیز به نوبه خود یک ویژگی منحصر به فرد است. و اگر دو نفر را در نظر بگیریم که چاپ های مختلف این کتاب را خوانده باشند ، هر دو به خوبی داستان را درک کرده اند.


داستان با دستگیری فردی متشخص به نام جوزف کاف آغاز میشود که فردی مبادی آداب و متشخص است ، کمی بعد تر میفهمیم که این دستگیری یا بازداشت مانند بازداشت های معمول نیست و حتی از سوی قوه مرسومی هم اعمال نشده است.


کاف در حالی به دنبال به نتیجه رساندن محاکمه خود است که هیچ قاعده ای بر این دادگاه حکم فرما نیست . نکته قابل توجه این کتاب که در بسیاری از اوقات مورد توجه قرار نگرفته این است که کاف از پدر خود حرفی به میان نمی آورد و فردی مستقل و بدون رابطه عاطفی است که نشان میدهد پیوستگی محکمی در میان شخصیت جوزف کاف و کافکا وجود دارد مانند بیزاری از پدر و نداشتن روابط جدی عاطفی.


این رمان به خوبی آغشته به شیره تفکرات کافکا است و فضای کافکایی بر او حکم فرماست ، فضایی بسیار پیچیده ، سرگیجه آور ، ضد قوانین منطق و سیاه و تاریک که خواننده را به خوبی همراه خود میسازد .


زن های موجود در این کتاب همگی به نوعی هوسران جلوه داده میشوند که نشان از تفکرات نویسنده نسبت به جنس مونث میباشد و این نوع تفکر در آثار صادق هدایت نیز مشهود است .


در این کتاب افراد محکوم و افراد دون پایه این نظام قضایی کوچک و حقیر نشان داده میشوند که تنها شایعاتی در مورد مقامات بلند پایه شنیده اند و این تمثیلی از شکاف عظیم طبقاتی و سیطره سیاه سیاست و مرموز او بر دنیای ماست .


با اینکه این کتاب ناقص خوانده میشود و گفته میشود که این کتاب به اتمام نرسیده اما به نظر من نیمه کاره بودن کتاب بر شدت فضای پیچیده کتاب افزوده است اما در عین حال این کتاب از لحاظ داستانی کامل بوده و هیچ اثری از نیمه کاره بودن در این کتاب دیده نمیشود ، این کتاب آنقدر کامل است که ناقص مانده!


مرگ جوزف کاف توسط مامور های دادگاه بدون هیچ گونه توضیح و مقاومتی پایانی تیره بر این داستان سیاه است که خواننده را با مفهوم عمیق نیستی و پوچی آشنا میسازد و فضای سنگینی بر مغز خواننده حکم فرما میکند.

در آخر این کتاب با همه پستی بلندی ها و پیچیدگی های خود کتابی بسیار پر معنی و قابل تامل است که میتواند دیدگاه ما را به بسیاری از موضوعات زندگی مان تغییر دهد .

نوشته : آراد خاکپور

کافکافرانتس کافکامحاکمه کافکاکتاب محاکمهتحلیل کتاب محاکمه
پسری عاشق کتاب که آرزوی نویسنده شدن در سر دارد!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید