کمی نامش عجیب است؛ «بازاریابی گوریلی» که به آن «بازاریابی چریکی» هم میگویند. اما مطمئن باشید که حتماً تا به حال چند بار از این شیوه استفاده کردهاید و متوجهاش نشدید.
فرض کنید وسط یک سخنرانی کسلکننده در دانشگاه ناگهان چند نفر با لباسهای رنگی و همراه با نام تجاری یک شرکت وارد سالن شوند و محصول خود را تبلیغ کنند.
محصولی که البته به کار دانشجویان میآید. در این شرایط تمامی حواسهای خسته، فعالانه همان هدفی را دنبال میکنند که مدنظر تبلیغکنندگان است.
بازاریابی چریکی
بازاریابی چریکی، یک استراتژی تبلیغاتی است که با خلاقیت و برنامهریزی دقیق جلو میرود تا محصول و خدمات ما را به روشی نامرئی و نامحسوس تبلیغ کند.
در این شیوهی بازاریابی مکان اهمیت زیادی دارد چون باید جایی این شیوه را به کار ببریم که رفت و آمد مشتریان بالقوهی ما بیشتر است.
پس جاهایی مثل میدانها و خیابانهای شلوغ شهر، مراکز خرید عمومی (و نه محل کسب خصوصی!)، پارکها و... جای مناسبی برای اجرای بازاریابی چریکی است.
ابزارهای بازاریابی چریکی
گرد نوفر (Gerd Nufer) سال 2013 از منظر اقتصادی چهار بایسته یا ابزار بازاریابی چریکی را تشریح میکند که به اختصار در اینجا به آن میپردازیم:
1- به نسبت ارزان است
شرکتهای کوچک و متوسط به کمک بازاریابی چریکی میتوانند ارتباطات و فعالیتهای خویش را روی گروه هدف خویش متمرکز کنند و با استفاده از ایدههای خلاقانه و غیرمعمول یک ویترین تازه بسازند و نور متفاوتی به آن بتابانند. البته در این راه قرار نیست بودجهی زیادی خرج شود.
برای نمونه این جایگاه دوچرخه را ببینید که به شکل یک شانهی سر طراحی شده. در عمل ما با یک بودجهی کم توانستهایم نام برند خویش را در ذهنها روشن کنیم.
2- ویروسی است
به بازاریابی چریکی بازاریابی ویروسی هم میگویند و ایدهی پشت آن این است مصرفکننده خودش تبدیل میشود به حامل پیام تبلیغی ما.
مصرفکننده در همین مسیر تشویق میشود تا این ایده را با دیگران به اشتراک بگذارد؛ چون از مصرف این محصول یا خدمات ضرر نکرده و میخواهد دیگری هم از آن استفاده کند.
برای نمونه این تبلیغ شرکتی است که دارو ضدکک برای حیوان خانگی تولید میکند. در نگاه نخست گویی که دارید موجودات موزی (مثل مگس و کک) را از خودش دور میکند ولی اگر دقت کنید عکس از بالا گرفته شده و آدمها را وسط سالن بزرگ یک پاساژ میبینیم.
فارغ از اینکه چه محصولی دارید تبلیغ میشود، کشف این نکته لذتبخش است و مخاطب میخواهد آن را برای دیگران هم بفرستد تا آنان نیز به این کشف برسند.
3- سورپرایزسازی مشتری
عادت داریم که محیط اطراف خویش را همیشه یکجور خاص و ثابت ببینیم. فرض کنید رویدادی را طراحی کنیم تا دیگر این محیط برای آدمها شبیه قبل نباشد.
به این تبلیغ مکدونالد دقت کنید. وسط خیابان شلوغ سیبزمینی سرخکردهی سبز شده است و سیبزمینیها در واقع خط عابر پیاده است.
4- بازاریابی کَمینی
در شیوهی بازاریابی چریکی، شرکتها برای شکار توجه مشتریان کمین میکنند و البته در بسیاری از موارد این شیوه میتواند برخی قوانین را زیر پا بگذارد. پس باید حواسمان باشد این شانس نباید باعث نقض قوانین حریم خصوصی شود.
برای نمونه این تبلیغ را ببینید. در مسیر رفت و آمد افراد روز این یک بستی بزرگ یخی سبز نمیشود.
5- خلاقیت در بسته نمیماند
همانطور که تگلاین آراهنر میبینیم از کلمه «بسته» در دو معنی استفاده شده است. هم معنی «بسته» هدیه میدهد هم به «بسته بودن» اشاره دارد.
با این کار در عمل مشتری را در موقعیت کشف یک بازی زبانی قرار میدهیم.
برای نمونه نگاهی به محصول «دمت گرم» بیندازید. این محصول گرم و صمیمی از مجموعهی چهلسی و برای یلدا طراحی شده است که میتواند تحت عنوان هدیه شب یلدا مورد استفاده قرار گرفته و جان میدهد برای سفر. قیمت مناسبی هم دارد. در این بسته دو ماگ سبز و قرمز با دمنوشهای خواستنی و یک پتوی کوچک مسافرتی هست.
برای موفقیت در بازاریابی چریکی، ارتباط موثر با مشتریان اهمیت زیادی دارد. اینکه مخاطب کیست و چگونه باید به او برسیم. این شناخت سبب میشود تا بتوانیم درک کنیم چگونه میتوانیم توجه مخاطب را از مسیر اصلی منحرف و به سمت محصول خود جلب کنیم.