آیا این جمله برایتان آشنا است: «من فردی اهمال کار و تنبل هستم!» و یا «من نوعا کارهای مهم را پشت گوش می اندازم»
شاید این جملهها را بارها و بارها در طی روز با خود تکرار میکنید و همیشه در پی راهی هستید که از اهمال کاری و تنبلی خارج شوید.
برای رهایی از اهمال کاری، به کار بستن نکتههای کاربردی برای استفاده از قدرتی که در درون دارید، هوشمندانهترین کاری است که میتوانیم انجام دهیم. حال میخواهیم با یک شگرد ذهنی راهی خلاقانه برای حل این مشکل پیدا کنیم. قبل از آن باید به این سوال پاسخ دهیم که اهمال کاری و به تعویق انداختن کارها، چه زمانی ما را دچار مشکل میکند؟
ارائه تکنیک و راهکار، بیش از هر چیزی به آگاهی و اطلاعات ما نیاز دارد. برای اینکه بتوانیم، معادله منفی اهمال کاری را به نفع خودمان تمام کنیم، باید قبل از هر چیز بفهمیم که چه زمانهایی به تعویق انداختن کارها را به انجام سریع آن ترجیح میدهیم. پیش از هرچیز لازم است عوامل اهمال کاری خود را به دست آوریم مثلا ممکن است دلیل اهمال کاری من این باشد که «هنوز ضرورت انجام این کار برایم روشن نشده است»
هدفمندی مهمترین عامل حرکت است و ما تنها در صورتی که هدفی مشخص و معین داشته باشیم برای رسیدن به آن مقصد اشتیاق داشته و به سمت آن حرکت میکنیم. بنابراین، وقتی انگیزهای برای حرکت نداریم و مدام کارهای گوناگون را انجام میدهیم تا به هر شکلی که امکان دارد از انجام آن کار مهم طفره رویم بدان معنی است که هنوز واقعا نمیدانیم که ضرورت انجام آن کار مهم در زندگیمان چقدر ست وهر چقدر این بلاتکلیفی و سرگردانی بیشتر طول بکشد، پشت گوش اندازی هم عمق بیشتری در وجودمان پیدا میکن
یکی دیگر از دلایل اهمال کاری این است که با خود می گوییم: «هیچ طرح و ایدهای در مورد کارهای مهم خود ندارم»
وقتی حجم کارهایی که باید انجام دهیم، بسیار زیاد شود ناگهان نسبت به انجام کارهایی که در پیش داریم دچار یکی از این دو حالت می شویم:
یا استرس همه وجود ما را در بر می گیرد
و یا دچار بی تفاوتی می شویم
بیشتر کسانی که در این حالت دچار استرس میشوند، سلامت جسمی شان نیز به مخاطره میافتد زیرا ناتوانی و سرگردمی ذهنی یکی از عوامل به هم ریختگی جسمانی است گویی دغدغه های گوناگون ذهنی و مشکلات زندگی، یک نماینده تامالاختیار در ذهن فرد گنجانده تا مدام بیخ گوشش از بیچارگیهای انجام ندادن کارها و عاقبت آن بگوید.
برخی هم از حجم زیاد کارهایشان دچار بیتفاوتی میشوند! وضعیت این افراد البته بسیار بهتر از کسانی است که دچار استرس، میشوند. این افراد در اثر فشار ذهنی، دچار نوعی بیخیالی میشوند و ذهنشان تمام ماجرا را از ریشه بیاهمیت جلوه میدهد.
آنها درست مثل کسی میشوند که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد. بیشتر میخندند، بیشتر تفریح می کنند بیشتر بازی میکنند و حتی ممکن است فیلم ببینند یا سری به آهنگهای خاک خورده گوشیشان بزنند. در نتیجه، به جای اینکه بر سر خودشان و دیگران بزنند، چشمشان را باز میکنند و بهترین کاری که در آن لحظه از دستشان بر میآید غیر از ان کار مهم را انجام میدهند.
در هر صورت، چه استرس وجودمان را فرا بگیرد و چه دچار بی تفاوتی شویم، هر دو نشان دهنده این است که نتوانستهایم با برنامهریزی درست کارهای مهم خود را اولویتبندی کنیم و دچار بینظمی و بی انظباتی شده ایم
حال سوال این است که چگونه از نیروی اهمال کاری خود، به نفع خودمان استفاده کنیم؟
احتملا شما هم با من موافق باشید که ذهنمان در هنگام اهمال کاری، نیروی زیادی را به کار میگیرد. او باید همزمان هم ذوقمان را از کاری که دوست داریم انجام دهیم کور کند، حال خوبمان را به سمت احوالات ناخوش تغییر دهد، آینده را پیش چشمانمان تیره و تار سازد و همه چیزهایی که برایشان تلاش کردهایم را زیر سوال ببرد! این همه کار واقعا نیرو و زحمت زیادی میطلبد.
حالا تصور کنید اگر این همه نیرو و انرژی که در جهت منفی صرف میشود، به شکلی درست در جهت رسیدن به اهداف مورد استفاده قرار بگیرد چقدر عالی میشود.
کنترل زندگیت رو خودت به دست بگیر
مهندسی معکوس اهمال کاری بدین ترتیب است که ما باید ابتدا، برنامه کاری روز بعد خود را به صورت روشن و دقیق و شفاف روی کاغذ بنویسیم. این لیست ممکن است بسیار طولانی و ترسناک شود هیچ اشکالی ندارد.
به این ترتیب که فکر کنید در طول روز، چارهای به جز انجام دادن حداقل سه کار از آن لیست را ندارید و باید همه را تا قبل از ساعت پنج عصر تمام کنید. در نظر گرفتن یک بازه زمانی به شما کمک میکند تا کارهایتان را راحتتر اولویتبندی کنید. چون در هر صورت، زمان و انرژی ما محدود است و باید نهایت تلاش خود را به کار بگیریم تا بتوانیم بهترین بهره را از آن ببریم.
نکته مهم این است که از میان سه کار، باید یک کار خیلی مهم را سوا کنید. شاید بپرسید: «پس این مهندسی معکوس که میگفتی چه شد؟» اینجا دقیقا همان بخشی است که باید مهندسی معکوس را به کار بگیریم. ما بر اساس عادت قبلی خود برای تعلل کردن، دوست داریم زمانمان را صرف انجام کارهایی با اولویتهای کمتر کنیم تا از این راه دلیلی روشن برای انجام ندادن کارهای مهم دست و پا کنیم.
اما حالا باید اول از همه به سراغ آن یک کار خیلی مهم در فهرستمان برویم و از نیروی منفی تعلل، برای اهمال کاری کارهایی با اولویتهای کمتر استفاده کنیم. به این ترتیب، هر وقت هوس انجام دادن کارهای کماهمیت به سرمان زد باید خودمان را با گفتن جملههایی مانند: «حالا باشه یه کم دیگه»، «الان وقتش رو ندارم»، «بذار بعدا» و چیزهایی شبیه به آن، دست به سر کنیم.
پشت گوش اندازی در حالت معمولی، باعث میشود که ما از دردسر انجام کارهای مهم نجات پیدا کنیم و در عین حال، خودمان را فردی پر مشغله نشان دهیم. در این هنگام مناسب است برای انجام دادن هر کدام از کارهای مهم لیستمان یک جایزه مناسب برای خودمان در نظر بگیریم. این جایزه میتواند، بسته به خلق و خوی هر فرد، متفاوت باشد. مثلا برای برخی، ۳۰ دقیقه استراحت واقعی، کفایت میکند اما برخی دیگر باید برای خودشان چیزی بخرند تا راضی شوند.
فقط یادتان باشد، حتما به قولی که به خودتان میدهید عمل کنید. اگر با خودتان قرار میگذارید که بعد از تمام کردن یک کار، فلان خوراکی را بخورید یا بهمان کار را انجام دهید، حتما بر سر قول و قرارتان بمانید. اجازه بدهید ذهنتان به شما و حرفهایی که به او میزنید اعتماد کند.
تکنیک های عملی رهایی از اهمال کاری (ویدئو)
حال در کامنت این مقاله برایم بنویسید که آیا شما هم دچار اهمال کاری هستید؟
آیا مایلید مهندسی معکوس تعلل در کارها را امتحان کنید؟
بهترین جایزهای که در طول یک ماه گذشته به خودتان دادهاید چه بوده است؟
روش شما برای ترک اهمال کاری چیست؟
منبع: آرمیدگی