آرش دارابیان
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

به ایران سلام و به تهران درود

به ایران سلام و به تهران درود
همش ناترازی، همش بوی دود

شده کوچه‌ها پر ز آشفتگی
نمی‌بینی از نظم و صافی، شکی

هزاران چُنان طرح، ناکام شد
که هر کُنج این شهر، ویران شد

نه از باغ مانده، نه از سبزه‌زار
به‌جا مانده خاشاک و دود آشکار

ز بس در خیابان همه چاله‌اند
ره جوی و رهرو، چه بی‌حال‌اند

مدیری چو نیکو کند ادعا
ز فعلش نبینی مگر ادعا

به بودِ مدیران چه سان باورم؟
که شهرم چو ماتم‌زده شد سرم

کجاست آن شکوهِ کهن روزگار؟
که سازد دل از دود و ویران فرار

بگو ای خردمندِ بینا به حال
مگر نیست تدبیرِ فردا مجال؟

چه شد آن صفای ره عاقلان؟
که مانده‌ست پنهان ز ما عاشقان

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید