
گاهی آدم احساس میکند دنیا بدون اینکه سروصدا کند، از زیر پایش لغزیده و جای دیگری قرار گرفته. همین اتفاق چند سال اخیر در مورد AI افتاد؛ نه آن هوش مصنوعی کلاسیک که فقط یک سری محاسبات «باهوشانه» انجام میداد، بلکه چیزی که حالا اسمش را گذاشتهایم Agentic AI؛ یعنی هوشهایی که فقط جواب نمیدهند، کار میکنند. تصمیم میگیرند، برنامهریزی میکنند، دنبال هدف میدوند، و ــ اگر بخواهم صادق باشم ــ کمی هم ترسناک هستند از بس که به انسان شبیه شدهاند.
در حوزه حکمرانی، این تغییر آرامتر از آن بود که یکشبه تیتر اخبار شود، اما عمیقتر از آنکه بشود جلویش را گرفت.
دولتها، شهرداریها، نهادهای تنظیمگر… همه انگار ابتدا با کنجکاوی نگاه کردند و بعد ــ شاید کمی ناخواسته ــ فهمیدند که اگر Agentic AI را وارد فرایندهای خود نکنند، عقب میمانند. همانطور که زمانی اینترنت، بیسروصدا از گوشه یک آزمایشگاه وارد تمام ادارهها و خانهها شد.
راستش اگر بخواهم از اصطلاحات سنگین دور بمانم، Agentic AI همان «هوش مصنوعی با اراده اجرایی» است. چیزی شبیه یک کارمند خستگیناپذیر که تمام روز در سیستمهای مختلف میچرخد، داده جمع میکند، تحلیل میکند، و حتی بعضی کارها را خودش انجام میدهد. بدون اینکه ساعت هفت دنبال زدن کارت خروج باشد.
در حکمرانی، این یعنی:
سامانههای نظارت هوشمند که فقط داده ذخیره نمیکنند، بلکه ریسک را تشخیص میدهند.
سیستمهای خدمات عمومی که نهفقط پاسخ میدهند، بلکه پروندهها را جلو میبرند.
ابزارهای مدیریتی که فقط گزارش نمینویسند، بلکه اقدام پیشنهاد میکنند یا مستقیم بهبودها را اعمال میکنند.
اینها یک جور «عاملهای دیجیتال» هستند. مثل آن کارآموز پرانرژی که به او میگویی «این وضعیت آب منطقهای را بررسی کن»، و غروب همان روز گزارشی روی میزت میگذارد، با راهحلهایی که حتی خودت هم بهشان فکر نکرده بودی.
ما در بحثها و بررسیهایی که درباره ChamRun داشتیم، خیلی چیزها برایمان روشن شد. ChamRun از اول قرار نبود یک پلتفرم حکمرانی باشد؛ بیشتر شبیه یک آزمایشگاه کوچک بود برای اینکه ما انسانها بفهمیم عاملهای هوشمند چطور کنار انسان کار میکنند. اما کمکم فهمیدند که این مدل میتواند به ساختارهای بزرگتری متصل شود.
مثلاً تصور کن:
یک Agent مأمور تحلیل سیاستگذاری شهری است.
هر روز از میان هزاران داده آبوهوا، ترافیک، گزارش مردمی و… نشانههای «مسئله» را پیدا میکند.
Agent دیگری مسئول تعامل شهری است.
شکایت مردم را میگیرد، دنبال منبع مشکل میگردد، و اگر لازم باشد خودش درخواست را در سیستمهای دیگر ثبت میکند و پیگیری میکند.
و یک Agent ارشدتر (شبیه همان سرپرست واحد) کیفیت کار بقیه Agentها را کنترل میکند.
اینها چیزهایی است که ChamRun عملاً نشان داد قابلاجراست؛ نه در آیندهای خیلی دور، بلکه همین حالا.
و شاید برای اولینبار، ما روبهروی نمونهای قرار گرفتیم که میتوانست تصویر کوچکشدهای از «عاملگرایی در حکمرانی» باشد.
به نظرم از ناتوانی ساختارهای امروز.
ساختارهای حکمرانی ــ از سازمانهای دولتی گرفته تا یک استانداری کوچک ــ معمولاً کند، سنگین و پر از فرایندهای خسته کننده، حال بهم زن و تکراری هستند. کارمندان خستهاند. بودجه کم است. نیروی ماهر کم است. پیچیدگی زیاد و مردم انتظار دارند همهچیز فوری، بیدردسر و دقیق باشد.
Agentic AI دقیقاً وسط همین شکاف میآید.
نهاینکه همهچیز را حل کند، نه؛ ولی یک «لایه واسط هوشمند» ایجاد میکند که بسیاری از بخشهای ناکارآمد سیستم را جمعوجور میکند. مثل کسی که در اتاقی نامرتب، آرام و بیادعا شروع میکند به مرتبکردن گوشههای کوچک، و قبل از اینکه بفهمی، نصف اتاق قابلاستفاده شده.

تصور کن شهرداری یک شهر متوسط ایران.
یک عامل هوشمند، شبها تمام دادههای حملونقل عمومی را تحلیل میکند و پیشنهادهایی مثل «خط ۵ اتوبوس فردا یک راننده بیشتر لازم دارد» مینویسد.
نه در قالب گزارش ۴۰ صفحهای، بلکه یک یادداشت خلاصه سهخطی که شهردار با چایی صبحانهاش میخواند.
نهادهای تنظیمگر میتوانند قبل از وقوع بحران، هشدارهای عملیاتی بدهند.
نهاینکه «احتمال مشکل هست»، بلکه:
«این مجوز خاص در سه ماه آینده ممکن است باعث ناهماهنگی در بازار X شود… بهتر است این اصلاحیه اعمال شود.»
به مردم دیگر فقط پاسخ داده نمیشود؛ Agentها میتوانند پیگیری فعالانه انجام دهند.
مثلاً اگر کسی از قطع آب شکایت کند، سیستم خودش با اداره آب ارتباط میگیرد، علت را بررسی میکند، و جواب نهایی را برمیگرداند. نه پیامهای کلیشهای «در صف بررسی قرار گرفت».
اجازه بده راحت بگویم: این مسیر، مسیری نیست که بیدغدغه بشود در آن قدم زد.
چالشها واقعیاند:
مسئولیتپذیری: اگر یک Agent تصمیم غلط گرفت، مقصر کیست؟
امنیت و نفوذ: عاملها میتوانند آسیبپذیر باشند و در دل ساختار حکمرانی هستند.
اعتماد عمومی: مردم چطور باور میکنند که یک «چیز دیجیتال» میتواند منافعشان را درست بفهمد؟
اخلاق و قدرت: هر تکنولوژی حکمرانی، اگر کنترل نشود، تبدیل میشود به ابزار تمرکز قدرت.
اما با همه اینها، هنوز احساس میکنم که موج اصلی تازه آغاز شده.
ما دقیقاً وسط یک تغییر هستیم؛ تغییر به سمت سیستمی که دیگر تنها با انسانها نمیچرخد، بلکه با «عاملهای دیجیتال» تقویت شده است.
اگر بخواهم ساده بگویم، Agentic AI در حکمرانی مثل وارد کردن چندین مغزِ اضافه به سیستم است. مغزهایی که خسته نمیشوند، از تکرار ناراحت نمیشوند، و اگر خوب تربیت شوند، میتوانند عملکرد ادارات و نهادها را چندین برابر کنند.
اما این تکنولوژی فقط ابزار نیست؛ بخشی از فرهنگ جدید حکمرانی است.
آنجایی که تصمیمگیرندگان مجبورند یاد بگیرند «کنار» هوش مصنوعی کار کنند، نه «بالای» آن.
جایی که شفافیت، سرعت و پیشبینیپذیری دیگر امتیاز نیست؛ استاندارد است.
و پروژههایی مثل ChamRun به ما نشان میدهند که این آینده فقط یک ایده کتابخانهای نیست؛
یک امکان واقعی است که میشود از همین امروز ساختنش را شروع کرد.