ما تو دادگاه یه سری کدگذاری هایی داریم بین خودمون.
موضوع این پست، یکی از اونهاست.
شخص الف، خودروی تاکسی رو از شخص ب خریداری می کنه.
ثمن قرارداد بوده 50 تومن، که طی یک فقره چک پرداخت میشه، ولی به دلیل اینکه کمیسیون کمتری بابت فروش پرداخت بشه، طبق اونچه که عرف هست در تاکسیرانی، مبلغ کمتری در قرارداد نوشته میشه.
بعد از وصول چک توسط فروشنده، خریدار مراجعه می کنه و به استناد قرارداد، عنوان می کنه که مابه التفاوت رو می خواد.
با پرسش های ماهرانه قاضی محترم، در نهایت مشخص شد که فروشنده، راست می گفته و خریدار ، می خواسته حالا یه سنگی بندازه که ببینه چی میشه و اگه بتونه، یه پولی این وسط به جیب بزنه.
در طول یک ماهی که از حضورم در دادگاه می گذره، این مورد سومی هست که این قبیل رفتار ها رو می بینم.
هر وقت که جلسه ی این افراد تموم میشه، قاضی میگن:
بر سنگ هایشان بیفزاید.