تو خدمت که بودم ما رو به زور میبردن پست بدیم. روند انجام این کار غیر منصفانه بود. من همیشه به هم خدمتی هایی که خشمگین بودن گفتم که این چرخه نمیتونه ادامه پیدا کنه، درست میشه. چقدر سر این درست میشه من فحش خوردم .آخرش درست شد ولی نه اونجوری که مطلوب ما بود، اما شد.
با سیاستمداران میونه ای ندارم و یک شری هستش که لازمش داریم. اما واقعاً من نگرانم. نگران آینده مبهم، نگران جلیلیها، رائفی پورها و ... که فکرشون دقیقا هم راستای آمریکایی های تندرو، اسرائیل، ایران فروش هایی که هزینه رویاهاشون رو هم وطنهای مظلوم و بی پناه من میدن. نگران سلطه کامل تفکر رادیکال و زنگ زده ام. بهم نَگین جولان بیشتر و افسارگسیخته این تفکر تفاوتی برای زنان ستم دیده و مظلوم این سرزمین ندارد بهم نَگین که فرقی نداره جلوی ترامپ دلقک و دیوانه کی باشه.
نگران رشد اقتصادی پایینم. رشد اقتصادی پایین مردم رو به جون هم می اندازه.
نگران تورمم. یک واحد تورم بیشتر، اخلاق کل سطح جامعه رو تنزل میده. اینها با علم درست میشن نه با خدا و پیغمبر و ایدئولوژی اشخاص خاص.
بهم نّگین خون افرادِ کشته شده برات مهم نیست میگن ۲۰۰، ۳۰۰ یا۱۵۰۰ نفر کشته شدن برای من یک نفر هم عدد هضم نشدیه. نمیخوام یک خانواده دیگر داغدار شود.
میدانم که یک صندلی همه اینا رو درست نمیکند.
اما امید دارم. امید دارم یک صدایی هرچند ضعیف شاید ذره ای از نگرانی های من رو به فرادستی که قدرت گوشش را ناشنوا کرده انتقال دهد من دنبال اصلاحی که همیشه مطلوبم بود نیستم. در این برهه اصلاح کالای لوکسی است. من دلم برای منابع کشورم می سوزد دوست دارم حداقل عقلی و علمی باشد که همه آن ثروت تبدیل به خاکستر نشود.
ایمان دارم که در شرایط کنونی اگر رای ندهم تمامی نگرانیهایم به واقعیت تبدیل میشود. از آن سو اما امید دارم در صورت انتخاب فرد اصلح شاید ذره ایی از نگرانیهایم کاسته شود یا حداقل شنیده شود. به قول بزرگی "رئیس جمهور قدرت تخریب حداکثری و اصلاح حداقلی دارد"
من نمیگویم که رای بدهید یا ندهید خواسته من این است که اگر تصمیمی گرفتهاید بر اساس رویا و آرزو نباشد چرا که اگر عمری باقی باشد نتیجه تصمیمهایمان را خواهیم دید.
حقیقتش را بخواهید دلم خون و دستم لرزان است اما چه کنم. من همیشه امید دارم