سپهر راد
سپهر راد
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

قمرالملوک وزیری

نام قمرالملوک وزیری همواره با صفات پسندیده‌ای چون بخشندگی، مهربانی، فروتنی و شجاعت در خاطر همگان نقش می بندد؛ تا جایی که هنرمند بزرگی چون امیرجاهد که شعر و آهنگ بسیاری از تصنیف‌های قمر را ساخته است، در وصف او چنین می‌گویند:

«قمر (قمرالملوک وزیری) زنی بسیار شجاع و بسیار خوش قریحه بود . قدرت حنجره‌ی او را در هیچکس ندیده‌ام. او از آواز سرشار بود … در فاصله‌ی شش ماه ، من هر هفته دو تصنیف برای او ساختم و قمر در همان شب به درستی آهنگ تصنیف را می‌فهمید و بدون تفحص، صبح فردا آن را اجرا می کرد. یک چنین استواری را من در هیچ کس دیگر ندیده‌ام»ماهنامه ی هنر و مردم ؛ پای صحبت امیر جاهد ، شهریور ۱۳۵۲
https://virgool.io/p/xvmzmlnbferv/%F0%9F%93%B7

قمرالملوک وزیری (وزیری زاده) متولد ۱۲۸۴ شمسی است که در تاکستان قزوین، در یک خانواده متوسط چشم به جهان گشود. نام پدر او میرزا سید حسین خان و نام مادرش طوبی بود. قمر در هنگام تولد پدر نداشت و هجده ماهه بود که مادرش نیز به سبب مرض حصبه درگذشت و از این زمان تحت سرپرستی مادربزرگش‌ (ملا خیرالنسا)، ملقب به افتخار الذاکرین که روضه‌خوان زنانه‌ی حرم ناصرالدین شاه بود قرار گرفت.

در آن روزگار که قمرزاده شد، انتخاب نام خانوادگی مرسوم نبود. بزرگان قوم القابی داشتند که از شاه گرفته بودند و یا می‌گرفتند ،بعضی کنیه ها و القاب هم به مناسبت پیشه و یا حرفه‌ی اشخاص بر نام آن ها اضافه می‌شد. مردم عادی نیز به همان نام کوچکشان خوانده می‌شدند. فقط القاب میر، آقا، خان،شیخ، حاجی، کربلایی و غیره که در ابتدا و یا انتهای نام افراد نهاده می‌شد، صنف یا رسته و یا طبقه آنها را مشخص می‌داشت.

شاید اخذ شناسنامه از خیلی وقت پیش از آن که قمر اقدام به انتخاب نام خانوادگی کند معمول و مرسوم شده بود.ولی چگونگی برگزیدن نام خانوادگی وی ماجرایی شنیدنی دارد که چنین است:« استاد محترم آقای علی نقی وزیری(کلنل) ،پس از مراجعت از اروپا در سال ۱۳۰۲مدرسه عالی موسیقی را تاسیس کردند، کلوب موزیکال را دایر نمودند، آثاری بدیع و جالب ابداع کردند و در تکنیک نوازندگی تار تصرفاتی نمودند و شهرت بسزایی کسب کردند و در میان هنرمندان و هنردوستان و بزرگان زمان محبوبیت فوق العاده ای پیدا کردند تا جایی که وقتی در سال ۱۳۰۶ قمرالملوک خواست شناسنامه بگیرد، بی اختیار لقب وزیری را برای خود برمیگزیند و محض آن که روزگاری مورد اعتراض کلنل وزیری قرار نگیرد،به دیدار استاد میرود و با آن ملاطفت و خوش زبانی که خاص خودش بوده به کلنل می گوید:

«من به حرمت نام شما و علاقه‌ای که به هنرتان دارم لقب شما را برای خودم انتخاب کردم. آیا مرا سرزنش  می‌کنید؟».قمرالملوک وزیری در برابر این صداقت و مهربانی می گوید:«نه تنها شما را سرزنش نمی کنم بلکه مایه ی خوشحالی وافتخار خانواده ی من است که هنرمندی مانند شما یکی از اعضای آن باشد.ملاح ۱۳۴۳:۵ الی۷

به جهت آن که روضه خوانی و مرثیه خوانی وسیله امرار معاش در خانواده قمر بود وی از کودکی در محیطی پرورش یافت که آواز خوانی توسط مادربزرگش در آن رواج داشت.پس از آن که استعداد قمر در حفظ و تقلید مراثی و آواز ها توسط مادربزرگش کشف شد، خیرالنسا تصمیم گرفت که قمر را تعلیم دهد و با خود به مجالس روضه خوانی ببرد تا در زمان مناسب به صورت دو صدایی اجرا کنند. قمر در آن زمان نه سال داشت. او هنگام شنیدن مرثیه ها و نوحه هایی که مادربزرگش می خواند سراپا گوش می شد. این نغمه ها بعضی در گوشه های دستگاه های موسیقی ایرانی چون گوشه های حجاز ابوعطا یا گوشه غم انگیز آواز دشتی بود اما او بدون دانستن نام آن ها این فراز و نشیب های دستگاه های ایرانی را فراگرفته بود و با صدا و لحن کودکانه اش مرثیه خوانی می کرد(جواهری ،۱۳۷۸: ۲۹-۳۰).

پس از مدتی تصمیم بر آن شد تا قمر نزد معلمی تعلیم ببیند.اولین معلم او پیرمردی بود که به نام معلم آواز به خانه ی آنها راه یافت. اما چیزی نگذشت که این استاد نخستین که هویتش بر همه پوشیده است، چشم از جهان فروبست. مدتی بعد نیز قمرالملوک مادربزرگ خود را نیز از دست داد و از آن به بعد نزد خواهر خیرالنسا (خاله جان) زندگی می کرد.

از نقاط عطف زندگی قمر آشنایی با مرتضی نی داوود بود.هنگامی که قمر در سن پانزده سالگی در یکی از مجالس آواز خواند صدای او به گوش جناب نی داوود رسید.مرتضی نی داوود در این مورد می گوید:

https://virgool.io/p/xvmzmlnbferv/%F0%9F%93%B7
«حدود سال ۱۳۰۰ شبی در محفلی بودیم که حاضران از دخترکی پانزده، شانزده ساله خواستند ترانه ای بخواند. یِکی از حاضران ساز می زد که من از طرز نواختنش هیچ خوشم نیامد، اما همین که خواننده شروع به خواندن کرد، به واقعیت عجیبی پی بردم. پی بردم که صدای این خانم جوان به اندازه ای نیرومند و رساست که باور کردنی نیست و در عین حال به قدری گرم است که آن هم باور کردنی نبود. چون صفات «گرم» و «قوی» به ندرت ممکن است در صدای یک نفر جمع بشود. هر صدای نیرومندی ممکن نیست خشونتی نداشته باشد و هر صدای گرمی، ضعفی. اما خدا شاهد است که نه قوی بودن صدای قمر آزار دهنده بود، نه در گرم بودنش ضعفی وجود داشت. منظورم از گرم بودن، حالت آن صداست که جذابش می کند و این حالت در صدای قمر فوق العاده بود. از صاحبخانه ساز خواستم و با صدای قمر شروع به نواختن کردم. بعد هم به او گفتم صدای فوق العاده ای دارید، چیزی که کم دارید، آموختن گوشه های موسیقی ایرانی است وپس از پاِیان مجلس آدرس کلاس خود را به او دادم و گفتم شما نیاز به آموزش ردیف دارید. او از این پیشنهاد استقبال کرد و با عشق به خوانندگی و نیز تلاش بسیار توانست به سرعت فنون خوانندگی را بیاموزد و از آن پس با آن زیبایی شگفت انگیز و آن صدای ملکوتی الهه ی آواز ایران شد»بدیعی،۱۳۵۴:۹۵

برای مطالعه‌ی ادامه مطلب اینجا کلیک کنید.

تلگرام

قمرالملوک وزیریموسیقی ایرانیموسیقیهنرزندگینامه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید