رپ فارسی بیشباهت به اکوسیستم استارتآپی ایران نیست. از ماهیت واژگونگر هر دو که بگذریم ، که باعث شده نامطلوب جریان اصلی باشند، هر دو هم در پیشفرض ذاتا «غیرمجاز» ولی موثر هستند. استارتآپها و رپرها هر دو توانستند مرزهای سیاست، اقتصاد و رسانه را جا به جا کنند. یکی توانسته با کاندیدای جریان اصولگرا دیدار کند و دیگری میتواند بازار خودرو یا مسکن را با قیمتهایش کنترل کند. هر دو نسخههای بیکیفیت و خود فروختهای هم دارند که تشخیص هیچ کدامشان برای مخاطب/کاربر چندان دشوار نیست. در کنار همین درخششها هر دو هم هنوز نتوانستهاند به آن اندازه که جریانساز هستند، پولساز باشند. حداقل نه برای مالکان و موسسان اولیه هر دو جریان استارتآپی و رپ فارسی.
جالب است که همانطور که استارتآپها سبک شخصی خود را دارند رپرها هم هرکدام دسته و مرام و مسلک خودشان را دارند. مثلا ابرآروان به نظر من کسی است مانند بهرام نورایی، نخبه و دیرهضم، همانقدر که پیچیده است مغرور هم هست یا تتلو، اگر بشود به رپری قبولش کرد، کسی است مانند توسکا؛ رمزآلود و پرطرفدار، همهگیر ولی پر از تناقض. یاس همیشه مرا یاد کافه بازار میاندازد؛ همانقدر که متفاوت است در گرفتن جریان اصلی هم موفق بوده؛ سربلند است ولی رگ خواب جریان اصلی را هم بلد است. ترکیب هنر شناختن ذائقه مخاطب با اعتراض بالفطره. فکر کنم دیوار چیزی مانند بهزاد لیتو میشد؛ شوخ، موفق و اندکی بیادب. دیواری که جریان پول را دنبال میکند و مانند لیتو برایش دیدهشدن جایی است حتی بالاتر از هنجارهای تجاری ایران.
به نظرم زدبازی منصفانهترین نسبت به اسنپ است. هم موفق در تغییر بازی و هم موفق در جذب مخاطب عمومی. گروهی که مانند اسنپ هم چند آهنگ تک ستاره دارد و به مدد آن هم بار خودش را بسته و هم مرزهای مخاطب عمومی رپ فارسی را جا به جا کرده است: درست کاری که اسنپ با مفهوم استارتآپ کرد. به نظر شما آینده گروه اینترنتی ایران هم مانند عاقبت زدبازی است؟ تپسی را حتما به گروه همهگیر و موفق تیکتاک نسبت میدهم که شروعی طوفانی داشتند و همین حالا هم هرچند احتمالا موفقترین گروه فعال رپ فارسی هستند ولی باز گویا باید تا ابد داغ اول بودن اسنپ یعنی همان زدبازی را به دوش بکشند. موفقهایی که فقط اول نیستند.
دوست داشتم اسم ساسیمانکن را اصلا در این مطلب نیاورم ولی خب باید قبول کرد همانطور که همیشه رپرها از دور، موفقیت تجاری و معجزهآسای بازاری ساسیمانکن را دیدهاند و حتی خود را از جنسش هم ندانستهاند بسیاری به همین دید به مجموعه عجیب آپ و موفقیت تجاری چشمگیرش نگاه میکنند. از دید آنها هم آپ چندان از جنس جریان اصلی استارتآپها نیست. راستی رضا پیشرو اگر چهره بیزینسی داشت بدون شک الوپیک بود: گستاخ، صاحب سبک شخصی و از جنس خود مردم کوچه و بازار.
هیچکس هم با آن سبک متفاوت و شورشی و میراث تاریخیاش شاید اگر کسب و کار بود زرینپال میشد. همانطور که زرینپال پس از خود یک رگه ماندگار از استارتآپهای مالی را بر جای گذاشت «هیچکس» هم خواهی نخواهی جادهصافکن بخشی از رپ خیابانی ایران است با نگاهی به حسرتهای جنوب شهر.
دنیای رپ فارسی هم مانند جامعه استارتآپی پر است از تک ستارههایی که درخشش و سوسوی خودشان را دارند. زرینپال، تخفیفان، نتبرگ، چیلیوری و از آن سو هیچکس، شایع، حصین، سپهر، رض و علی سورنا تنها بخشی از این مثالها هستند. رپرهای ایرانی هم مانند استارتآپها هرچند دستهبندیها، رجزخوانیها و رقابتهای خودشان را دارند ولی مهمترین مشکلشان نیروهای مستعدی هستند که پشت سد فیلترینگ و مجوز دلسرد میشود و ریشه از ایران میبرند یا در یک جنگ و گریز بیپایان با نظام فرهنگی یا فناوری کشور روز به روز تلخکامتر میشوند. گویی باید بین شنیده شدن و ریشهکن شدن یکی را انتخاب کنند.
شاید غمانگیزترین شباهت بین رپ فارسی و استارتآپهای ایرانی در بیستاره بودن نسل دومشان باشد. باوجود آنکه روی کاغذ نسل اول هر دو توانستهاند سبک کاری، مخاطب/کاربر، بازار و هویت خوبی را به میراث بگذارند ولی در نسل دوم مستعدی که به بازار آمده به ندرت میتوان آن پاکباختگی، اصالت و شیفتگی همراه با درخشش نسل اول را دید.
به هر حال شاید وقتش شده از خودمان بپرسیم آیا همانطور که بالاخره اندک اندک نسیم استارتآپها بر بازار کشور میوزد و دولتمردان از آن حرف میزنند بالاخره روزی میرسد که این سبک موسیقی واقعی، که چه دوستش داشته باشیم یا نه صدای نسلی از ایران است، هم بتواند از زیرزمین نور خورشید را ببیند؟ یک روز خوب واقعا مییاد؟