در قدم اول تسلیت عرض می کنم به تمامی هموطنان و همنوعان خودم در سراسر ایران که در ویرانی های خشم طبیعت دچار آسیب شده اند و خسارت های جبران ناپذیری متحمل گشته اند.
خشم
اگر در فلسفه عامی خشم نگاه بیندازیم هر آنچه از روال عادی خود خارج شود و هنوز به روال جدید راهکاری برای تخلیه احساسات یا انرژی نهان پیدا نشده و یا ناگهانی با شرایط جدید مواجه شود نوعی در هم ریختگی کنترل ایجاد می شود که در اصطلاح خشم می گوییم.
طبیعت
یکی از بزرگترین نعمتی که خداوند متعال در قالب روزی عطا فرموده اند وجود طبیعت و سرسبزی و نعمت مادرانه طبیعت است, چه خود را مالک و یا صاحب بدانیم یا نه این سه عنصر حیات بخش(آب, هوا, خاک)انسان را بی نیاز از هر چیز دیگر وابسته به خود کرده اند و شرایط را به طور رایگان در اختیار انسان قرار داده تا بتواند زنده بماند.
من,تو,او
این بهشتی قبلا در آن بودیم حال تبدیل به نوستالوژی شیرینی شده که هر لحظه حسرت وجود آن را می خوریم و آهی می کشیم چند ماه یا سال, دهه های پیش از سرسبزی و طراوت آن به یاد بهشت و آدم, حوا می افتادیم و بروی چمن های سر سبز آن زیر انداز پهن می کردیم, پیک نیک و قرمه سبزی بارمی گذاشتیم.چه شد که یک شبه آن بهشت خشمی نشان داد و یا خداوند متعال عذاب نازل کرد؟
نینداز,تفکیک کن
فرهنگ,شعور,لیاقت هر آنچه نامش را بگذاریم دید و یا نگاه دیگران نیست که به ما آن رتبه و مقام را می دهد بلکه وظیفه مندی ما در قبال مسولیتی که داریم و نحوه انجام آن وظیفه است که ما را شهروندی با فرهنگ تجلی می نماید. بیرون از این خاک های جوامع دیگر بخصوص غرب را انسان های با طبیعت خوب و محافظ محیط زیست می شناسیم ولی تا به حال با خود اندیشه کرده ایم که چرا غرب که در ذهن ها مظهر فساد و فحشا و کلی سایت ناجور است در این زمینه مسلمان بوده و به نعمات خداوند احترام می گذارد و در زمینه توزیع و مصرف منابع طبیعی اینگونه محافظه کار است؟ من که به نوبه خودم دلیل را اقتدار قانون و تساوی بین همه می دانم.چندین بار با صحنه هایی مواجه شده اید که به راحتی می توان با پرداخت جریمه تخلفی انجام داد؟خب یعنی شما کمونیست را نقض و سرمایه داری را فعل کرده اید.
سرمایه
اگر کارل مارکس را زیر رو کنیم و از داخلش یک سکه بیرون بریزد یک حرف بیشتر نیست به جز کلمه سرمایه.(کتاب سرمایه بخوانیم)
من فردی با روابط و سرمایه داری هستم و ملاک در محدوده ای از شهر, ارگان ناظر بر ساخت و ساز من نیز به نام شهرداری, دقیقا هیچ ارگان و نهاد رسمی و گروه مردمی فعال و قدرتمند که بتواند در کرسی تصمیم گیری بدون دخالت و مستقل, جناح بندی رای خود را در موضوع با منابع ملی ارایه نماید وجود ندارد و یا اصلا حوصله درگیری و تنش, زندان را ندارد. حال من سرمایه دار می خواهم در بهترین و خوش آب و هواترین محل اتراق و یا توریستی ترین قسمت این طبیعت, سرمایه خود را با پلن اقتصادی خودم بیشتر کنم و جالب اینجاست که من تنها سرمایه دار نیستم هزاران مثل من هایی وجود دارد و این است جادوی عرضه کم و تقاضای بسیار در افزایش قیمت. در این میان سود اصلی را کسی خواهد برد که صاحب مجوزی است که خود در قانون خود نوشته اش گنجانده و مردم نیز غیر خودی محسوب شده و باید تاوان عدم وجود سرمایه را بدهند.
سیل
از نظر علمی قدرت آب در جریان آن می باشد. وارد بحث های علمی نمی شوم چون هیچ گاه با آگاهی کامل به سراغ هیچ موضوعی نرفته و همیشه این احساسات بوده در سر آغاز فاکتور تصمیم گیری ما بوده است.
یک اصطلاح عامیانه است که آب راه خود را پیدا می کند.ایجاد سیل بر اثر افزایش قطرات نزولات جوی در ارتفاعات و عدم مهار آن در جهت شیب سرازیر شده تا به سطح برسد که در اصطلاح دشت یا مسطح باشد در این میان مسیر آب از جوی و نهر, کانال,مسیل و از این حرف ها عبور می کند. مسیر ها نیز دهانه یا عرض دارند که مقدار جریان آب محدود و مشخصی را عبور می دهند(دبی).خب این ها را گفتم که به نتیجه برسم که بسیار ساده و در طول سالیان و از بی خردی خود افراد جامعه است که سیل جاری می شود چند مورد بسیار مهم که اشاره شد که تغییر در ماهیت آنها باعث تشدید خطر می شود.
اول با تخریب یا پر کردن یا انحراف آن گام اول ایجاد سیل نموده ایم.
دوم مسیر ها اگر پر آب یا کم آب هم باشند در اصل، مسیر عبور آبی هستند که در ارتفاعات جمع شده اند و باید در نگهداری آن بکوشیم(زهکشی و لایروبی)
سوم اینکه وقتی دم از فرهنگ می زنیم طبیعت و محیط زیست را آلوده نکنیم و زمانی که یک کاغذ بیسکویت را زمین می اندازیم و سریعا تز تجزیه می شود یا ول کن بابا یدونه اس و شهرداری پول میگیره چکار میکنه پس را می دهیم بدان دقت نداریم آب یا باد همین آشغال را به کنار جوی آب جهت جمع آوری آبهای سطحی کف خیابان یا ناودان های منازل می برد و شما در ایجاد سیلاب سهمی به اندازه گرفتگی یک جوی آب داشته اید که سرریز شدن آب به سطح خیابان را تقصیر خود بدانید و بدین شکل تا تقصیرات دیگر که مسولین بالا دست انجام می دهند.و یا رفتار نا شایستی با محیط زیست مخصوصا جنگل زار و یا مراتعی که فعلا سر سبز هستند داریم و بیشتر به فکر ساخت و ساز هستیم تا وجود درختان.
تقصیر همیشه با دیگری است ما خوبیم این آرمانی است که شروعش از مرگ بر این و آن در ذهن ها ایجاد شد.
بدین حالت
متاسفانه جای تاسف و بی شرمی دارد که جناح ها و ارگان های ذینفع یا هر رسانه ای که در جهت کمک رسانی وارد عرصه کمک رسانی شده است با در دست داشتن سمبل ارگان یا نهاد خود در صدد برجسته جلوه دادن رسانه خود باشد حال این نهاد در زمینه های قبلی موفق و یا غیر موفق باشد و واقعا نهایت رذات است که گروهی بخواهد از این مصیبت وارده ، شوی سیاسی اجرا نماید که باز هم میگویم به جهت تخم پوپولیستی که هنوز در جامعه پراکنده شده است این گونه تصور می شود که گروهی خیرخواه و گروهی بر علیه شرایط فوق در حال فعالیت می باشند .
به فکر روحیه مردم باشیم
التیام درد ها با کاهش تنش و خالصانه در جهت تلاش رفع نا ملایمات است نه بی خردی و جریان سازی.