ویرگول
ورودثبت نام
amir mohamadi
amir mohamadi
خواندن ۲۵ دقیقه·۲ سال پیش

طراحی فرهنگسرا با استفاده از رویکرد معماری ایرانی و اسلامی

مقدمه

با آنکه هنرمندان، معماران و شهر سازان در سراسر جهان برای مدرن کردن فضاهای شهری تلاش می کنند هنوز هم نمی توانند بدون توجه به سبک معماری اسلامی- ایرانی قدم از قدم بردارند. به اعتراف بسیاری از معماران و هنرمندان برجسته جهان، سبک معماری اسلامی ایرانی یکی از الهام بخش ترین منابعی است که این افراد برای ارائه آثار هنری خود در گوشه و کنار جهان همواره به آن مراجعه کرده اند. نفوذ نقش ها، طرح ها و معماری اسلامی، شرقی، اسلامی ایرانی در بناها و عمارتهای غربی در یکی دو دهه گذشته چنان زیاد است که توجه بسیاری از صاحب نظران این حوزه را به خود جلب کرده. براساس گزارشی که جاناتان کوریل درباره تأثیر پذیری معماری غربی از معماری اسلامی- ایرانی در نشریه «سانفرانسیسکو کرونیکل» نوشته بسیاری از بناها و عمارت های کشورهای غربی، به ویژه در ایالات متحده، با الهام گرفتن از طراحی و سبک معماری اسلامی ایرانی در مساجد و مکان های مذهبی کشورمان ساخته شده اند.

به گفته بسیاری از کارشناسان، فضای آرامش بخش، دلنشین و معنوی این بناهای اسلامی- ایرانی و استفاده از رنگ های شاد آبی و سبز این اماکن اغلب معماران و هنرمندان را در سراسر جهان به سوی خود جلب و آنها را وادار به تقلید از هنر و سبک معماری اسلامی می کند. در حقیقت، آرامش باشکوه و شور و هیجان معماری اسلامی- ایرانی در مساجد و اماکن مذهبی موجب جلب توجه بسیاری از هنرمندان و معماران از سراسر دنیا به این هنر می شود. از این رو، این هنرمندان در پی کسب آرامشی که ریشه آن در بنیادها و ارزش های فرهنگی و دینی نهفته در نقش و نگارهای معمای اسلامی- ایرانی است مجذوب این نوع معماری می شوند و خواسته یا ناخواسته، برای به اشتراک گذاشتن این آرامش با دیگران از معماری اسلامی- ایرانی تقلید می کنند و آن را به هر نحو با شیوه معماری خود تلفیق می کنند. مرکز تئاتر آلکازار در سانفرانسیسکو نیز از جمله بناهای وسیع و پر زرق و برقی است که طراحی و ساخت آن با الهام از معماری اسلامی- ایرانی صورت گرفته. استفاده از رنگ آبی فیروزه ای که در گنبد بسیاری از مساجد در ایران به کار رفته و آنتن برج این مرکز که یادآور گلدسته های مساجد ایرانی است، قریحه و هنرمند معماری ایرانی- اسلامی را به مخاطب گوشزد می کند.

علاوه بر این، معماری اسلامی- ایرانی فرهنگ اروپایی را نیز همانند فرهنگ آمریکایی تحت تأثیر قرار داده است. در بسیاری از شهرها و کشورهای اروپایی مثل ونیز و اسپانیا عمارتها و بناهایی را می توان دید که تحت تأثیر دانش و معماری اسلامی- ایرانی طراحی و ساخته شده اند. استفاده از تکنیک پردازش نور در مساجد و عمارت های مذهبی اسلامی- ایرانی یکیدیگر از مواردی است که هنرمندان غربی با الهام از آن به طراحی و ساخت فضایی امن، راحت، آرامش بخش و پر نور می پردازند، قابلیتی که به اعتراف بسیاری از معماران بین المللی، در هیچ یک از سبک های معماری شرقی و غربی دیده نشده است.

بیان مسئله:

ایران کشوری با قدمت چند هزار ساله دارای تمدنی غنی و از طلایه داران فرهنگ در دنیا می باشد. بطوریکه این تمدن و فرهنگ، در زندگی و خصوصیات روحی ملت، تجلی یافته است. تجلی فرهنگ ایرانی از طرفی بر روی خوداشخاص و روحیات درونی آن بصورت های متفاوت، مانند اخلاق، شیوه، زندگی، آداب و رسوم، نمایان می گردد و از طرفی دیگر بصورت یک تأثیر تفاوت های صوری، دارای منشأ یکتا و جوهرهای ذاتی می باشند، که در تمام مساحت تحت نفوذ فرهنگ ایرانی گسترده است. این یکتایی و همبستگی فرهنگ ایرانی گسترده است. این یکتایی و همبستگی فرهنگ، پشت در پشت از قدیم الایام از نیاکان ما، زنجیروار به ما رسیده است.

اما هنگامی که این زنجیر تضعیف شود، یعنی زمانی که سینه ای برای جذب و درک این فرهنگ، یا سینه ای برای انتقال آن به نسل آینده وجود نداشته باشد، زمانی است که باید از گسستن این زنجیر و نابودی آن فرهنگ یکتا ترسید. در زمان حال نیز بعلل متفاوت از قبیل پیشرفت صنعت و گسترش ارتباطات در جهان، زندگی جوامع، بخصوص جوامع در حال توسعه، بیشتر بسوی مادی گرایی و تجمل گرایی گرایش یافته است و از طرف دیگر با گسترش خدمات ارتباطی مانند اینترنت، خطر ورود فرهنگ بیگانه و پذیرش آن از طرف جوانان و نوجوانان، بیش از هر چیز وجود دارد. اکنون با توجه به اینکه طبق آخرین آمار منتشر ایران، دارای بیش از ۳۰ میلیون نفر جمعیت زیر ۲۰ سال است که در حدود ٪۵۰ جمعیت کل کشور است، لذا از جوانترین کشورهای دنیاست و لزوم برنامه ریزی برای این قشر عظیم و آینده ساز کشور، باید در نظر گرفته شود.

تخت جمشید
تخت جمشید


با یک بررسی اجمالی در تاریخ دو دهه اخیر، می توان چنین نتیجه گرفت که پس از انقلاب سال ۵۷، جمعیت شهر نشینی با رشد روزافزونی روبرو شد که این از طرفی ناشی از افزایش نرخ رشد جمعیت ایران در این سالها می باشد و از سوی دیگر، ناشی از مهاجرت روستائیان و ساکنان شهرهای کوچک به طرف شهرهای بزرگ به خصوص تهران است. اما به علت کمبود امکانات و یا به عبارتی، عدم تناسب میان رشد امکانات شهری با میزان افزایش رشد جمعیت، دولت با کمبود فضاهای آموزشی، فرهنگی، ورزشی و... مواجه شد، که در سالهای دفاع مقدس، کمتر مورد توجه قرار می گرفت ولی پس از پایان دفاع مقدس، دولت و نمایندگان ملت، مجال یافتند تا این کمبودها را کارشناسی نمایند و با برنامه ریزی خود، در جهت رفع آن، همت گمارند. با توجه به هزینه های بازسازی مناطق جنگی و رکود اقتصادی در زمان جنگ، برنامه ۵ سال اول و دوم بیشتر اقتصادی بوده و در جهت ایجاد کشوری مستقل (از جهت اقتصاد و صنعت پیش می رفته است. حال در برنامه ۵ ساله سوم، با توجه به افزایش جمعیت جوان، دولت بر آن شده تا برنامه ریزیها بر پایه نیازهای قشر جوان صورت گیرد. چه از جهت اشتغال؛ آموزش و... و چه از جهت پر کردن اوقات فراغت جوانان. به همین دلیل در راستای نیازهای جوانان، فضاهایی مختلف از قبیل فرهنگی، ورزشی و غیره جهت پر کردن اوقات فراغت آنها و از طرفی در جهت اعتلاء و رشد استعدادهای روحی این قشر آینده ساز، پیش بینی کرده است.


ضرورت ایجاد فرهنگسرا:

مسئله فرهنگ امروزه در جوامع بشری یکی از مهمترین چالش ها می باشد. چون که حفظ هویت یک کشور در گرو توجه به مسائل فرهنگی، حفظ کردن آداب و سنن، رسوم، مراسم و ... می باشد. متاسفانه در سالهای اخیر نفوذ فرهنگ های بیگانه به کشورهای مختلف باعث گردید که جوامع دچار بی هویتی و بیگانگی فرهنگی شوند. در این راستا حفظ فرهنگ، اشاعه و توسعه آن نیز یکی از دستورات و الزامات کشورهای جهان می باشد. با توجه به جمعیت جوان ایران و نیاز به تربیت و پرورش این قشر حساس جامعه، نیاز به وجود مراکزی که بتواند این افراد را جهت ورود به جامعه آماده کند ضروری است. به همین علت طراحی مکانی که بتواند در جهت توسعه و اشاعه فرهنگ عمل کند ضروری و حیاتی به نظر می رسد. لذا طراحی نمونه موردی فرهنگسرا به خصوص در شهر تبریز که دارای قدمت تاریخی و فرهنگی است نیاز می باشد.

فرهنگسرای نیاوران تهران
فرهنگسرای نیاوران تهران


پیشینه پژوهش: ۱۔ نقش و تاثیر فرهنگ و تمدن ایران در فرهنگ و تمدن اسلامی (از خلافت منصور تا پایان خلافت مامون ۱۳۶-۱۲۱۸ ق) پایان نامه

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی ۰ ۱۳۸۸ . کارشناسی ارشد

۲- بررسی تطبیقی فرم و رنگ در مکاتب تبریز و اصفهان و دلایل شکل گیری آن بر اساس عوامل تاریخی، اجتماعی، سیاسی پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری . 1392 . کارشناسی ارشد

فرضیه ها:

۱- با رعایت فاکتورهای طراحی معماری ایرانی، میتوان ترکیب حجمی مناسب در فرهنگسراها شد.

۲- با رعایت اصول ترکیبی معماری ایرانی و مدرن وتلفيق آن در فرهنگسرا ها میتوان باعث جذب گردشگران فرهنگی شد

مبانی نظری

درک مفاهیم و شالوده سنتی در معماری ایران بدون شناخت و درک محیط فرهنگی و اجتماعی که این مفاهیم در آن رشد کرده و بدون آگاهی از دریافت های اساس فرهنگی که از قید زمان آزادند میسر نمی گردد و هر گونه برداشت و تأویلی که بی توجه به ریشه های این مفاهیم صورت بگیرد، لاجرم در حد سطح باقی می ماند . جوامع سنتی در یک فضای معنوی زندگی می کنند که هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی جویای همگنی و تناسب کامل است . آفریده های معماری آن نیز؛ چون معماری از جهان بینی تام و کامل مایه می گیرد که نیروی خلاقه انسان را پدید آورده اند و آن را به سوی غایتی رهنمون می کند که جامعه را به صورت یک محل واحد در می آورد؛ در ورای این وحدت و پیوستگی یک شالوده انکارناپذیر را نمایان می کند که تفهیم آن برای درک سنت سنت ایران، ضروری است . در راستای تعریف سنت، سید حسین نصر چنین بیان می کند:

سخن سنت، سخن از اصول تبدیل ناپذیری است با منشاء آسمانی و سخن از کاربردشان در مقاطع مختلفی از زمان و مکان در عین حال سخن از تداوم آموزه های خاص و صوری قدسی است که محملهایی هستند برای انتقال آموزه ها به انسان و به فعلیت در آمدن تعلیم سنت درون انسان . (سید حسن نصر، ۱۳۷۹) تمدن اسلامی ارائه دهنده نمونه برجسته ای از یک تمدن سنتی است که بدون حضور بعضی اصول که بر آن مسلط بوده و تبدیل ناپذیرند، شکل نمی یابد . به روشنی پیداست که در واقع هنر اسلامی را نمی توان چیزی جز تفکر و تعمقی در عالم وحی قرآنی ، عالم نفس و عالم ماده دانست . معماری سنتی ایران نیز در واقع تصویری از کیهان یا انسان است . در بعد کیهانی، کالبد انسان معبدی است که روح در آن سکنی گزیده است و کیهان عینا چون انسان از همان روح جان می گیرد . در شهرسازی نیز همچون معماری چنین در کی مصداق دارد و دارای نظامی هماهنگ می باشد که تحت تاثیر همین تفکر دارای وحدانیتی است غیر قابل اجتناب. اساس این نظام بر این عقیده است که سالم ترین شکل زندگی انسان در محیطی است که با خود او همساز باشد. بدینسان چنین انگاشته اند که شهر، وضع، با کالبد آدمی، که خود از سوی دیگر همتای کیهان است برابری می جوید. (اردلان، ۱۳۸۰)

فرهنگسرا

فرهنگسرا ساختمانی است که در آن یک یا چند نهاد فرهنگی فعالیت دارند. در فرهنگسراها معمولا شرایطی برای آموزش امور گوناگون فرهنگی و اجتماعی و همچنین آموزش پیشه ها و هنرهای گوناگون مانند نگارگری، کوزه گری، دوزندگی و جز اینها فراهم می گردد. برخی از فرهنگسراها کتابخانه و انتشارات ویژه خود را نیز دارا هستند.

در ایران تا امروز بیشتر فرهنگسراها در شهر تهران و چند شهر دیگر مانند اصفهان برپا شده اند و معمولا کوشیده شده برای هر منطقه شهرداری یک فرهنگسرای بزرگ ترتیب داده شود. برخی از فرهنگسراها بجز پوشش دادن منطقه خود به فعالیتهای فرامنطقه ای نیز می پردازند. بسیاری از فرهنگسراها ویژه کار (تخصصی) اند یعنی فعالیت خود را گرد یک گروه یا یک محور کاری کرده متمرکز می سازند .

فرهنگسراها بر پایه شیوه فعالیت به یکی از محورهای سه گانه شخصیت (کیستی)، محتوا (درونمایه) و نهاد می پردازند فرهنگسراهای شخصیت محور، عبارت اند از فرهنگسراهای کودک، نوجوان، جوان، دانشجو، دختران، بانو، و سالمند. فرهنگسراهای محتوا محور، عبارت اند از: اندیشه، قرآن، ولاء، انقلاب، پایداری، هنر، ملل، قانون، تیره ها (اقوام)، ورزش، ماه بهمن، کار، دانش ها، تندرستی، طبیعت، و فناوری اطلاعات. فرهنگسراهای نهاد محور، عبارت اند از خانواده، مدرسه، و شهر.


اهداف بزرگ؛ فضای کوچک

فرهنگسراها به عنوان یکی از مهمترین اماکن فرهنگی که به دلیل نزدیکی جغرافیایی با خانواده ها می تواند بر روند فرهنگ سازی در خانواده و فرزندان موثر باشد. در این بخش با محور قرار دادن فرهنگسراهای تخصصی و تاثیر آنها در گسترش فرهنگ خواهیم پرداخت و این نکته را مورد کنکاش قرار می دهیم که اختصاص فرهنگسراها بر موضوعات خاص چه فوایدی و احیانا مضراتی در پی خواهد داشت.

هر موضوعی که اولویت کاری یک فرهنگسرا تعریف می شود می تواند مورد نیاز فرهنگسراهای دیگر هم باشد و این که فرهنگسراهایی با موضوعات تخصصی در واقع خوراک آن موضوع را در خصوص فرهنگسراهای دیگر تامین کنند اتفاق خوب و قابل توجهی است.

یافته های پژوهش:

معماری و فرهنگ رابطه متقابل و دوسویه دارند، از یک طرف معماری بر فرهنگ تأثیر می گذارد و از طرف دیگر فرهنگ نسبت به معماری تأثیر گذار است. از اینرو، معماری نقش مهمی در شکل گیری روابط و فرهنگ مردمان دارد . مبحث اساسی در معماری ، فضا هست و از آنجا که تا حدی رفتار در درون فضا رخ می دهد ، می توان با مدیریت فضا ، رفتارهای داخل فضا را مدیریت کرد.

آنچه که از دیر باز در معماری ایرانی قابل شهود بوده است، درونگرایی در فضای معماری بوده است ؛ بدین صورت که در معماری درونگرا ، تزئینات به وفور به کار می رفت و به بیرون کمتر توجه می شد و سادگی در معماری برونگرا رعایت می شد. در معماری گذشته ایران، فضاهای درون خانه، نیاز اهل خانه را تأمین می کرد و در معماری درونگرا ، محرمیت و سلسله مراتب رعایت می شد.

اصل محرمیت

در هر فضا و کالبدی که انسان سکونت گزیند، خواه ناخواه نیازمند شکل گیری عرصه هایی محرم، مصون، امن و آرام است و بر همین اساس است که اصل محرمیت در شهرسازی و معماری اسلامی از کلان ترین فضاهای شهری تا ریزترین فضاهای معماری را مورد تاثیر خویش قرار داده است (سیفیان، محمودی ۸۶)

معانی درونگرایی

از واژه درونگرایی در معماری می توان معانی مختلفی را استنباط کرد . این واژه قبل از اینکه رنگ معماری به خود بگیرد از دیدگاه اخلاقی و عرفانی نیز در بر گیرنده معانی و مفاهیمی از قبیل تودار بودن ، گرایش به حالات درونی و پرهیز از نشان دادن آن حالات به صورت تظاهر می باشد ، بحث نپرداختن به ظاهر و در عوض کار بر روی درون و حالات درونی ، از طرف بعضی کار آشنایان به مباحث معماری ، به داخل این عرصه نیز کشیده شده است تا جایی که معماران ایران را از این نظر که در نمای بیرون آن و در گذرهای پر پیچ و خم چیزی جز خشت و گل دیده نمی شود ولی در داخل دنیایی از پرکاری و زیبایی دارد، درونگرا نامیده اند. (معماریان، ۱۳۷۳) خصوصیت درونگرایی واحدهای مسکونی در جوامع اسلامی ، که خانواده در آن از حرمت و درونگرایی خاصی برخوردار است ، با فرهنگ جامعه کاملا سازگار بوده و تحت تأثیر آن نیز کمابیش تا عصر جدید تداوم یافته است.


بررسی جایگاه سلسله مراتب در معماری در نظر انسان سنتی، کل جهان به هم پیوسته و منشعب از یک نیرو بوده است. در نظام فکری اور اندیشه ها نه در یک بعد که در همه ابعاد نمود می یافتند. بدین ترتیب تفکرات حاکم بر جامعه در هنر و معماری زمان، فرصت تجشم می یافت. در معماری سنتی ایران، بروز سلسله مراتب در معماری در حريم عرضی یا هندسه خطوط مستقيم، منحنی و زاویه دار و با اشکال دو بعدی و احجام سه بعدی، و در سلسله طولی با فضاهای تی پی شکل که در میان فضاهای هندسی شکل می گیرند و به خیال فرصت فراشت و تعالی می دهند، رخ می دهد ، اصل سلسله مراتب یعنی ساماندهی و ترکیب فضاها و عناصر بر اساس برخی از خصوصیات کالبدی - کار کردی آنها که موجب پدید آمدن سلسله مراتبی در نحوه ی قرار گیری با استفاده با مشاهده عناصر شود بدین ترتیب بروز اصل سلسله مراتب در معماری را میتوان در دو وجه شكلی مرتبط با عناصر معماری و فضایی مرتبط با فضای معماری - مشاهده نمود .

اصل سلسله مراتب

در معماری ایران برای تبدیل یک فرم به فرمی دیگر، از نوعی سلسله مراتب بصری استفاده می گردد تا این تبدیل و تغییر را در دید مخاطب آسان گرداند، به عنوان مثال، در اتصال ستون به سقف به وسیله سر ستون و یا تبدیل مربع پلان به فرم دایره کی زیر کنید، به جنبه ندر بشی در تبدیل فرم توجه شده است. در بسیاری از بناها در ایران، مقرنس برای ایجاد سلسله مرائیی جهت تسهیل بصری تبدیل سطوح عمودی دیوارها به بسقف استفاده شده است .

اصول پویا در معماری گذشته ایران

معماری ایران، معماری در ایران بیش از ۶۰۰۰ سال تاریخ پیوسته دارد، دست کم از ۰۰۰ ق. م معماری هر چه باشد سازنده و سامان دهنده فضای زیست انسان است. مقصود ادراک گذاشته و آموختن آن گوهر اساسی معماری گذشته، یعنی فضاست، چیزی که دیگر زمان نمی شناسند و فضای شهری واجد همین گوهر اساسی است. گرایش اجتماعی و معماری عامل اصلی وحدت و هماهنگی معماری گذشته ایران در گرایش و اعتقادهای مذهبی نهفته است. گرایش های مذهبی که محور اصلی آن احدیت و وحدانیت است. فرهنگ اصول حاکم و پویا فرهنگ در برهان قاطع به معنی علم و دانش و عقل، ادب و بزرگی و سنجیدگی آمده است. هیچ هنرمند مسلمانی از میراث پیشینیان بی بهره نمانده است، سخن از سنت، سخن از اصول تبدیل ناپذیری است با منشأ آسمانی و سخن از کاربردشان در مقاطع مختلفی از زمان و مکان اصل نظم و وحدت نظم جهان هستی الهام بخش معماران ایران زمین بوده و معماری اصیل سعی داشته به فضای زیست انسان نظم دهد . معماری ایران تجلی وحدت در کثرت و تلاش برای رسیدن به یک وحدت در عالم کثرت است و با اتخاذ اجزاء پر اساس نظم صورت می گیرد. اصول ورودیها فضای ورودی به عنوان یک عنصر گلی نسبت به سایر فضاهای معماری گذشته ایران از اصول و ویژگی های خاصی برخوردار است. کار کرد و نقش اصلی در ورودی هر فضای محصور، تأمین یک ارتباط قابل کنترل میان درون و بیرون آن فضاست و لذا متناسب با خصوصیات کار کردی و کالبدی آن طراحی ساخته شود. گاهی بر در و فضای ورودی برخی از بناهای بزرگ عمومی نقش نشانه و نماد شهری را پیدا می کرد مانند سر در ورودی مسجد جامع یزد.

سر در مسجد جامع یزد
سر در مسجد جامع یزد


حیاط (فضای باز) حباط، فضایی مرکزی با انتظام هندسی، درون نگر مرتبط با فضاهای اطراف، محور سازماندهی، سر گشوده، بر گرفته از باغ که تعاملی تنگاتنگ با اقلیم دارد). جایگاه حیاط مرکزی همواره تجسم بخش اصول نظم فضایی و وحدت آفرین است نیارش و هندسه

در این معماری پیمون با عنایت به جانگداز و فضاهای مقصود، وسیله تنظیم ابعاد و اندازه هاست و هندسه راهنمای معماری در تأمین تناسب و هماهنگی اصولی در تمام مراحل مربوط به تکوین یک اثر معماری، رابطه همیاری تنگاننگ ثبارش، هندسه، پیمون و گز نقش اساسی دارد. هندسه و نیارش با استفاده از پیمون و عنایت به نیاز، عامل تعیین و کنترل ابعاد و اندازه ها و راهنمای دستیابی به نتیجه ای مطلوب است. اصل گنبد سازی

گنبد نه تنها رسالت پوشاندن ابعاد بزرگی از فض را از نظر ایستایی دارد بلکه یکی از مهم ترین نمادهای معماری ایرانی به شمار می رود. از مهم ترین خصوصیات گنبد در ایران اینکه «گنبدهای ایرانی بی هیچ چوب پست و قالب ساخته می شد

اصل طبیعت

هماهنگی با طبیعت و استفاده از انرژی پایدار آن همانند نور و یاد و عناصر اصلی آن مثل آب و خاک و گیاه به نحو شایسته در معماری گذشته به خدمت فضای زیست گرفته شده است. معماری ایران پاسخ معمارانه به طبیعت و اقلیم داده است. در همه دوره ها آسایش فضا مطرح بوده است

معماری مدرن

معماری مدرن بدین خاطر پا به عرصه حيات نهاد که به انسان یاری رساند که در دنیای جدید همچون کاشانه خود احساس اسایش کند. مفهوم این احساس آسایش، فراتر از نیاز به سرپناه، پوشاک و غذاست؛ و در وهله نخست به مفهوم همانند پنداشتن خود با محیط زیست طبیعی و اجتماعی است. این مفهوم در عین حال نوعی احساس تعلق و مشارکت را نیز در بر دارد، یعنی تملک جهان آشنا و درک شده. انسان باید احساس کند که از جمله در معرض چیزهای شناخته شده و با معنی قرار دارد. ما همه آگاهیم که این تعیین هویت در جهان مدرن مشکل آفرین شده است. محیط های بسته و امن گذشته فروپاشیده اند، و ساختار های جدیدی را می طلبند. معماری مدرن یکی از این صور است. هدف کلی معماری مدرن این است که برای انسان سکوننگاه جدیدی تدارک ببیند. این سکونتگاه جدید باید نیاز به شناسایی را برآورده سازد و بدین ترتیب تجلی «رابطه دوستانه » جدید بین انسان و محیط زیست او باشد. لوکوربوزیه در سال ۱۹۲۳ نوشت:« مسئله خانه، مسئله عصر است.»، «تعادل اجتماع به این مسئله بستگی دارد. معماری، در این دوره نوسازی، نخستین وظیفه اش تجدید نظر در ارزش ها و عناصر تشکیل دهنده خانه است »

معماری مدرن در آمریکا
معماری مدرن در آمریکا


ریشه های معماری مدرن

آنچه در پیش روست تاریخ معماری مدرن نیست، بلکه نگرهای نظریه پردارانه است و تلاشی را برای توصیف اینکه معماری مدرن درباره چیست به دست می دهد. آنچه ممکن است تا حدی متظاهرانه به نظر رسد، ولی باید اذعان داشت که کژ فہمی ها و سوء تعابیری که در کار است که این گونه روشنگری ها را به چیزی ضروری بدل می سازد، محض رعایت بی طرفی باید آنچه را که جنبش مدرن واقعا خواهان آن بود یادآوری کرد و آنچه را هم که در عمل به آن رسید خاطر نشان ساخت امروزه برخی از نویسندگانی که به این موضوع می پردازند، حتی مدعی اند که جنبش مدرن حکم نوعی «کلاف سردرگم» را دارد، آنان اظهار می دارند که معماران مدرن در عالم واقع ایدیولوژی» مشترکی نداشتند و به طریق اولی معماری مدرن نمی توانست اصولا وجود داشته باشد. جنبش مدرن بی تردید مینا و جهت گیری خاص خود را داشته است، و تنها آن دم که این به درستی درک گردد، امکان رسیدن به ارزیابی منصفانه ای از پیامدهای آن، و از جمله کوشش های پسامدرن اخیر، فراهم می آید. به این طریق می توان به نقطه عزیمنی برای جست و جو و پیگیری معماری ای دموکراتیک در عصری که در آن به سر می بریم، دست یافت رویکرد اتخاذ شده، رویکردی است عینی و پدیدار شناختی از طریق نوشتن، پیرامون» معماري، و با اولویت اصلی را به مسائل اجتماعی و سیاسی دادن، چیزی حاصل نمی آید.

معماری را باید با مناسبات خود معماری درک کرد. البته این بدین معنی نیست که معماری را رشته ای مجزا و خود مختار» برشمریم، معماری به مثابه نوعی هنر، به زندگی تعلق دارد. هدف آن نیز عبارت است از فراهم آوردن مکان هایی که زندگی بتواند در آن به وقوع پیوندد», مکان، مجموعه ای از منابع با احيانة ظرفي خنثی و بی طرف نیست؛ بل در واقع محیطی است عینی و ملموس که نوعی نظم و منش و ویژگی در خود دارد. بدین ترتیب چنانچه در سویی راجع به زندگی سخن رانده شود، و در سوی دیگر از مکان، چنین چیزی ہی معنایت طراحی برای زندگی» به واقع شعاری بود که برای بیان هدف کلی جنبش مدرن به کار می رفت تفصیل این امر، با توصیفی از جهان نو و نیاز انسان برای جهت گیری و تعیین هویت در آن، آغاز می گردد. معماری به طور کلی این نیاز را از طریق سازماندهی فضایی و بیان صوری، برآورده می سازد. اهمیت بنیادین این مفاهیم، مدت ها پیش تشخیص داده شد لیکن تا امروز هیچ گاه بحث شایسته و در خوری در مورد آن صورت نپذیرفت واژه «ریشه ها» در این مقاله اشاره به ساختارهای ماندگار (و نه زود گذر) و الگوبی، و همچنین تجارب و یافته های دوره های تاریخی مربوط به آنها دارد.

در برهه کنونی که ابعاد تاریخی معماری مجددا نفلی عمده یافته اند، مشخصا مباحثی از این دست اهمیت می یابند. برای ممکن ساختن طرح این گونه مباحث، در هر فصل بخش هایی نظری با ماهینی گلی گنجانده شده است. شیوه عرضه این گونه مباحث، گاهشمار انه با زمانبندی شده نیست بلکه بر حسب میسائلی که جنبش مدرن را متأثر می ساخت، سازماندهی شده است و به دنبال آن، مسیر تکوینی که گپدیون آن را «ستت جدید» می نامید درج گردیده است. با این حال نوعی گاهشماری و یا زمان بندی نیز تلویحا به چشم می خورد که با عناوینی همچون «پیش از مدرن»، «مدرن» و «پسامدرن» نشان داده شده است دنیای جدید و معماری جدید

معماری مدرن بدین خاطر پا به عرصه حيات نهاد که به انسان یاری رساند که در دنیای جدید همچون کاشانه خود احساس آسایش کند، مفهوم این احساس آسایش، فراتر از نیاز به سرپناه، پوشاک و غذاست و در وهله نخست به مفهوم همانند پنداشتن خود با محیط زیست طبیعی و اجتماعی است. این مفهوم در عین حال نوعی احساس تعلق و مشارکت را نیز در بر دارد، یعنی تملک جهان آشنا و درک شده، انسان باید احساس کند که از جمله در معرض چیزهای شناخته شده و با معنی قرار دارد. ما همه آگاهیم که این تعیین هویت در جهان مدرن مشکل آفرین شده است. محیط های بسته و امن گذشته فرو پاشیدهاند، و ساختار های جدیدی را می طليند. معماری مدرن یکی از این صور است.

هدف کلی معماری مدرن این است که برای انسان سکونتگاه جدیدی تدارک ببیند. این سکونتگاه جدید باید نیاز به شناسایی را برآورده سازد و بدین ترتیب تجلی رابطه دوستانه » جدید بین انسان و محیط زیست او باشد. لوکوربوزیه در سال ۱۹۲۳ نوشت: « مسئله ځانه، مسئله عصر است.» «تعادل اجتماع به این مسئله بستگی دارد. معماری، در این دوره نوسازی، نخستین وظیفه اش تجدید نظر در ارزش ها و عناصر تشکیل دهنده خانه ایست » نخستین اعلامیه مهم بین المللی معماری جدید، و ایستوف در اشتوتگارت -۱۹۲۷- در واقع نمایشگاهی با عنوان «سکونتگاه * بود، جنبش مدرن با در نظر گرفتن سکونتگاه به عنوان نقطه عطف، سلسله مراتب سنتی کارهای ساختمانی را دگرگون کرد. کلیسا و قصر، به عنوان مهم ترین کارهای گذشته، اهمیت خود را از دست دادند، و از آن زمان به بعد موسسات عمومی دولتی ، توسعه » خانه را مورد توجه قرار دادند.

به موجب همین امر نوعی نگرش دموکراتیک جدید، بر طبق ساخنار دنیای جدید بارها پیشگامان معماری مدرن تازگی جهان مدرن را متذکر شدند، و تأکید ورزیدند که اکنون معماری نمی تواند با فرم های گذشته به کار رود. در این باره، شعار لوکوربوزیه بسیار شناخته شده است: «عصر مهمی آغاز شده است. روحیه جدیدی به وجود آمده ،،، سنت ها و رسوم باعث سرکوب معماری شده اند. «سبکها» دروغ اند..، عصر متعلق به ما، و سبک متعلق به آن ، روز به روز معین می شوند.» و «میس ون دروهه» می افزاید: لا نه دیروز، نه فردا، بلکه فرم را تنها در همین امروز می توان معین ساخت.» این عقیده که بیان شد بی توجه به عقاید سیاسی بود، گرچه هر دو با نگرشی ریشه ای با یکدیگر پیش می رفتند. هانس مه پر مارکسیست در مقاله ای با عنوان «دنیای جدید که توشت: «هر عصري فرم جدید خود را می طلبد.


پتانسیل های موجود در فضای فرهنگی

قلمروی فضای عمومی به تمامی فضاهایی اطلاق می شود که توسط مردم قابل دسترسی و استفاده باشد . با توجه به تقسیم بندی ارائه شده توسط کارمونا و دیگران از قلمرو فیزیکی، اجتماعی و فرهنگی فضاهای عمومی شامل: ۱_ فضاهای عمومی خارجی ۲ فضاهای عمومی داخلی ٣- فضاهای داخلی و خارجی نیمه عمومی است که فضاهای فرهنگی در دسته فضاهای عمومی داخلی قرار می گیرند . در تعریف آن ها از فضاهای عمومی داخلی چنین نوشته شده است: فضاهای عمومی داخلی شامل کتابخانه ها، موزه ها، تئاتر شهرها و غیره و تسهیلات رفت وآمد عمومی چون ایستگاه های اتوبوس، قطار، فرودگاه ها و غیره را شامل میشود(کارمونا و دیگران، ۱۳۹۱، ۲۲۳). | با توجه به تعریف فوق و قرار گرفتن مجموعه های فرهنگی در دسته بندی فضاهای عمومی، می توان به شناخت ابعاد اجتماعی این فضاها از طریق تعمیم و بازنگری مبانی نظری مطرح شده در حوزه فضاهای عمومی، دست یافت. در قلمروهای عمومی شهری الگوهای تعامل اجتماعی و قابلیت های فضای معماری ساخته شده دارای اهمیت ویژه ای هستند . دلیل اصلی این مسئله این است که میان تعامل اجتماعی و دلبستگی مردم به محیط های اجتماعی ساخته شده رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد . در فضاهای عمومی اجتماع پذیر توفیق ملاقات دست می دهد و این فضاها مورد استفاده گروه های مختلف اند و به طور مستقیم در دسترس استفاده کنندگان اطراف اند و از همین رو مقرهایی اند که به حیات و هویت جمعی تعلق دارند.

مؤلفه های اجتماع پذیری

الف - مؤلفه های کالبدی:

بسیاری از پژوهش های اخیر رابطه مشخصه های کالبدی فضا و تعاملات جمعی را محور خود قرار داده اند . محور این پژوهش ها بر این است که در هر محیطی، فضای کالبدی به مثابه سامانه ای فضایی عمل میکند و مشخصه های این سامانه فضایی بر تعاملات جمعی کاربران مؤثر است.

در این مطالعات رابطه میان سازمان دهی اجتماعی و ساختار محیط انسان ساخت مورد مطالعه قرار می گیرد . بر این اساس مکان فیزیکی در حالت ایده آل به سه صورت از رفتار و رویدادهای رفتاری در فضا پشتیبانی می نماید . نخست اینکه مکان فیزیکی عناصر فیزیکی و مشخصه های لازم برای تداوم و پایایی آسایش افراد در محیط را فراهم می آورد . به عنوان مثال نور، ویژگی مهمی در محیط فیزیکی است که مکان فیزیکی چگونگی آن را مشخص میکند .دوم اینکه محیط فیزیکی فراهمک ننده امکانات و سازمان دهی فضایی است که نظام ها و الگوهای ویژه فعالیت در فضا را قوام می بخشد و دیگر فعالیت ها را کم رنگ می نماید؛ به عبارت دیگر محیط فیزیکی شکل گیری روابط جمعی را تسهیل نموده، سطح مطلوبی از خلوت را در فضای فعالیت فراهم می آورد . این امر شامل ابعاد، هندسه فضا و روابط و ارتباطات فضایی در فضاهای فعالیت است . در نهایت محیط انسان ساخت مولد و تضمین کننده احساسات، تجارب و ادراکات نمادین و زیبای شناسانه است که به مثابه کیفیاتی در

محیط، ادراکات کاربران را تحت تأثیر قرار می دهند . این سه سطح همواره به صورتی تعاملی و متغیر رابطه بین تعاملات اجتماعی و نظام های رفتاری در فضا را کنترل می نمایند.

ب- مؤلفه های فعالیتی:

ادبیات حاکم بر مطالعات انسان و محیط نشان میدهد که مطالعه فضای کالبدی مستلزم ملاحظه فعالیتها در آن است . بارکر بر ماهیت جمعی- رفتاری فضاهای فعالیتی تأکید داشته است و تعاملات جمعی در فضاهای فعالیتی را به مثابه قابلیتی برای فضا مورد تأکید قرار داده است (1968 ,Barker).

نتیجه گیری و پیشنهادات :

امروزه تاثیر مدرنیته بر معماری ایران را میتوان تاثیر اقتصادی دانست که در آن معماری از حالت ابرازی مفید برای انتقال فرهنگ خارج شده و کالایی اقتصادی میگردد. این دستاورد چنان پیش میرود که معماری مدرن ایران به سبکی اقتصادی با نام عامی و رایج بساز بفروش تفسیر رویه میدهد میتوان گفت امروزه حالت پیشرو و پویای معماری ایران زیر پرده اقتصاد محو شده است.

نتیجه این میشود که از بررسی دو نمونه معماری ایرانی و معماری مدرن گرچه هر یک دارای الگوی خاص خود و به دوره معینی از تاریخ معماری خلق شده است لکن با ترکیب معماری ایرانی و مدرن و تلفیق آن در بناهای مانند فرهنگسرا ها میتوان تنوعی ایجاد کرد، فلذا بوجود آوردن کانسپت های جدید و خلاقیت های طراحان خواهد افزود تا حجمهای متنوع ایجاد شود و دارای یک وحدت حجمی خواهد شد که مورد پسند طراحان و عموم قرار خواهد گرفت.

منابع :

0.معمار سیلور

1. نصر، سید حسین، (۱۳۷۹)، "انسان طبیعت"، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

۲. اردلان نادر، بختیار لاله، (۱۳۸۰)" حس وحدت، سنت عرفانی در معماری ایرانی"، ترجمه حمید شاهرخ، اصفهان، نشر خاک.

٣. سیفیان، م ک ، محمودی، م ر۱۳۸۶، محرمیت در معماری سنتی ایران، هویت شهر، ۱، ۳-۱۴ ۴. معماریان، غلامحسین (۱۳۷۳) آشنایی با معماری مسکونی ایران: گونه شناسی درونگرا ،دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران. ۵. ریمون، آندره( ۱۳۷۰) شهرهای بزرگ عربی اسلامی در قرن های ۱۰ تا ۱۲ هجری، حسین سلطان زاده ، چاپ اول. ۶

۶.کارمونا، ماتئو: هیت، تیم و استیون تيسدل، تنزاک (۱۳۹۱) مکانهای عمومی، فضاهای شهری، ابعاد گوناگون طراحی شهری، و ترجمه قرائی و دیگران، چ، دوم، انتشارات دانشگاه هنر تهران، تهران.

۷. لنگ، جان(۱۳۸۱) آفرینش نظریه معماری، ترجمه علیرضا عینی فر، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.

فرهنگ‌سراتحلیل فرهنگسرافرهنگسرای ایرانینمونه موردی فرهنگسرا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید