خواهران واچفسکی هیچی در امروزی کردن ماتریکس کم نذاشتن, مدرن و مبتذل
ماتریکس چهار انسان قرن 21 رو نشون میده که مفهوم عشق, اون هم با عظمت عشق نئو به ترینیتی, تبدیل به علاقه یک گیم دیزاینر به یک زن شوهر دار خسته از خانوادش شده, و حتی از این هم فراتر میره و مفهوم مذهبی مهم ترینیتی (سه گانه پدر, پسر, روح القدس) رو به چیز خیلی مبتذل تری تشبیه میکنه, گویی واچوفسکی ها تصمیم گرفتن با ارزش های والا واصیل سه گانه ماتریکس کاری رو بکنن که آندرس سرانو با مسیح کرد!
انگیزه های والای یک شخصیت منجی منش, رنگ اختلالات روانی به خودش میگیره, و موندن در دنیای مدرن رنگ قرص آبی افسردگی و مانیا, و خدای من! مورفیوس نچسب جدید چند بار میخواد قرص قرمز رو تعارف بزنه؟ شخصیت های بالغ, پخته, و رهبر صفت ماتریکس, جاشون رو به تینیجر های تازه به دوران رسیده ای دادن که با تقلید صدا و خالکوبی و رول پلی سعی دارن خودشون رو به آرکیتایپ های گذشته ی ماتریکس پیوند بزنن.
کارگردان گریزی به راهروی معروف پاپریکا میزنه و حتی ممکنه اشاره ای به سکانس پرتاب از برج در فیلم کلود اطلس کرده باشه, اژدهای How to train your dragon از ناکجا سر میرسه, و فقط Brave مو نارنجی رو نداشتیم که برامون تیراندازی کنه, علاوه بر این کی میتونه انکار کنه که کیانو ریوز با قیافه جدیدش بیشتر مارو یاد جان ویک میندازه تا نئوی قدیمی ماتریکس.
جای شخصیت های پخته و کت شلوار پوش قدیمی رو تینیجر های پر شور و دیجیتالی گرفته که هیچ اتوریته ای رو به رسمیت نمیشاسن, خود نسل Z, که از قضا این بار به جای ایجنت اسمیت قراره با زامبی ها مبارزه کنن. به قول وحید, شاید کارگردان با تراپیستش به مشکل خورده و فقط این فیلم رو ساخته تا حالی از تراپیستش گرفته باشه.
این فیلم مرتب نوستالوژی های دلنشین و اصیل قدیمی ماتریکس رو جلوی چشممون میاره و یادمون میندازه که در دنیای واقعی 2022 چقدر همه این مفاهیم پوچ و شعارگونه شدن, به نظر میاد هر دو طرف از فقدان ایدئولوژی رنج میبرن در حالی که دنیای داخل ماتریکس غرق در تکنولوژی و لذت شده, زایان هم با اسم جدید IO, با ماشین ها آشتی کرده و دغدغه اش طعم توت فرنگی و بلوبری شده, شاید آرکیتکت از همین میترسید, شاید میخواست نسخه ای از سلحشوری و تمدن بشر رو حفاظت کنه و تنها راهش ایجاد یک تهدید مداوم برای اونها بود, اگر یادمون باشه حتی در ماتریکس قدیمی هم تکنوفیلیا در زایان موج میزد, آموزش های رزمی با کمک هوش مصنوعی انجام میشد و مهم ترین دارایی مورفیوس سایفرِ مین فریم زایان بود, این علاقه به تکنولوژی حالا اونقدری پیش رفته که اهل IO برای خودشون دستیار های هوش مصنوعی دارن آسمون مصنوعی زیبایی برای خودشون ساختن و بهش افتخار میکنن, حتی نئو و ترینیتی هم بعد به دست گرفتن ماتریکس اولین تصمیمی که میگیرن "رنگین کمونی" کردن آسمونه, گویا چیزی که براش جنگیدن به یک مسئله عهد قدیم تبدیل شده و حق انتخاب و آزادی و آزادگی تاریخ انقضاش سر رسیده, نئو به وضوح این پیام رو دریافت میکنه که مردم از رفاه و کنترل شدن و زندگی یکنواخت لذت میبرن و هرگز حاضر نمیشن سرزمین ماتریکس رو ترک کنن.
در کل احساس من در مورد ماتریکس 4, احساس اون شاعریه که وقتی پادشاه شعر جدید رو براش خوند و گفت نظرت چیه, گفت مطمئنم اعلاحضرت اراده کردن شعر مزخرفی بگن و موفق شدن!