به نظرم نوشتن بهترین و راحت ترین کار تو این دنیاست که باعث میشه احساس خوبی بهت دست بده ،احساس خالی شدن ، احساس سبک شدن ، احساس اینکه تو با نوشتن همه ی درد و ها غم و غصه هات رو میریزیشون دور ....
این روزا شاید حال دل خیلی از ما خوب نباشه ، شاید خیلی هامون فکر کردیم که دیگه رسیدیم به آخر دنیا ، خسته و نا امید از روزهای رویایمون دور شدیم. بارها شده که نشستیم و یاد کردیم از روزهای گذشته روزایی که قدرشون رو نمی دونستیم و حالت همه چی عادی تر بود .
بهتر هست از خودم بگم ، زندگی من پر بود همیشه از روزهای خوب ، من تو روزایی زندگی کردم که شاید الان شده آرزوم ،میدونید یعنی چی ؟ یعنی اینکه من یه روزایی رو دیدم که الان دوباره آرزو دارم ببینمشون . پس چرا همون موقع به اندازه کافی لذت نبردم ، ولی حالا که غم تو دلم رخنه کرد و حال و روزم زیاد خوب نیست یادشون میوفتم ؟
پس میشه یه نتیجه ای گرفت این روزها هم شاید همون روزای خوبی هستن که دارن میگذرن ، میخوام بگم ما روز خوب و بد ندارم ،روز خوب و بد رو خودمون میسازیم و بهش لیبل میزنیم که فلان روز خوب بود و فلان روز بد ،باید یاد بگیریم تو لحظه زندگی کنیم و از همین لحظه ای که توش هستیم لذت ببریم. به این فکر نکنیم که فردا قرار چه اتفاقی میخواد بیوفته ،هر اتفاقی که میخواد بیوفته اصلا مهم نیست . قدر داشته هاتون رو بدونید و هیج وقت حسرت گذشته رو نخورید . قدر آدم هایی که کنارتون هستند رو بدونید . از بودن باهاشون لذت ببرید. تک تک این ثانیه های زندگی رو زندگی کنید .
اصلا ادم باید چرخ بخوره ، چرخ بخوره ، فریاد بکشه ، زندگی کنه ، اون طوری که دلش میخواد ،همون مدلی که دوست داره ! پاره کنید زنجیر هایی که به پاهاتون بسته شده ، لباس رنگیت رو تنت کن ،واسه خودت غذایی که دوست داری رو درست کن به همون آدمی که باید زنگ بزنی زنگ بزن ، تو ماشین که نشستی با موسیقی که پخش میشه بخون و به دور و برت اهمیت نده ، این زندگی رو تو خودت میسازیش ! پس میتونه حالت خوب باشه تو هر روز و ساعتی که باشی ...