علاقه ای که به داستان ها دارم دچار تغییر شده. قبلا خیلی رمان میخوندم.میتونم بگم ۹۹ درصد خوندن هام رمان بود.الان حوصله ام کمتر شده. دوست دارم بیشتر روی چیزی وقت بذارم که چیزی یادم بده که نیاز دارم.البته بعد از هر کتاب آموزشی یا کاربردی حتما یه رمان میخونم.مغزم نیاز به تفریح هم داره.
به عنوان یه قاعده کلی،وقتی یه کار فکری انجام میدید برای رفع خستگی و تفریح بعدش باید یه کار فیزیکی انجام بدید و برعکس. اگه الان یه کتاب آموزشی خوندم واسه رفع خستگی نمیرم فیلم ببینم.میرم ظرف های شسته شده رو جمع میکنم. همون طور که اگه از پیاده روی برگشتم شروع نمیکنم به تمیز کردن اتاقم، میرم میخوابم.
اخیرا کتاب هشیاری مالی رو خوندم. تو یک سال گذشته که تازه شروع کردم به کار کردن خیلی ذهنم درگیر این مسئله اس و خیلی تجربه تو این زمینه کسب کردم. اگه بخوام در قالب چند جمله تجربه هام رو بیان کنم اینه:
دانشگاه رفتن یا نرفتن: روی دانشگاه رفتن حساس نباشید. عوضش خیلی زود برید تو بازار کار.به نظر من شغل یابی مهمتره. شده شش ماه توی هر شغلی بمونید و بعد برید سر شغلی دیگه. این عالیه که تو دهه بیست سالگی شغل های مختلف رو امتحان کنی تا ببینی چی به دردت میخوره.این کار مهارت های فردی و بین فردی رو توسعه میده بعدش یه مشاور شغلی خوب پیدا کنید و یکی دو جلسه باهاش حرف بزنید تا ببینید چی به شخصیت تون میخوره و کجا موفق ترید و برید وقت بذارید همون چیز رو یاد بگیرید.مهارت افزایی خیلی وقتا مهمتر از مدرک دانشگاهیه که اونم از راه شناخت خودتون به دست میاد.
با آدمها معاشرت کنید و دوست و شبکه ارتباطی بسازید. مهارت های نرم رو یاد بگیرید. منظورم ده مهارت زندگی از نظر سازمان بهداشت جهانی هستن. همین عبارت رو جستجو کنید براتون میاره.عناوینش اینه:حل مسئله ، همدلی ،تفکر انتقادی ،مهارت های بین فردی ،مقابله با استرس ، خودآگاهی ، خلاقیت ، تصمیم گیری و ارتباط و ارتباطات بین فردی.
دیگه چی؟🤔
همینا دیگه. در حفظ زمین و طبیعت هم بکوشید. کاملا جدی. هیچ پلن بی ای وجود نداره.