عارفه معینی
عارفه معینی
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

قلاّب آدم‌ها

قلاّب ما به آدم‌ها گیر می‌کند. راستش را بخواهی من چه‌گونگی معادلات حضور آدم‌ها در زندگی‌ام را هنوز نفهمیده‌ام. منظورم از معادلات، باکِ آدم‌های زندگی‌ام است شبیه باک بنزین ماشین. آدم با آدم‌هاست که پر می‌شود و نفس می‌کشد. مسیر من گاهی از آدم‌هایی پر شده که انتظار حضورشان را نداشته‌ام. نفس‌های زندگی‌ام گاهی جایی زیست شده‌اند که احتمال‌اش را نمی‌دادم. منظورم از معادلات حضور آدم‌ها، همین رفتن و آمدن‌هاست.

این روزها قلّاب‌ام به آدم‌هایی جدید گیر کرده. برای توصیف این آدم‌ها باید از صفت‌هایی استفاده کنم که خودم هم هنوز از کاربرد درست‌شان مطمئن نیستم. ذهن‌ام آشفتگی مطلوبی را دارد طی می‌کند. از آن آشفتگی‌هایی که کورسوی امید را بین کلاف پیچیده‌ی ذهن‌ات می‌بینی. اگرچه تنیدگی کلاف مانع رهایی‌ام می‌شود‌.

ما از وجودمان خرج می‌کنیم برای آدم‌هایی که قلّاب‌مان را پُر می‌کنند. از عمرمان. بهای تجربه‌ی آدم‌ها، زمان است. شاید نمود مهمی از بزرگ‌سالی‌ «اهمیت و ضرورتِ انتخاب آدم‌های درست» باشد.

و من به معیار درستی تجربه‌ها و آدم‌ها فکر می‌کنم.

قلاب آدم‌ها
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید