ویرگول
ورودثبت نام
arefjoori1991
arefjoori1991
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

جیم مثل شهامت

همان که پوسته ی آن را به خاطر سپرده و اصل آن را لازم نمی دانیم . واژه هایی که از فکر نویسنده تا نوک قلمش هزار گونه حذف و جرح و تعدیل می شوند در برابر بیرونی های پر رنگ ، رنگ می بازند. همان ها که انتخاب نویسنده را در حصار خود محصور می کنند. واژه ها را قربانی فرم خاص خود در جهان خارج می کنند. همیشه ی خدا از نزاییده ها بهترند چرا که هستند. آن قدر محکم لگد بر نوباوگان کلام می کوبند تا که نویسنده را معتقد به جبر شرایط در عمق تاریخ ،تابه حال می کنند. خب ،باشند . بودنشان روزی اراده خواست .اراده ی حضور این کودک واژه هاست که نام جرات می گیرد . بسان واژه در نویسنده ،کشف در دانشمند ، خلق در هنرمند ، رکورد در ورزشکار.

هان ،همان است که پای آنچه را در درون متبلور است به دنیای بیرون باز می کند . رنگ شفاف و نوآورانه یا احمقانه ای به خود دارد . زمان طعم عادت برآن می افشاند تا در همان حالت تیره شود .

فکر ، فکر کن

به برگی که شکوفا شده . حضور می شود قصه ی هرروزه ی او . پس تیره میگردد. بی تغییر ، بی تبدیل همانست همان .

توانستنارادهنوآوریخلقشهامت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید