مدت ها بود دوست داشتم این کتاب رو بخونم و از طریق دوستان بهم توصیه شده بود. نهایتا چالش کتابخوانی طاقچه باعث شد که این ماه سراغ اضطراب موقعیت برم. من ترجمه این کتاب رو از نشر ملیکان، که در طاقچه بینهایت بود، مطالعه کردم.
"اضطراب موقعیت" اثر آلن دو باتون، بررسی مقوله ای جذاب در زندگی مدرن بود که اغلب نادیده گرفته میشه. برام جالبه که آلن دوباتون تقریبا درخصوص هر معضل ویژه دنیای مدرن نوشته ای داره و شنیده های من حاکی از اینه که صحبت های خوب و منسجمی هم در هر مورد داره. این اولین کتابی بود که از دوباتون مطالعه کردم و واقعا برای من تاثیر گذار بود. دو باتون بسیار زیرکانه کتاب رو با ترکیب منحصر به فردی از تحلیل تاریخی و بینش فلسفی، ساختار پیچیده اضطراب موقعیت رو که احتمالا خیلی این روز ها مارو درگیر خودش کرده (حداقل من که این روز ها واقعا درگیر این مقوله هستم.)، تجزیه و تحلیل میکنه.
کتاب به شکل عمیقی به منشأ و عواقب تلاش بیوقفهی ما برای رسیدن به موقعیت بهتر در اجتماع پرداخته. دو باتون به طور قانعکنندهای ادعا میکنه که خواستن بیوقفهی ما برای تأیید بیرونی باعث مقایسه مستمر با دیگران میشه و سبب احساس ناکافی بودن و نارضایتی دائمی میشه. در هنگام مطالعه، مدام به یاد شرایط مشابهی میوفتادم که خودم یا دوستام درگیرش بودیم و تمام تجربه ها به نوع دیگه ای برام مرور شد.
اونچه "اضطراب موقعیت" رو از دیگر کتاب ها متمایز میکنه، توانایی دو باتون در برملا کردن نقص های ساختاری درک ما از موفقیت است. دو باتون مارو قانع میکنه که تعریف ماهیت موفقیت در فرهنگ ما، که بیشتر مبتنی بر کسب موقعیت های بالاتر مالی، شهرت و قدرت هستش، باعث افزایش اضطراب ما میشه و مانع میشه تا زندگی معنادار و رضایتبخشتری رو تجربه کنیم. کتاب با به چالش کشیدن این عوامل و تشویق خواننده به ارزیابی تعریف خود از موفقیت، راههای متفاوتی رو برای رسیدن به رضایت از زندگی پیشنهاد میکنه. از طریق شکرگزاری، خودبازنگری و افزایش ارتباطات معنادار، ما میتونیم از تعقیب سطحی موقعیت فرار کنیم و به طور واقعی در زندگی احساس رضایت داشته باشیم.
قبل تر اشاره کردم که این اولین کتابی بود که از دو باتون خوندم، اگرچه موضوع و مطالب موجود در کتاب بسیار برام جذاب و مفید بود ولی احساس میکنم شاید میشد تخصصی تر و حتی عمیق تر به این مقوله پرداخت و خب بنظرم زمانی که یک نویسنده در خصوص موضوعات مختلفی مینویسه این میتونه یک آفت باشه که بهرحال قابل اغماض هست.
نهایتا، "اضطراب موقعیت" یک کتاب مهم میتونه باشه برای هر کسی که به دنبال درک بهتری از فشارهای اجتماعی هستش که زندگیهای ما رو شکل میده. بنظرم هر فردی که علاقه داره در زندگی خودش رشد کنه و پیشرفت داشته باشه بایستی از مفهوم صحبت شده در این کتاب آگاه باشه.
به نظر میرسد که زندگی روند جایگزینی یک اضطراب با اضطرابی دیگر و یک خواسته با خواستهای دیگر است. این به این معنی نیست که نباید تلاش کنیم تا بر اضطرابهایمان چیره شویم یا خواستههایمان را برآورده سازیم؛ بلکه به این معنی است که شاید بهتر باشد تلاشهایمان را با آگاهی از این مسئله پیش ببریم که اهدافمان نمیتوانند موبهمو عملی شوند