سلام!
این ماه که باید یکی کتاب های پرفروش پارسال رو میخوندیم با شک و تردید کتاب هارو بررسی کردم و خوشبختانه یکی از کتابایی که همیشه دوست داشتم بخونم رو بینشون پیدا کردم.
چالش شهریور ماه بهانه خوب بود برای گوش دادن کتاب صوتی دوباره فکر کن نوشته آدام گرانت با صدای تایماز رضوانی
از نسخه صوتی اول بگم که کیفیت بسیار خوبی داشت و صدای آقای رضوانی هم بسیار دلنشین بود از دیگر نکات مهم برای من انتخاب موسیقی هستش که در این کتاب قطعات مناسبی انتخاب شده بود. فقط موردی هستش که کتاب هایی با این سبک و سیاق معمولا تصاویر جالب توجهی دارن که واقعا انتقال مفهوم اون ها با صوت خیلی میسر نیست و خیلی وقت ها لاز میشه به نسخه متنی گریز زد تا بتونیم مطالب رو به خوبی دریافت کنیم
اما درباره خود کتاب باید بگم که این اولین کاری بود که آدام گرنت میخوندم و انتظارات بالایی داشتم بنا به تعاریفی که از این نویسنده شنیده بودم. میتونم بگم که از مطالعه این کتاب تجربه بسیار خوبی داشتم. گرنت در این کتاب درباره اهمیت تفکر صحبت میکنه، اما نه هر تفکری!
تفکری باز و تحول پذیر که از اون رو در این کتاب با عنوان تفکر علمی میشناسیم. به نظرم خیلی مهم هستش در دوران کنونی که افراطی شدن و متعصب شدن در هر ایده ای تنها چند اشاره انگشت ازمون فاصله داره، مهارت چنین تفکری رو در خودمون پرورش بدیم و بتونیم شجاعانه باور ها خودمون رو در زمان درست اصلاح کنیم و تغییر بدیم.
کتاب گرنت به شما کمک میکنه تا رفتار ها و تعاملات روزمره خودتون رو بازنگری کنید و این امکان رو براتون فراهم میکنه تا بتونید در محیط های مختلف نتایج بهتری رو از این تعاملات حاصل کنین. این مسئله مهمیه که ما بتونیم از «روشی که همیشه برای انجام کار ازش پیروی میکنیم» فاصله بگیریم و ساختار هایی که باعث ایجاد خطا های بعضا حاد در زندگی شخصی و کارمون میشن رو بشکنیم.
دوباره فکر کن شاید ایده هایی رو در خودش داشته باشه که ردپای اون هارو جاهای دیگه ای هم دیده باشین اما قطعا ارزش مطالعه رو داره و صد البته که میشه در مورد مطالب اون بسیار عمیق تر هم مطالعه کرد.
جهل و نادانی عموماً بیشتر از علم و آگاهی موجب اعتمادبهنفس میشود.
وقتی متوجه میشویم که ممکن است در اشتباه باشیم، یکی از دفاعهای رایج این است: «حق دارم نظر خودم رو داشته باشم.» میخواهم این جمله را اصلاح کنم: بله، ما حق داریم نظراتی را در ذهنمان داشته باشیم، اما اگر تصمیم داریم آنها را بیان کنیم، بهنظرم وظیفه داریم عقایدمان بر اساس منطق و شواهد باشند، استدلال خود را با دیگران در میان بگذاریم و اگر شواهد بهتری پیدا شد نظرمان را تغییر دهیم.
ما از افرادی که روند فکری ما را به چالش میکشند بیشتر یاد میگیریم تا از افرادی که نتایجمان را تأیید میکنند. مدیران قدرتمند با منتقدان خود بحث کرده و اینگونه خودشان را قویتر میکنند. مدیران ضعیف منتقدان خود را ساکت میکنند و اینگونه خودشان را ضعیفتر میکنند.