سلام!
این ماه برای کتابی برای آشنایی با فلسفه به سراغ کتاب صوتی «سقوط» نوشته آلبر کامو و با صدای علی دنیوی ساروی رفتم. طبق معمول اول از اجرای کتاب میگم که نسبتا خوب بود. اجرای صوتی برام جاهایی خسته کننده میشد و تعقیب داستان رو هم برام سخت میکرد. نمیدونم که این مسئله مربوط به خود کتاب هستش یا اجرای جناب آقای دنیوی ساروی چنین بوده، علی ایحال در مجموع تجربه بدی نداشتم با این کتاب.
و اما خود کتاب...
«سقوط» به بررسی طبیعت انسان و اخلاق میپردازه. کامو در قالب شخصیت ژان باپتیست کلمانس، ما رو با پی پیچیدگیهای احساس گناه، مسئولیت، و جستجوی معنا مواجه میکنه؛ اون هم در دنیایی که به نظر میاد کاملا بیاعتناست.
«سقوط» در کنار خیابانهای زنده ولی تاریک آمستردام، داستان کلمانس، یک وکیل پاریسی موفق که حالا گذشتهاش رو برای یک شنونده ناشناس اعتراف میکنه، رو دنبال میکنه. در عمق شخصیت کلمانس، رمان به بررسی عمیقی از وضعیت انسانی پرداخته.
کامو، خواننده رو به سفر متفاوت و چالش برانگیزی میبره و اون رو مجبور به مواجهه با نظریات اخلاقی خودش میکنه. در واقع بنیان فکری و اندیشهای توسط کامو ایجاد میشه که به خواننده احساس تنش و میده و اون رو تشویق به کشف خود میکنه. این جدال و نبرد داخلی کلمانس، سوالات بنیادی بزرگتری رو در ذهن خوانند ها ایجاد و برجسته میکنه. ما به فکر فرو میریم که کجای جامعه ایستادیم و چه نقشی در اون داریم.
«سقوط» مارو را به چالش میکشه تا باورها، اعمال، و ارزیابیهایی که در مورد دیگران داریم رو بازنگری کنیم. این یک رمان تاریک و الهامبخش هست که در ذهن ها باقیمیمونه و مارو ترغیب میکنه که در مورد انتخابهایی که میکنیم و بارهای اخلاقی که بهدوش میکشیم خیلی خیلی بیشتر فکر کنیم. اثر کامو نمایی از پیچیدیگی سرشار روح و ذهن ما انسان هاست.
چه کتابهایی که نیمهخوانده کنار گذاشتم، چه دوستانی که نیمهدوستشده رها کردم، چه شهرهایی که نیمه دیدن کرده از آنها گذشتم و چه زنهایی که نیمهآشناشده، ترکشان کردم. کارهایی که انجام میدادم از روی بیحوصلگی بود یا تفریح. آدمها از من پیروی میکردند یا میخواستند بهمن بیاویزند، اما چیزی در کار نبود، مگر بدبختی و ناکامی. البته برای آنها. چون برای من، فراموششان میکردم، هرگز جز خودم کس دیگری بهیادم نمیماند.
دربارهٔ مردی با من حرف زدند که دوستش زندانی شده بود و او هر شب برای همدلی و ابراز همدردی با او که رفاه و آسایشش را گرفته بودند، در اتاقش روی زمین میخوابید؛ چه کسی، چه کسی آقای عزیز، بهخاطر ما روی زمین خواهد خوابید؟