آریا رادمند
آریا رادمند
خواندن ۶ دقیقه·۱ سال پیش

زنانِ بن‌لادن - بخش دوم

نجوى، خیاط ماهره وطراح ابتکاری

دور از تنظیمات القاعدة وفعالیت‌های خشونت‌آمیز آن، ودور از حملات تروریستی که با نام رهبر تنظیم مرتبط شد، چگونه اسامه بن لادن این شخصیت بود که نام وی ترس و مرگ را در سراسر جهان ایجاد می‌کرد؟ چگونه با همسران و فرزندانش رفتار می‌کرد؟ چگونه وقت خود را با آن‌ها می‌گذراند؟ او با وجود تعقیب و گریز جهتی که سازمان‌های اطلاعات جهانی به وی داشتند، چگونه با آن‌ها زندگی می‌کرد؟

دیان دوکره، نویسنده فرانسوی، این سوالات را طرح کرد. او تلاش کرد تا تصویری ناشناخته و کاملا متفاوت از آنچه که عموم مردم می‌شناختند، از این مرد را ترسیم کند. از زمان حمله یازدهم سپتامبر 2001 تا دستگیری و کشته شدن وی در دوم مه 2011 در خانه‌اش در آبوت‌آباد پاکستان.

در این قسمت‌ها، دیان دوکره تصویر اسامه بن لادن به عنوان شوهر، پدر و سرپرست خانواده را به تصویر می‌کشد. این تصویر نسبت به آنچه که او به عنوان مردی که نام وی و تنظیم وی در قرن بیستم به یاد مانده، کاملا متفاوت است. این مقاله تا پایان مرداد در روزنامه القبس منتشر می‌شود.

نجوى به سرعت توانست مهارت آماده‌سازی غذاهایی که اسامه دوست داشت را پیدا کند. اسامه که اغلب دوست داشت کوسه پر کن را بخورد، او برای تهیه غذاهایی که انرژی او را در طول روزها تأمین می‌کرد، تلاش می‌کرد. او هنوز در دوران دبیرستان بود و همه روزه صبح زود بیدار می‌شد تا لباس مدرسه بپوشد و به ثانویه الثغر برود. او همچنین در شرکت خانوادگی نیز فعالیت داشت و وظیفه مدیریت یک پروژه را که در جنوب جدة واقع شده بود، در سن 18 سالگی به عهده داشت. در سال 1976 از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد.

ترس از هواپیما

امکان داشت اسامه با استفاده از هواپیما از مسافت‌های بلند دوری کند، اما او هرگز تمایلی به یادآوری هواپیما در مقابل خود نداشت، از زمانی که حادثه‌ای زندگی پدرش را گرفته بود... او سریعاً با سرعتی بالا ماشین خود را رانندگی می‌کرد و به نجوی می‌گفت: "نگران نباش... مسیر آسان و بدون خطر است، و فراموش نکن که پدرم شخصاً این جاده را ساخته است، پس بهترین مسیر است."

زنان حول چای جمع می‌شدند تا در مورد آخرین اخبار خاندان سلطنتی صحبت کنند، قرآن بخوانند و در مورد مد روز هم بحث کنند... و نجوی یک خیاط ماهر و طراح خلاق بود "لباس‌های زیبا و ساده‌ای داشتم، معمولاً مدل‌ها را از مجلات انتخاب می‌کردم و سپس طراحی را روی کاغذ می‌کشیدم و سپس دوخت می‌کردم."

اما مواد دوختن برای نجوی مشکلاتی بزرگ ایجاد می‌کرد، زیرا او نمی‌توانست به تنهایی به مغازه‌ها برود و آنها را بخرد، به همین دلیل از راننده یمنی خود خواستار خرید این اقلام می‌شد.

روزها برای نجوی به همین شکل پیش می‌رفت تا زمانی که اسامه شب‌ها به خانه برمی‌گشت، آنها تا وقت شام با یکدیگر گفت‌وگو می‌کردند.

بارداری اول

تغییراتی زیادی در بدن نجوی پس از یک سال از ازدواج رخ داد. این نوجوان کنون منتظر اولین فرزند خود بود و همچنان در سن هفده سالگی بود. این خبر باعث خوشحالی دل اسامه شد و او امیدوار بود که پسری به او عطا شود، در حالی که نجوی رویاپردازی می‌کرد که خداوند به او دختری عطا کند. "من می‌خواستم که یک دختر داشته باشم تا بتوانم برایش لباس‌های زیبا بپوشانم و موهایش را ببافم."

ماه‌های نه ماهه‌ی بارداری سپری شد و زمان زایمان در خانه خانواده فرا رسید، اما درد‌های شدیدی که نجوی تحمل کرد، اسامه را مجبور کرد که پیش‌بینی کند که او دیگر در خانه زایمان نخواهد کرد. "در آینده، نجوی بچه‌ها را در بیمارستان به دنیا خواهد آورد."

عبدالله بن لادن در سال ۱۹۷۶ متولد شد و تنها چند ماه بعد، برادر دوم او نیز به دنیا آمد. در حالی که فرزند سوم بن لادن در سال ۱۹۷۹ به دنیا آمد. در آن زمان، پدر جوان تنها بیست و دو سال داشت و در حال تحصیل در رشته مدیریت و اقتصاد در دانشگاه عبدالعزیز بود. او به نجوی پرخوری و تمام نیازهایش را تامین می‌کرد، که این امر باعث مطمئن شدن نجوی شد که او انتخاب خوبی با قبول کردن او به عنوان همسر داشته است. "چقدر دلم می‌خواست که این خوشبختی همیشگی باشد."

رویداد‌های مهم

خیلی از رویدادهایی رخ داد که تأثیر عمیقی بر رابطه اسامه با ایالات متحده داشتند، زیرا در هنگام ترک فرودگاه توسط زوج و همسر، یکی از افراد به سمت نجوى نگاه کرد و او را از سر تا پایین با لباس سیاه پوشیده دید... او با نگاهی جذاب و جلب‌کننده به او خیره شده بود و درباره این موضوع نجوى می‌گوید: "در خودم تأمل کردم که شوهرم در فکر چه چیزی است؟ او را به چشمانم نگریستم و دیدم که او با نگاه‌های کنجکاوانه‌ای من را دنبال می‌کند."

صدیقه‌اش خالد بطرفی می‌گوید که خیلی از افراد عکس‌های زوجین گرفتند، اما واکنش اسامه هیچ‌گاه پیش‌بینی نشده بود. زوج و همسر در مورد اتفاقاتی که رخ داده بود و عدم آگاهی دیگران از فرهنگ آن‌ها صحبت می‌کردند.

همچنین افغانستان... تجاوز شوروی

بعد از ازدواجی‌شان، اسامه و نجوى تصمیم می‌گیرند در خانه به موضوعات سیاسی پرداخت نکنند، در حالی که نجوى قول می‌دهد سوالی از شوهرش نپرسد. اما وقایع به سرعت تغییر می‌کنند و پس از اینکه اتحاد شوروی در دسامبر همان سال به افغانستان حمله کرد، وضعیت به طور ترسناکی تغییر کرد.

از لحظه‌ای که این حمله آغاز شد، اسامه بن لادن به دنبال یافتن اطلاعات جدید در مورد جبهه افغانستان بود. رفتار و رویه‌های وی تغییر کرد و او با بی‌خوابی مواجه شد. نجوى درباره این دوران می‌گوید: "هیچ اطلاعی از آنچه در این کشور دورافتاده ممکن است اتفاق بیفتد نداشتم، اما همچنان هم شوهرم تحت تأثیر بود." "اسامه بسیار مضطرب و تحت تأثیر قرار گرفته بود و من قبلاً همچین وضعیتی را در او ندیده بودم."

جمع‌آوری پول و خرید سلاح

اسامه مجبور بود به حرکت بزند، بنابراین او شروع به جمع‌آوری پول از خانواده‌اش کرد و خواهرش شیخه او را در این کار خیرکاری کمک کرد. در این مدت، نجوى تنها شب‌ها با شوهرش دیدار می‌کرد. در این زمان، جنگ افغانستان شروع به تأثیرگذاری بر زندگی زوجین کرد، به خصوص بعد از آنکه اسامه تصمیم به پیوستن به پاکستان گرفت و در آنجا تعداد زیادی از مسلحان جمع‌آوری شده بودند.

اسامه قول داده بود نجوى را حفاظت کند، اما او به طور روزانه در مورد خرید غذا، تجهیزات پزشکی و سلاحی که از پاکستان می‌آورد و با کامیون‌ها توزیع می‌کند، صحبت می‌کرد. عبدالله عزام، که به زودی به جبهه افغان ملحق شد، اسامه را به پیوستن به شهر پیشاور فراخواند. این شهر مرزی به عنوان پایگاه پشتیبانی برای مقاومت ضدشیوعی به شمار می‌آمد.

اسامه دیگر به خانواده‌اش و فرزندانش توجه نمی‌کرد. اما نجوى به عنوان دلیلی شخصی، ایده مبارزه شوهرش در افغانستان را حمایت می‌کرد. او می‌خواست که جنگ تمام شود و شوهرش به خانه بازگردد تا زندگی‌شان مثل گذشته ادامه پیدا کند.

اما پیش از اینکه اسامه به مدت سه ماه برود، تمام نیازهای خانواده‌اش را تأمین کرد. وی یک ساختمان ۱۲ واحدی در جده نزدیک به خانه مادرش خرید که نجوى درباره آن می‌گوید: "من از اندازه این ساختمان شگفت‌زده شدم و در آن لحظه به این فکر افتادم که شاید قادر به داشتن فرزندان بیشتری نباشم، تا زمانی که شوهرم در آن ساختمان سکونت می‌کند."

اتاق‌ها خالی و تاریک بودند و برخی از آن‌ها با قطعاتی از فرش‌های سنتی فارسی و چند تا مخدات مبله شده بودند که روی دیوارها قرار گرفته بودند...

نجوى احساس ناامیدی عمیقی داشت چون به این خانه جدید نقل مکان می‌کرد. او می‌گوید: ...

این متن ترجمه‌ای از روزنامه القبس کویت است و ویرایش و تکمیل و تصحیح آن ادامه دارد. لینک منبع اصلی در ادامه ذکر شده است https://www.alqabas.com/article/3274142-undefined

ایالات متحدهجنگ افغانستانمدیریت پروژهبن لادن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید