یک تکنیک برای کشف یا حل مسئله و روشی برای ارزیابی محصول است که با جمعآوری یافتهها سبب کاهش تعصب میشود.
در این شیوه، از افراد متخصص برای سنجش و ارزیابی محصول دعوت میکنند.
ارزیابی بر اساس معیارهای مشخص انجام میشود و تیم ارزیابی موظفند لیستی از موارد و مشاهدات را طبق معیارها امتیازدهی کنند و بصورت کتبی گزارش خود را در مورد محصول ارائه کنند.
اجرای این شیوه بسیار به ابعاد پروژه ، منابع و بودجه سازمان و زمان درنظر گرفته شده برای ارزیابی بستگی دارد.
شاید ارزیابی اکتشافی (Heuristic Evaluations) را به عنوان “usability audit” یا “expert review” هم بشنوید.
ارزیابی اکتشافی برای طراحی و توسعه محصول در مراحل ابتدایی و سازمانهای کوچکتر که بودجه، منابعی و شرایط برگزاری ارزیابی کاربردپذیری (usability test) را ندارند رایجتر است.

تست کاربردپذیری، توسط کاربران یا نمایندگان گروه هدف محصول، برای شناسایی نقاط درد و خطا که مانع رسیدن به هدف یا منجر به نارضایتی میشود، مورد ارزیابی قرار میگیرد.
آنها ممکن است کاربران با تجربهای باشند که قابلیت یا نسخه جدید را ارزیابی میکنند، یا کاربران جدیدی که ماموریتشان متمرکز بر یک مسیر کاربری مشخص است.
یکی دیگر از تفاوتهای اصلی، منابع مورد نیاز اجرای تستهای کاربردی موثر است. منبع یابی کاربران برای آزمایش می تواند دشوار باشد، و هنگامی که بازخورد در یک تکرار گنجانده شد، کاربران جدید باید برای تأیید آن راه حل نیز منبع شوند.
با این حال، با ارزیابی اکتشافی، به کمک یک یا ۳ متخصص (که احنتمالا نیازی به استفاده از محصول ندارند) ارزیابی میکنید. اگر نمیتوانید یک متخصص حرفهای پیدا کنید، میتوانید چیزی به نام نشانهگذاری اکتشافی را انجام دهید، همانطور که Leah Buley در کتابش The User Experience Team of One توضیح داده است.
رویکرد نشانهگذاری اکتشافی یک روش کمتر شناخته شده است که می تواند توسط تیم داخلی اجرا شود و شامل پیمایش محصول در امتداد نقشه سفری است که انتظار دارید کاربرانتان تجربه کنند.در طول مسیر یادداشت برداری کنید و از مجموعه "کشفیات" بدست آمده راهکار بسازید.
هیچ استاندارد رسمی برای ارزیابی اکتشافی معرفی نشده، با اینحال ۱۰ مورد از معیارهای رایج برای این ارزیابی را بر اساس آنچه جیکوب نیلسن (Jakob Nielsen) از گروه Nielsen Norman در سال ۱۹۹۴ در کتاب Usability Engineering معرفی کرد جز اصلی این ارزیابی درنظر میگیرند.
اصول دیگری که باید در هنگام توسعه اکتشافی خود در نظر بگیرید، اصول مهندسی شناختی از Gerhardt Powals در مجله بین المللی تعامل انسان و کامپیوتر است.
این اکتشافات یک هسته قوی را ارائه می دهند، با این حال، آنها در اوایل دهه ۹۰ نوشته شدند، در زمانی که محصولات فناوری، به ویژه نرم افزار، در وضعیت بسیار متفاوتی قرار داشتند. اگرچه در بیشتر موارد، این موارد امروز صادق هستند، ممکن است مفید باشد که آنها را مرور کنید و در مورد اینکه آیا آنها اکتشافی مناسبی برای استفاده برای محصول خاص شما هستند یا خیر، فکر کنید. استفاده از این اکتشافیها همراه با اصول و دستورالعمل های خاص محصول شما باعث می شود تست های موثرتر و نتایج بهتری انجام شود.
اگرچه نیلسن به عنوان متخصص و رهبر میدانی در ارزیابی اکتشافی در نظر گرفته می شود، جیل گرهارت-پوالز مجموعه ای از اصول مهندسی شناختی را برای افزایش عملکرد انسان-رایانه ایجاد کرد.[6] این اکتشافی ها یا اصول مشابه اکتشافی نیلسن هستند اما رویکرد جامع تری برای ارزیابی دارند. اصول گرهارت پاوالز[7] در زیر فهرست شده است.
۱. بار کاری ناخواسته را خودکار کنید: محاسبات ذهنی، تخمین ها، مقایسه ها و هر گونه تفکر غیرضروری را حذف کنید تا منابع شناختی را برای کارهای سطح بالا آزاد کنید.
۲. کاهش عدم قطعیت: نمایش دادهها به شیوهای واضح و واضح برای کاهش زمان تصمیم گیری و خطا.
۳. داده فیوز: برای کاهش بار شناختی، دادههای سطح پایینتر را در یک جمعبندی سطح بالاتر گرد هم بیاورید.
۴. ارائه اطلاعات جدید با کمک معنی دار برای تفسیر: اطلاعات جدید باید در چارچوبهای آشنا (مانند طرحوارهها، استعارهها، اصطلاحات روزمره) ارائه شود تا جذب اطلاعات آسانتر شود.
۵. از نامهایی استفاده کنید که از نظر مفهومی با عملکرد مرتبط هستند: نامها و برچسبهای نمایشی باید وابسته به زمینه باشند، که یادآوری و تشخیص را بهبود میبخشد.
۶. دادهها را به روشهای معنادار گروهبندی کنید: در یک صفحه، داده ها باید به طور منطقی گروه بندی شوند. در سراسر صفحه نمایش، باید به طور مداوم گروه بندی شود. این باعث کاهش زمان جستجوی اطلاعات می شود.
۷. وظایف مبتنی بر داده را محدود کنید: به عنوان مثال، از رنگ و گرافیک استفاده کنید تا زمان صرف شده برای جذب داده های خام را کاهش دهید.
۸. فقط اطلاعات مورد نیاز کاربر را در یک زمان معین در نمایشگرها بگنجانید: اطلاعات اضافی را که به وظایف فعلی مرتبط نیست حذف کنید تا کاربر بتواند توجه خود را بر روی داده های حیاتی متمرکز کند.
۹. کدگذاری چندگانه داده را در صورت لزوم ارائه دهید: سیستم باید دادهها را در قالبها و یا سطوح مختلف جزئیات به منظور ارتقای انعطافپذیری شناختی و ارضای اولویتهای کاربر ارائه دهد.
۱۰.افزونگی عاقلانه را تمرین کنید: اصل 10 توسط دو نویسنده اول برای حل تعارض احتمالی بین اصول 6 و 8 ابداع شد، یعنی برای سازگاری، گاهی اوقات لازم است اطلاعات بیشتری از آنچه ممکن است در یک زمان معین مورد نیاز باشد گنجانده شود.
کتاب بن اشنایدرمن چند سال قبل از نیلسن منتشر شد، طراحی رابط کاربری: استراتژیهایی برای تعامل موثر انسان و کامپیوتر (1986) فهرست محبوب او از "هشت قانون طلایی" را پوشش میدهد.
۱. برای ثبات تلاش کنید: در موقعیت های مشابه باید دنباله ای ثابت از اقدامات لازم باشد ...
۲. فعال کردن کاربران مکرر برای استفاده از میانبرها: با افزایش تعداد دفعات استفاده، تمایل کاربر برای کاهش تعداد تعاملات نیز افزایش می یابد ...
۳. ارائه بازخورد آموزنده: برای هر اقدام اپراتور، باید بازخورد سیستمی وجود داشته باشد...
۴. دیالوگ طراحی برای بسته شدن بازده: توالی اقدامات باید در گروههایی با شروع، میانه و پایان سازماندهی شود.
۵. ارائه مدیریت ساده خطا: تا حد امکان سیستم را طوری طراحی کنید که کاربر نتواند خطای جدی مرتکب شود.
۶. امکان برگشت آسان اقدامات: این ویژگی اضطراب را تسکین می دهد، زیرا کاربر می داند که خطاها قابل بازگرداندن هستند ...
۷. پشتیبانی از منبع کنترل داخلی: اپراتورهای باتجربه شدیداً مایلند این احساس را داشته باشند که آنها مسئول سیستم هستند و سیستم به اقدامات آنها پاسخ می دهد. سیستم را طوری طراحی کنید که کاربران به جای پاسخ دهندگان، آغازگر اقدامات باشند.
۸.کاهش بار حافظه کوتاه مدت: محدودیت پردازش اطلاعات انسانی در حافظه کوتاه مدت مستلزم آن است که نمایشگرها ساده نگه داشته شوند، چندین صفحه نمایش داده شوند، فرکانس حرکت پنجره کاهش یابد و زمان آموزشی کافی برای کدها، یادداشتها و دنبالهای از اقدامات اختصاص داده شود.
در سال 2000، سوزان واینشنک (Susan Weinschenk) و دین بارکر(Dean Barker) دستهبندی ای از اکتشافی ها و دستورالعملهای مورد استفاده توسط چندین ارائهدهنده اصلی را به بیست نوع زیر ایجاد کردند:
۱. کنترل کاربر: رابط به کاربر این امکان را می دهد که درک کند که تحت کنترل است و امکان کنترل مناسب را فراهم می کند.
۲. محدودیت های انسانی: این رابط محدودیت های شناختی، بصری، شنوایی، لامسه یا حرکتی کاربر را بارگذاری نمی کند.
۳. یکپارچگی مدال: این رابط برای وظایف فردی در هر روشی که مورد استفاده قرار می گیرد مطابقت دارد: شنوایی، بصری، یا حرکتی/حرکتی.
۴. محل اقامت: این رابط با روشی که هر گروه کاربری کار می کند و فکر می کند مطابقت دارد.
۵. وضوح زبانی: رابط تا حد امکان با کارآمدی ارتباط برقرار می کند.
۶. یکپارچگی زیبایی شناختی: رابط کاربری طراحی جذاب و مناسبی خواهد داشت.
۷. سادگی: رابط به سادگی عناصر را ارائه می دهد.
۸. پیشبینی پذیری (Predictability): رابط کاربری به گونه ای رفتار خواهد کرد که کاربران بتوانند به طور دقیق اتفاقات بعدی را پیش بینی کنند.
۹. تفسیر: این رابط حدسهای منطقی در مورد آنچه کاربر در تلاش است انجام دهد، می کند.
۱۰. دقت: رابط بدون خطا خواهد بود.
۱۱. وضوح فنی: رابط کاربری بالاترین وفاداری ممکن را خواهد داشت.
۱۲. انعطاف پذیری: رابط به کاربر این امکان را می دهد که طراحی را برای استفاده سفارشی تنظیم کند.
۱۳. تحقق: رابطکاربری، تجربهکاربری رضایت بخشی را ارائه می دهد.
۱۴. شایستگی فرهنگی: این رابط با آداب و رسوم و انتظارات اجتماعی کاربر مطابقت خواهد داشت.
۱۵. تمپوی مناسب: رابط با سرعتی مناسب برای کاربر کار خواهد کرد.
۱۶. ثبات: رابط سازگار خواهد بود.
۱۷. پشتیبانی کاربر: رابط در صورت نیاز یا درخواست کمک اضافی را ارائه می دهد.
۱۸. دقت، درستی: رابط به کاربران اجازه می دهد تا یک کار را دقیقاً انجام دهند.
۱۹. بخشش: رابط اجازه بازیابی و بازگشت هر اقدام میدهد.
۲۰. پاسخگویی (Responsiveness): این رابط کاربران را در مورد نتایج اقدامات آنها و وضعیت رابط مطلع می کند.
شما میخواهید هنگام انتخاب ارزیابها مطمئن شوید که آنها کاربران نهایی محصول شما نیستند. با این حال، برخی درک از صنعت یا فضای محصول در ارزیابی قابلیت استفاده برای آن مخاطب مفید است.
اگر در شرکت بزرگی هستید که منابع لازم برای استخدام کارشناسان قابلیت استفاده خارجی را دارد، بسیاری از شرکت ها مانند گروه نیلسون نورمن خدمات مشاورهای را ارائه می دهند که شامل بررسی کاربردپذیری و ارزیابی های اکتشافی است. استخدام یک متخصص خارجی میتواند مجموعهای از دیدگاهها و تجربههای صنعتی تازه را برای ارائه بازخورد ارزشمند در مورد چگونگی بهبود کاربردپذیری سایت شما ارائه دهد.
این احتمال وجود دارد که ارزیابی کل محصول یا وب سایت شما کار بزرگی باشد و اگر متخصصان را استخدام کنید، ممکن است گران شود. از کارایی ارزیابی خود با ارائه جهت، مانند سناریو استفاده کاربر، یا وظایف خاصی که می خواهید کارشناسان ارزیابی کنند، اطمینان حاصل کنید. با این حال، اطمینان حاصل کنید که معیارهای یکسانی را برای همه کارشناسان ارائه می کنید تا خطر سوگیری در نتایج را به حداقل برسانید. به کاوشهای فراتر از سناریو استفاده اجازه دهید، زیرا ممکن است راههایی وجود داشته باشد که کارشناسان بخواهند بر اساس دانش صنعت و تجربه گذشته خود کاوش کنند.
برای این بهتر است که فردی آشنا با محصول در اتاق باشد تا بازخوردها را مستند کند و به هر سؤالی که ارزیابها ممکن است داشته باشند پاسخ دهد. مستندسازی با یادداشت تضمین میکند که بازخوردهای ارزشمند را از دست ندهید. هنگام ارزیابی، توصیه می شود که دو بررسی انجام دهید.
اولی، امکان آشنایی کارشناسان با محصول و تعاملات. در این مرحله است که آنها ممکن است مناطق دیگری را که مایل به ارزیابی هستند مشخص کنند.
در مرحله دوم، وبسایت یا محصول بر اساس سناریو استفاده کاربر (User story) ارزیابی میشود و عناصر بیشتری برای ارزیابی شناسایی میشوند. اینجاست که بیشتر بازخوردها و زمینه های مشکل ایجاد میشود.
هنگامی که تستهای خود را انجام دادید، گرد هم آوردن کارشناسان برای بررسی متقابل مشکلات شناسایی شده توسط هر فرد مفید است، این احتمال وجود دارد که بین متخصصان همپوشانی وجود داشته باشد. با داشتن بیش از سه ارزیاب، شاهد کاهش شدید بازده خواهید بود، بنابراین توصیه می شود از بیش از سه متخصص استفاده نکنید.
این احتمال وجود دارد که بر اساس تجربه قبلی، کارشناسان ممکن است راه حل ها و توصیه هایی را بر اساس مسائل ثبت شده ارائه دهند. از این اتفاق جلوگیری نکنید، بازخورد ارزشمندی است که احتمالاً به نفع محصول شما خواهد بود. با این حال، قبل از اجرای راه حل ها، تمام بازخوردها را ارزیابی کنید.
ارزیابیهای اکتشافی، همه چیز نیستند. آنها یکی از روشهای تست کاربردپذیری هستند که طراحان UX در اختیار دارند. با این حال برخی دستورالعملها و بازخوردها ممکن است واقعا برای محصول شما منطقی نباشد.
معایب :
هنگام اجرای ارزیابی های اکتشافی، مزایا و معایب را درک کنید و از نکات مثبت کاذب در گزارشگیری آگاه باشید. همیشه ارزشمند است که ارزیابیهای اکتشافی را با سطحی از تست کاربر مرتبط کنید تا مطمئن شوید مشکلات شناسایی شده توسط متخصصان در واقع مشکلاتی هستند که بر قابلیت استفاده شما تأثیر میگذارند. داشتن چندین متخصص می تواند به کاهش هشدارهای نادرست کمک کند و اطمینان حاصل شود که سوگیری در نتایج شما کاهش می یابد.