نیل دراکمن (Neil Druckmann) در اسرائیل بدنیا آمده و بزرگ شده، زمانی که سن کمی داشت در محلهایی پر از خشونت زندگی میکرد و به همین دلیل برادر بزرگترش "امانوئل" همیشه به اون کامیکبوک یا ویدئوگیم و فیلم نشون میداد تا اون بتونه از فضایی که درش زندگی میکنه برای مدتی فرار بکنه، این دسته از محتویات سرگرمی و بهخصوص ساختههای سیِرا اینترتیمنت (Sierra Entertainment) و لوکاس آرتس (LucasArts) به دراکمن کمک کرد تا زبان انگلیسی رو یاد بگیره؛ دراکمن در گذر زمان به داستانگویی علاقهمند شد و حتی کامیکبوک خودش رو هم نوشت.
وقتی همراه با خانوادهاش به آمریکا مهاجرت کرد بعدها در دانشگاه فلوریدا جرمشناسی خواند؛ هدفش در این زمینه این بود که بتواند بعنوان یک مأمور افبیآی (FBI) تجربه کسب کنه تا بتونه ازشون در رمانهایی که قصد داشت بنویسه استفاده بکنه.
زمانی که در دانشگاه فلوریدا درس میخوند، تصمیم گرفت تا با چندی از دوستانش بازی به اسم پینک-بولت (Pink-Bullet) برای لینوکس و ویندوز بسازه؛ در برههایی دوست داشت تا انیماتور شود اما پدر و مادرش مانع این کار شدند.
دراکمن بعد از اینکه در یک دوره برنامهنویسی ثبتنام کرد علاقه واقعی خود را پیدا کرد، بعد از دریافت مدرک خود به دانشگاه کارنِیج مِلون (Carnegie Mellon) رفت و در آپریل سال ۲۰۰۴ بازی به نام "Dikki Painguin in: TKO for the Third Reich" بعنوان یکی از دانش اموزان Carnegie Mellon به همراه یکی دیگر از دانش آموزان آنجا برای NES (Nintendo Entertainment System) توسعه داد.
یکی از پرفسورهای دراکمن هزینه حضور در کنفرانس بازیسازان (GDC) برای اون پرداخت کرد، و در آنجا نیل در یکی از ارائههای یکی از مؤسسین ناتیداگ "جیسون روبین" حضور پیدا کرد، وقتی که دراکمن روبین را دید به او اصرار کرد تا کارت کاری (business card) او را بگیرد، مدتی بعد روبین با دراکمن تماس گرفت و به او جایگاه کارآموزی در ناتیداگ را پینشهاد داد، اما بهدلیل اینکه دراکمن دیر پاسخ داد این جایگاه گرفته شد، مدتی بعد استدیو الکترونیک آرتز (EA) هم به او پیشنهاد کارآموزی داد اما اِوان ولز (Evan Wells) از قبل با او تماس گرفتِ بود و دوباره به او پیشنهاد کارآموزی در ناتیداگ را داده بود.
دراکمن میگوید:
وقتی ۹ سالم بود و برای اولینبار کرش بندیکوت را بازی کردم دیوانهوار عاشقش شدم تا جایی که برای استودیو سازندهاش یک نامه نوشتم و گفتم که آیا من رو برای کار توی شرکتشون قبول میکنند؟ مثل یک تیر توی تاریکی بود و همینطور هم بود من هیچوقت جوابی ازشون نشنیدم، اما من تسلیم نشدم...
در مِی ۲۰۰۴ دراکمن بعنوان کارآموز برنامهنویسی عضو استدیو ناتیداگ شد، اون کار خودش رو بر روی بازی Jak 3 (2004) شروع کرد و از قبیل کارها منطقهایی و گیمپلی آن بازی را انجام داد؛ وقتی به پایان کارآموزیاش رسید، وِلز و استفن وایت (پرزیدنتها ناتیداگ) یک شغل تماموقت به او در استودیو پیشنهاد دادند. در سال ۲۰۰۵ او بر روی صفحات مِنو بازی Jak X: Combat Racing کار کرد و به گفته خودش یکی از سختترین کارها در شغلش بود.
در زمان توسعه بازیها جک ۳ و جک X دراکمن به ولز اصرار کرد تا او بگذارد تا به تیم طراحی ملحق شود، اما ولز بهدلیل تجربه نداشتن دراکمن در طراحی اجازه اینکار را نداد، اما قبول کرد تا طراحیها دراکمن را بررسیکند اگر در زمان شخصی خود بر رویشان کار کند، مدتی بعد ولز متوجه میشود که دراکمن در طراحی مهارت دارد و به او جایگاهی در بخش طراحی بازی (Jak and Daxter: The Lost Frontier) میدهد.
بعد از چندین ماه ولز دراکمن را منتقل کرد تا بعنوان طراح برروی بازی (Uncharted: Drake's Fortune) کارکند که در زمان خود مشکلاتی از قبیل توسعه داشت.
در سال ۲۰۰۹ دارکمن برروی موشِنکامیکِ (Uncharted: Eye of Indra) پیشدرآمدی بر Drake's Fortune بعنوان نویسنده و کارگردان کار کرد.
اولین رمانِگرافیکی (graphic novel) دراکمن با نام، شانسی دوباره با سارا (A Second Chance at Sarah) در سال ۲۰۱۰ بوسیله Ape Entertainment منتشر شد.
در دنباله توسعه آنچارتد ۲ تیم ناتیداگ به دو قسمت تقسیم شد، تا همزمان برروی بازی آنچارتد ۳ هم کارکنند، پرزیدنتها آن زمان استودیو یعنی اِوان ولز و کریستوفی بَلسترا، دراکمن و بروس استرلی را انتخاب کردند تا آنها برروی یک بازی جدید کارکنند، اما در اوایل قصد داشتند یک بازی جدید از مجموعه جک و دکستر بسازند اما تیم احساس کرد که ایدهشان برای ادامه دادن مجموعه ممکن است زیاد جالب نباشد. بازی جدید آخرین از ما یا (The Last of Us) نام گرفت.
داستان بازی با الهام از اثاری مثل بازی Ico (2001) یا فیلم Night of the Living Dead (1968) قرار بود الهام بگیرد؛ شخصیت اصلی یک افسر پلیس بود که باید از یک دختر نوجوان محافظت میکرد، اما بهدلیل مشکلاتی قلبی که افسر پلیس داشت گاهی اوغات آن دختر باید از او محافظت میکرد. دراکمن با این تصور بازی را پایگذاری کرد و درنهایت افسر پلیس را با جوئل و دختر نوجوان را با الی جایگزین کرد؛ دراکمن بازی را طوری نوشت تا داستان در واقیت ریشه بدواند، بازی باید از بقیه آثار "مفرح و نسبتاً شاد" ناتیداگ فاصله میگرفت و تِم تاریک و ناراحت کنندهایی به خود میگرفت؛ قبل از کاگردانی بازی طبق گفته دراکمن او به کلاس های بازیگری رفت تا بتواند با بازیگرها با زبان خودشان صحبت کند.
بازی در سال در ۱۴ام جون سال ۲۰۱۳ منتشر شد و مورد تحسین منتقدین قرار گرفت و جوایز زیادی مثل بفتا، گلدن جویاستیک آواردز و دایس آواردز را ازآن خود کرد.
دراکمن مدتی بعد روی بستهالحاقی بازی به نام (Left Behind) کار کرد، که پیشدرآمدی برای شخصیت اِلی بود.
او همچنین با کمک (Faith Erin Hicks) یک کتاب کوتاه ۴ شمارهایی به نام (American Dreams) را در رابطه با بازی "The Last of Us" نوشت، و اولین شماره آن در آپریل سال ۲۰۱۳ توسط (Dark Horse Comics) منتشر شد.
پس از مشکلات متعددی که ایمی هنیگ نویسنده مجموعه آنچارتد با دراکمن بر سر توسعه و داستان بازی آنچارتد ۴ داشت در نهایت او از استودیو ناتیداگ جدا شد و بازی بر دوش بروس استرلی و دراکمن افتاد و آنها داستان بازی را بهکل عوض کردند و از نو نوشتند؛ برخی مدعی شدند که هنیگ در آن زمان مجبور شد تا استودیو را ترک کند اما ولز و بَلسترا این ادعا را رد کردند.
بازی Uncharted 4: A Thief's End در ۱۰ام می سال ۲۰۱۶ منتشر شد و مورد تحسین منتقدین قرار گرفت، و جایزه بهترین روایت را در گیمآواردز سال ۲۰۱۶ ازآن خود کرد؛ مدتی بعد دراکمن بعنوان نویسنده اصلی بازی Uncharted: The Lost Legacy برروی اون کار کرد و بازی در اگوست سال ۲۰۱۷ منتشر شد.
در سال ۲۰۱۴ سونی اعلام کرد که دراکمن درحال نوشتن یک اقتباس سینمایی برای بازی The Last of Us به تهیه کنندگی سم ریمی است، اما در سال ۲۰۱۶ دراکمن گفت که ساخت فیلم روند خوبی ندارد و مدتی است هیچچیز جلو نرفته، در سال ۲۰۱۸ دراکمن گفت که "اصلاٌ نمیخواهم این فیلم ساخته شود!"
دراکمن در مارچ سال ۲۰۱۸ به عنوان وایس پرزیدنت استودیو ناتیداگ ترویج پیدا کرد.
دراکمن بعنوان کاگردان خلاقِ The Last of Us Part II به همراه Halley Gross بعنوان یکی از نویسندهها بازی برای ساخت این بازی بازگشت، گرچه استریلی اینبار برای کارگردانی قسمت دوم برنگشت.
دراکمن میگوید تم انتقام و تنفر این بازی، براساس تجربه خودش در زمانی که در اسرائیل زندگی میکرد و خشونت در آنجا یک چیز همیشگی بود پایگذاری شده است. اون میخواست قبل از اینکه بازیکن متوجه عواقب کارهایش شود تشنه انتقام باشد؛ دراکمن ذکر کرد که چندی از اعضا تیم مخالف فلسفه داستان بازی بودند، اما او یک داستان تفرقهانگیز را به یک داستان پیشپا افتاده و کلیشهایی ترجیح میداد.
هنگام عرضه، بازی نقد های دوقطبی را از طرف منتقدان دریافت کرد، بعضی برای روایت، جسور بودن و تأثیر گذاریش آن را تحسین کردند و بعضی تم تکراری و شتابزده آن را مورد انتقاد قرار دادند.
هنگامی که بخشی از داستان بازی در اینترنت فاش شد دراکمن در شبکهها اجتماعی مورد توهین و تنفر واقع شد.
بدترین چیز درموردش اون صحنه بود، عشقی که طرفداران برای این شخصیت داشتن و اون صحنه، تمام چیزی بود که داشتن و عصبانیتشون کاملا قابل درک بود، و حالا ما باید برای دو ماه صبر میکردیم و فقط میگفتیم: قضیه بیشتر از این هاست ولی درحالحاضر نمیتونیم هیچچیز بیشتری راجبش بگیم و اونا هم باید با اون همه خشم و ناراحتی زندگی میکردند، واقعا سخت بود.
وقتی اون اطلاعات فاش شدند یکی از بدترین روز های زندگی من بود، وقتی این اتفاق افتاد من در همون لحضه فهمیدم و وحشت زده شدم تا جایی که میتونستیم اون ویدئو رو از هر جایی که فکرمون میرسید برداشتیم، تا چند ساعت بعد همهجا بود حالا دارند تو تمام شبکهها اجتماعی بهت توهین میکنن و توهین تبدیل میشه به تنفر و اون خیلی زود تبدیل میشه به تهدید جانی، اصلا حتی تصورش هم نمیتونستم بکنم که انقدر دیوانهوار بشه اوضاع، هیچوقت فکر نمیکردم که به این درجه از تنفر برسه.
چیزی که توی این اوضاع دیدنش سخت بود، افرادی بودند که حالا نظرشون رو سنگ نوشتند و میگن هیچ پیشزمینهایی قرار نیست این رو برای من تغییر بده، من از این بازی متنفرم.
ولی همه اینها به استودیو ثابت کرد که این صحنه کار میکنه، ناتیداگ میخواست که بازیکنان خشمیگن باشند و پر از تنفر و این از یک نظر یهجور موفقیت بود.
چند روز بعد فهمیده بودیم بدترین اتفاقی که میتونست بیفته اتفاق افتاده، بدترین ترسی که داشتیم، بخاطر اینکه ما خیلی سعی کردیم تا از داستان محافظت کنیم.
دراکمن همیشه از سم لیک بعنوان یکی از بزرگترین منابع الهامش یاد میکنه و خودش رو یکی از قدیمیترین طرفردارانش میدونه.
همچنین زمانی که با کوری بارلوگ صحبت میکرد به فلسفه نویسندگیش پیبرده، از نظرش شخصیتها پیچیده از یک داستان پیچیده مهمترن، و اون خودش شخصاً طرفدار داستانها پیچیده نیست.
دراکمن در حال حاظر برروی اقتباسی تلویزیونی (The Last of Us) بعنوان نویسنده و تهیه کننده اجرایی با سازنده سریال چرنوبیل "کریگ مازین" برای شبکه اچبیاُو (HBO) همکاری میکند، همچنین در گیمآواردز سال ۲۰۲۰ در بخش بهترین روایت نامزد شده است، و اخیرا در مراسم گلدن جویاستیک آواردز در بخش بهترین داستانگویی برای بازی (The Last of Us Part 2) برنده جایزه شده است.
منابع: Wikipedia - Kinda Funny Games - vg247 - mcvuk