آریو همتی
آریو همتی
خواندن ۹ دقیقه·۳ سال پیش

واژانه

تحلیل عریانیستی چند واژانه

به قلم: آریو همتی

به منظور تحلیل ژانر فراساختاری واژانه ابتدا می‌بایست شاکله‌های اصلی واژانه را شناخت و سپس براساس آن شاکله‌ها ژانر واژانه و آثاری که در این ژانر خلق می‌شود را به نقد نشست.

از جمله شاکله‌های خلق واژانه به قرار زیر است.

1_فراروی از قواعد دستور زبان و قاعده‌ی همنشینی: بدین صورت که در ژانر واژانه از زنجیره‌ی دستوری گفتار یعنی ساختار جمله (فاعل+مسند+ فعل / فاعل+مفعول+فعل و...) فراروی می‌شود.لذا در فراساختار واژانه، ساختارهایی چون جمله، شبه جمله و پاره گفتار و... یافت نمی‌شود. زیرا مقام جامع وجودی کلمه از محدود و محصور شدن در هر ساختاری سر باز می‌زند. لذا در واژانه با ساختار جمله و حتّی شبه جمله روبه‌رو نیستیم. واژانه متنی است که از همنشین شدن کلمات در کنار هم به وجود نیامده است. بلکه هر کلمه یک کلیدواژه است و وجودی منحصر دارد که در هاله معنایی خویش بار ژنتیکی جمله، شبه‌جمله، پاره‌گفتار و... را در خود نهفته دارد. برخلاف شعر که شاعر در آن تمام ارتباط‌های پنهان و آشکار کلمات را در قالب همنشین شدن ارائه می‌دهد واژانه یافتن این ارتباط بین واژگان را به مخاطب واگذار کرده است و مخاطب به حضور در متن فرامی‌خواند در حالی‌که در ساختار جمله این ارتباط کاملاً عیان و محدود است. و کلمات پیشاپیش در فاعل بودن، فعل، اسم، حرف اضافه، ربط، گروه‌های قیدی، صفتی، اسمی و ... محصور و محدود می‌شوند. بنابراین کلمات پیشاپیش نقشمند و تعریف نمی‌شوند.

2_ساختار حسی_هندسی: در این مؤلفه ساختار و چیدمان و نحوه‌ی ارتباط واژگان به نحوی انتخاب و به نگارش درمی‌آید که مطابق با حس و دریافتی است که واژانه‌نویس آن ساختار را از طبیعت و یا از احساسات خودش کشف و شهود کرده است. درواقع ساختار واژانه از احساس نویسنده و فرم‌های موجود در طبیعت گرفته شده است. مثلاً برخی از واژانه‌ها شبیه صلیب، درخت، چتر و علامت فمینیسم، بیان تقابل‌ها با روبه‌روی هم قرار گرفتن واژه‌ها، بیان تردیدها با قراردادن کاراکتر در بین دو انتخاب و... است. یعنی ساختار و فرم بیرونی واژانه همانطور که در طبیعت معنا و فرم در هم تنیده شده است در واژانه نیز به هم‌افزایی رسیده‌اند. مثلا ریزش باران را با جدا نوشتن کلمه قطره می‌توان نشان داد و این یعنی از پتانسیل دیداری -نوشتاری کلمات استفاده کردن.

3_تصویر در واژانه واضح، روشن و بدور از پیچیدگی است.

4_هر واژانه‌ای ملزم به رعایت ادبیت است یعنی از عناصر ادبی استفاده کند؛ مانند حضور نشانه‌ها ،سمبل‌ها،استعاره، تشبیه و...

5_وجه تمایز واژانه از اشعار کوبیستی و فرم‌گرا ارائه‌ی اندیشگی است؛ زیرا واژانه سخت متعهد به اندیشه است.

6_سهل اما ممتنع: ویژگی خیلی از اشعار و متون امروزی سهل و سادگی است اما واژانه علاوه بر سادگی باید مفهوم عمیقی را ارائه دهد یعنی ممتنع نیز باشد.

7_درنهایت اینکه در یک واژانه با ترجمه اثر به هر زبانی ساختار و موسیقی طبیعی کلمات بدون تغییر به زبان مقصد منتقل خواهد شد. موسیقی طبیعی واژگان در واژانه به علت فراروی از ساختارها معمولاً حاصل ارتباط ارگانیک واژگان است که در لایه میانی و هسته زبان موجود است درواقع موسیقی حاصل از خوانش طبیعی واژگان است و می‌تواند انواع وزن‌های عروضی در رباعی‌واژه و... سجع، جناس، واج‌آرایی و... را به نمایش بگذارد. البته این موسیقی در روند ترجمه مترجمان را با مشکل انتقال موسیقی مواجه نمی‌سازد چون معادل هر واژه‌ای در زبان مقصد موسیقی طبیعی خودش را منتقل می‌ک.ند

مترسک

مزرعه

پرواز گنجشک‌ها

خوشه‌های گندم

⬜️ ⬜️

مزرعه

هجوم ملخ‌ها

داس‌های گرسنه

Scarecrow

Farm

Sparoows flight

wheat clusters

□□□

Farm

locusts attack

hungry scythe

همانطورکه مشخص است معادل هر کلمه‌ای در زبان مقصد واژه‌های با همان معنا قرار گرفته است و حتّی ساختار و فرم بیرونی اثر نیز دچار تغییر نشده است. درواقع در مکتب اصالت کلمه معنا بعد ثابت حقیقت عمیق وجود کلمه است و طرزنوشتار و تلفظ از زبانی به زبان دیگر متفاوت است. در نتیجه موسیقی واژانه از زبانی به زبان دیگر دچار تغییر نخواهد شد.

حال به بررسی چند واژانه براساس شاکله‌های فوق که بخشی از شاکله‌های واژانه می‌باشد خواهیم پرداخت.

آنامنسیس

غار

سایه‌ها

درخت سیب دو کودک

□□

صندلی

مرد زن

□□□

سایه‌ها غار

برگ‌های کبود

با نگاهی اجمالی به اثر در خواهیم یافت که این اثر از اولین و اصلی‌ترین شاکله‌ی واژانه یعنی فراروی از ساختار دستور زبان و قواعد جانشینی و همنشینی فراروی کرده است؛ زیرا کلمات هریک فراساختارگرایانه در متن حضور یافته‌اند. و دیگر اینکه موجز است و یک فرایند اندیشگانی را در قالب سه اپیزود کوتاه بیان کرده است. و هر سه اپیزود توسط رشته‌های نامرئی از لحاظ جوهره‌ی معنایی کاملاً با هم در ارتباط هستند. یکی از ویژگی‌های این واژانه بهره‌بردن از نشانه‌ها و تمثیل‌ها است. عنوان اثر یکی از تئوریها‌ی فلسفه‌ی عظیم افلاطون می‌باشد. آنامنسیس یا تذکار بیان می‌کند که ما انسان‌ها قبل از تولد تمام رازهای هستی را به صورت خودآگاه دریافت و درک می‌کردیم امّا به محض به دنیا آمدن و تولد این رازها را فراموش می‌کنیم و در طول زندگی دوباره به یاد می‌آوریم. این اثر با استفاده از این تفکر مفهوم عشق بین دو انسان را به تصویر می‌کشد.

در اپیزود اوّل از غار یعنی عالم معنا یا جهان معقول سایه‌هایی نشأت می‌گیرد در میان این سایه‌ها دو کودک همدیگر را به یاد می‌آورند و درخت سیب تلمیحی به آدم و حوا و داستان خلقت بشر است. در اپیزود دوّم درخت سیب به صندلی استحاله پیدا می‌کند و دو کودک که فاقد جنسیت بودند به زن و مرد تبدیل می‌شوند. درواقع زمان نیز بر روایت پنهان در اثر جاری می‌شود.

درخت سیب همان درخت دانایی و عشق است؛ هم عشق زمینی و هم عشق الهی. بنابراین سایه‌ها به دنیا می‌آیند؛ تا عشق و دانایی و آگاهی را تجربه کنند و در اپیزود آخر جای سایه‌ها و غار با هم عوض می‌شود و اینبار سایه‌ها با بازیادآوری دانایی و عشق به غار برمی‌گردند. و درنهایت برگ‌های کبود به جا می‌ماند که نشانی از تجربه و خاطرات است از هر تجربه‌ای مشتی خاطرات در ذهن ما و ناخودآگاه زمین به جا می‌ماند همچون مشتی برگ از یک درخت.

با توجه به اینکه توازن و موسیقی در کلام نشأت گرفته از چیدمان کلماتی با وزن همسان در همنشینی با همدیگر است و اصولا وزن و موسیقی و کلام از ساختار زنجیره‌ی گفتار و قاعده‌ی همنشینی شکل می‌گیرد؛ باید اذعان کرد که، واژانه یک ژانر هنجارگریز است که از موسیقی عروضی حاصل از همنشینی کلمات و ساختار زنجیره‌ی گفتار فراروی کرده است، و می‌توان گفت که اصولا در واژانه ما با وزن عروضی آن گونه که در شعر کلاسیک و نیمایی وجود دارد، مواجه نمی‌شویم؛ بلکه واژانه به گونه‌ای فراساختارگرایانه وزن را ابراز و بیان می‌کند. زیرا اصولاً این نوع از اشعار جمله محور بوده و برای کلمات در خارج از ساختار جمله وجودی مستقل و معنای مستقل قایل نیستند. اما در ژانر واژانه که از تعریف ساختار مداردوسوسور فراروی کرده است، هر کلمه خارج از ساختار جمله دارای یک یا چند معنای ثابت و چندین و چند معنای متغییر و موسیقی طبیعی مختص به خود است، که در طرز چیدمان و شکل و فرم وهندسه‌ی به خصوص این تأثیر موسیقیایی در ارایه، عاطفه و القای معنا دو چندان خواهد شد. که در زنجیره‌ی گفتار و وزن حاصل از همنشینی مجموع کلمات، موسیقی طبیعی و سایر پتانسیل‌های کلمات محدود خواهد شد. لذا واژانه با فراروی از ساختار زنجیره‌ی گفتار چند هدف را دنبال می کند:

1_نمایش و حضور موسیقی طبیعی کلمات در متن واژانه

2_ فراروی از نقش‌پذیری دستوری کلمات

3_ اثبات اینکه کلمات برخلاف مدعای زبان‌شناسان، می‌تواند خارج از ساختار زنجیره‌ی گفتار نیز دارای معنای ثابت و معانی متغییر باشد.

با توجه به اینکه در واژانه ما با چیدمان به خصوصی که با محتوا هم‌سو و هم‌افزا است، مواجه هستیم. هر معنا و حالت عاطفی خاصی با هندسه‌ی و چیدمان به خصوصی نمایش داده می‌شود و تکرار یکی از راه‌های بیان معنا و عاطفه است. و گاه به صورت کاملا ناخودآگاه از نام آواهای طبیعی که در طبیعت و در موسیقی دارای وزن خاصی هستند، استفاده می‌شود. تکرار ایجاد موسیقی و عاطفه‌ی خاصی می‌کند. به عنوان مثال:

تلخ با طعم آوا

شر

شر

شر

چتر صندلی خالی

□ □

چک

چک

چک

اتاق شعله‌ی نمور

□□

هق

هق

هق

قفس اشک قناری

همانطور که مشاهده‌ی می‌شود ابتدا با تکرار نام آواها حس شنوایی تحریک می‌شود. شر/ شر/ شر وزن طبیعی بارش قطرات باران(یعنی فع، فع، فع) است. که در اپیزودهای بعدی نیز تکرار شده است. درواقع ابتدا اثر، مخاطب را به شنیدن و سپس دیدن دعوت می‌کند؛ دیدن تنهایی و غم چتری خسته که هم‌نوای با قطرات باران با یک صندلی خالی روبه‌رو می‌شود. چیدمان به خصوص کلمات و فراروی آن‌ها از زنجیره‌ی گفتار به آنها اجازه می‌دهد که موسیقی طبیعی خود را در هندسه‌ی به خصوصی بیان کنند. بارش قطرات باران از بالا به سمت پایین در چیدمان و هندسه شر/شر/شر/ یا چک/ چک/ چک/ و یا هق/ هق/ هق با احساس و عاطفه‌ی نویسنده به هم‌افزایی رسیده و موسیقی طبیعی این غم و اندوه را در هندسه‌ی به خصوصی به مخاطب ارایه می‌دهد. خالی در صندلی خالی، موسیقی تنهایی را بیان می‌دارد که که با شر/ شر/شر که می‌تواند هم نوایی صدای اشک با صدای ریزش قطرات باران باشد و درواقع جانشین اشک شده است، به هم‌افزایی موسیقیایی رسیده‌اند و یک تشبیه اتفاق افتاده، که فقط وجه شبه ذکر شده است. در ادامه چک/ چک /چک یادآور موسیقی ریزش قطراتی در یک فضای خالی است، ریزش قطراتی از سقفی، خالی از شور زندگی، تکرار و هندسه‌ی به خصوص چک/چک/چک/ (فع، فع، فع) و تقابل اتاق و شعله‌ی نمور این حزن و اندوه و خالیا را وسعت می‌بخشد. همانطور که گفته شد موسیقی در واژانه تابع دو امر است: موسیقی طبیعی خود کلمات و چیدمان به خصوص کلمات و هندسه و فرمی که ایجاد می‌کنند زیرا فرم و هندسه‌ی خاص در واژانه همیشه ایجاد معنای ثانویه می‌کند؛ در غیر این صورت مؤلفه ایجاز در واژانه نادیده گرفته شده است. هدف از ایجاد هندسه و چیدمان به خصوص کلمات وحدت فرم و محتوا است. در این واژانه قطرات اشک و باران و سپس نوای حزن انگیز چک/چک/چک/ که با تنهایی و خالیای اتاق هم‌نوا شده سعی دارد موسیقی طبیعی کلمات و طبیعت زندگی آدم‌ها را به هم پیوند بزند و فرم با این طبیعت و محتوای به خصوص به یگانگی می‌رسند. یگانگی فرم و محتوا و توازن موسیقیایی در اپیزود سوم ادامه می‌یابد؛ مخاطب ابتدا صدای گریه‌ها و هق هق هایی را می‌شنود و حس شنوایی با آوای طبیعی هق هق هق یک انسان دردکشیده تحریک می‌شود، این هق هق‌ها فراتر از نوای گریه‌ی یک انسان عامی است که با حق حق اشتراک لفظی دارد و در واقع ادامه متن این امر را واضح‌تر و روشن‌تر نشان می‌دهد که این نوای حق حق است در هق هق‌های یک انسان آزاده‌اندیش که در قفس محبوس است و قناری استعاره‌ای از این انسان آزاده‌اندیش است. در این واژانه موسیقی از طبیعت زندگی افراد در اجتماع به سمت طبیعت درون سیر صعودی دارد و درنهایت از دنیای بیرون به دنیای درون و حق‌طلبی ختم می‌شود.

در واژانه، دو نوع نوشتار وجود دارد، واژانه فرادستوری و واژانه غیردستوری.در واژانه فرا‌دستوری در ذهن خوانندگان نقش‌های دستوری تداعی خواهد شد؛ اما در واژانه غیر دستوری نقش‌های دستوری نه در متن و نه در ذهن خوانندگان نقش نخواهد بست. بنابراین نمی‌توان به طور کامل نقش دستوری را در واژانه نادیده گرفت. و گاهی اوقات در برخی از واژانه‌ها ارجاع درون‌متنی یافت می‌شود.

«ما در ما»

_گشت

گشت

گشت

_تاس؟

_چرخ نیلوفری!

من تو

_ گردید

گردید

گردید

_چرخ نیلوفری؟

_نه! من

من تو من

من من

من تو من تو من

من تو من

من

□□□

ما

ما

ما

م

م

م

که در این واژانه و در اپیزود دوم مرجع ضمیر ما، ضمیر قبل‌تر من و تو است.

واژانهآرش آذرپیکجنبش ادبی ۱۴۰۰اندیشکده جهانی کلمه گرایان ایران
مدیر آکادمی عریانیسم.... تألیف: جنبش ادبی 1400 (آنتولوژی فراشعرنویسان مولتی فونیک)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید