جنبش ادبی 1400 _ مکتب عریانیسم _ پیشرو ترین اتفاق فلسفه و ادبیات جهان
✅نیمنگاهی به ژانر ادبی واژانه در مکتب فراساختارگرایی» (۱)
❇️به قلم استاد آرش آذرپیک
?در ابتدا شایسته و بایسته است پرسشهایی را در راستای این ژانر مکتب فراساختارگرایی عریانیستی که همواره از سوی جویندگان و تشنگان معرفت مطرح میشود پیشکش مخاطبان گرانقدرمان کنیم، سپس به بیان آن بپردازیم.
۱. واژانه چیست و چه ارتباطی با تئوری انسان_کلمه دارد؟
۲. آیا در زبان، دستور زبان وسیله است یا هدف؟
۳. راهکار رهایی کلمه از استبداد دستوری چیست؟
۴. آیا واژانه به طور مستقل یک فراشعر، فراداستان و یا فرامتن محسوب میشود؟
۵. آنچه مشخصهی بارز تمام مکاتب و سبکهای ادبی باشد و آنها را از واژانه جدا کند چیست؟
۶. آنچه واژانه را ژانری جهانی کرده چیست؟
۱. واژانه چیست و چه ارتباطی با تئوری انسان_کلمه دارد؟
واژانه ژانر ادبی مکتب فراساختارگرایی عریانیسم و آزادترین ژانر ادبی جهان است که بر اساس تئوری انسان_کلمه که حاصل نگاهی انسانی و جامعهشناسانه و از نظریههای مطرح این مکتب است ابداع شده و در آغاز پیدایش با نام عریانک شناخته میشد. واژانه در شعر و ژانرهای زیرمجموعهی آن تبدیل به شعر_واژه، در داستان و ژانرهای زیرمجموعهی آن تبدیل به داستان_واژه و در حیطهی فرامتننویسی و ژانرهای زیرمجموعهی آن تبدیل به متن_واژه میشود. دستور زبان در کلمات مانند دستورهای خودساخته و قانونمند شدهی بشری در جوامع انسانیست. هر کسی که زاده میشود ناخودآگاه و یکباره در شرایط اقتصادی، فرهنگی، نژادی، جنسیتی، اعتقادی، جغرافیایی و... خاصی که از طریق خانواده و جامعه به او تحمیل شده قرار میگیرد، بدون این که کمترین حقی برای انتخاب جایگاه اجتماعیاش داشته باشد، مثلاً کودکی که به دنیا میآید یا از خانوادهای اصیل است یا غیراصیل، یا دختر است یا پسر، یا از طبقهی کارگر است یا کارخانهدار، یا سپیدپوست است یا کاکاسیاه، یا زشت است یا زیبا، کشورش یا در صلح است یا جولانگاه دشمن، یا در قارهای ثروتمند است یا در قارهای فقیر، یا پایتختنشین است یا ساکن منطقهای دورافتاده با کمترین امکانات، یا در کشوری توسعهیافته است یا در کشوری که از لحاظ تکنولوژی عقبمانده محسوب میشود، یا از خانوادهای بافرهنگ است یا بیسواد و ناآگاه، یا از خانوادهای یکتاپرست است یا از خانوادهای دینگریز و... در صورتی که او خارج از تمام قوانین و دستورات خودساختهی بشری فقط و فقط وجودی انسانی است، نه یک موجودیت بالقوه که بنا بر شرایط و محیط و وراثت که به فعلیت برسد بلکه وجودی است با امکاناتی منحصربهفرد و ویژه که محیط، وراثت و اجتماع تنها میتوانند متنی باشند گشوده به روی او. وجودی که پیشاپیش هیچ نظام دستوری او را نتواند در خویش محدود و محصور کند. یک انسان خویشمند اجتماعی.
اکنون با همین تئوری انسان_کلمه به وجود بیپایان کلمه مینگریم، چرا که از دیدگاه عریانیسم کلمه وجودی زنده بوده و تمام ویژگیهای انسان را در خود دارد. انسان و کلمه همواره با هم ارتباطی همسو و همافزا دارند یعنی انسان کلمه را میسازد و کلمه انسان را. هر کلمهای همانند انسان به محض خلق شدن و پیش از این که وارد عرصههای اجتماعی، هنری و... شود طبق دستور زبان هر ملتی پیشاپیش یا فاعل محسوب میشود یا فعل، یا مفعول، قید، مضافٌالیه و... حتی بعضی از کلمات حرف ربطند و یا بدتر از آن، حرف اضافه؛ بعضی از آنها هم اصلاً کلمه به شمار نمیآیند مانند علامت سؤال، علامت تعجب، نقطه و غیره.
ادامه دارد (برای دانلود کتاب به سایت orianism.com مراجعه کنید)
کتاب:
#بانوی_واژه_ها ( اثر #شبنم_هاشمی)
مقدمه:
شرح و بسط نظریات فراساختار گرایانه امپراطور واژه های جهان عالیجناب استاد
#آرش_آذرپیک
#امپراطور_واژههای_جهان
#جنبش_شعر_۱۴۰۰
#مکتب_اصالت_کلمە
#مکتب_عریانیسم
#فراساختارگرایی