نام کتاب: ذهن فریبکار من / نویسنده: حسین حسینیپناه / قطع: رقعی/ جلد: شومیز / نوبت چاپ: سوم / تعداد صفحات: ۳۹۹ / قیمت: ۳۵۰ تومان / دستهبندی: روانشناختی ـ فلسفی
دربارۀ نویسنده:
حسین حسینیپناه، متولد ۱۳۷۲، دانشآموختۀ رشتۀ مهندسی صنایع در مقطع کارشناسی و مدیریت کسبوکار در مقطع کارشناسی ارشد است. وی چندین سال است که در زمینۀ ارزیابی، ارزشیابی و توسعۀ شایستگیها فعالیت میکند. از دیگر تألیفاتش میتوان به کتاب «رمزگشایی شخصیت؛ تناسب تیپ شخصیتی با زندگی، تحصیل و کار» اشاره کرد.
کتاب ذهن فریبکار من دربارۀ اشتباه است؛ اشتباهدیدن، اشتباه تلقیکردن، اشتباهپنداشتن، اشتباه فکرکردن و اشتباه زندگیکردن. این کتاب، کتابی خلّاقانه و مفید در حوزهٔ علم روانشناسی و فلسفه است. نویسنده در این کتاب ۱۴۰ سوگیری شناختی را که انسان ناخودآگاه دچار آن میشود بررسی میکند. این کتاب شامل چهار فصل با عناوینی تحت عنوان زیر است:
۱.عقلانیّت و آگاهی آلوده به توهّم ۲.خطاهای ادراکی ۳. سوگیریهای شناختی ۴.معرّفی خطاها و سوگیریهای شناختی
ذهن انسان در موقعیّتهای مختلف و برحسب شرایط، تصمیمات زیادی میگیرد، امّا نمیتوان تمامی آن تصمیمات و ترشّحات ذهن را درست و منطقی بهحساب آورد. این کتاب، بهتمامی این درستبودنها و نبودنها پاسخی شفّاف میدهد و همچنین با نظریههای مختلف و مثالهایی خواندنی، توضیح میدهد که چگونه از فریبِ ذهنی دوری کنیم.
فریب ذهنی زمانی اتّفاق میافتد که انسان بهطور ناخودآگاه در برابر هر مسئلهای دست به توجیه میزند و میخواهد هرطور که شده خود را متقاعد کند که تصمیمگیریاش در هر شرایطی درست است. شاید فردی مدّتزمان طولانی اسیر ذهن فریبکار خود باشد و اینطور فکر کند که همهچیز رو به روال است، امّا رفتهرفته آثار مخرّب آن را در زندگی خود مشاهده خواهد کرد. اینکه انسان مدام بخواهد خودش را بههر نحوی متقاعد کند، باعث میشود از حقیقت و درستبودن هر چیزی محروم شود و ذهنش به توجیه و متقاعدسازی بیجا "عادت" کند. هنگامیکه عادت ملکهٔ ذهن انسان شود، بهسختی میتوان این موضوع را برای انسان روشن کرد که باید از آن دست بکشد. البتّه نمیتوان هر نوع عادتی را مخرّب بهحساب آورد. در اینجا منظورمان از عادت، همان خودفریبی است که انسان میخواهد با استفاده از آن از حقیقت فرار کند و شاید بهدنبال تسکینی برای خود باشد. در هرصورت برای انسان جز ضرر نتیجهٔ دیگری درپی نخواهد داشت.
کتاب ذهن فریبکار من به شما کمک میکند که با ذهنی باز به خود و مسائل زندگی بیندیشید و همچنین با آگاهی و بهدور از هرگونه توجیه تصمیم بگیرید.
این کتاب با دیدگاهی دکارتی، به ما میآموزد که به خود و تفکراتمان شک کنیم، هرچند خوشایندتر این است که ما به خودمان و ذهنمان اعتماد و تکیه کنیم، اما واقعیت این است که ذهن بشر در عین داشتن توانمندیهای فوقالعاده، گاهی اوقات نیز میتواند علت اصلی بسیاری از قضاوتها و تصمیمگیریهای اشتباه روزمره ما باشد. اگر به ریشۀ اشتباهات خود در روابط، شغل، تحصیل، برنامهریزیها و زندگی روزمره بنگریم، ردّپای سوگیریهای شناختی را میتوانیم بهوضوح پیدا کنیم.
برشی از کتاب:
اعتمادبهنفس کاذب:
درحالیکه عدم اعتمادبهنفس میتواند جلوی پیشرفت انسانها را گرفته، حتی باعث سرخوردگی و ناامیدی آنها شود، اعتمادبهنفس بیشازحد میتواند حتی عواقب وخیمتری بههمراه داشته باشد. یکی از مهمترین و اصلیترین سوگیریهای رایج که علت بسیاری از سوگیریهای شناختی دیگر نیز میباشد، اعتمادبهنفس کاذب است؛ بهنحوی که از آن بهعنوان مادر همۀ سوگیریها یاد شده است. بسیاری از افراد بهعلت سوگیری اعتمادبهنفس کاذب در ارزیابی تواناییها و ارائۀ قضاوتهای منطقی درخصوص خود بسیار بد عمل میکنند و قابلیتهای خود در زمینههای مختلف را بیشاز آنچه هست، میپندارند. بهطور کلی، اعتمادبهنفس کاذب را میتوان اعتقاد بیاساس افراد دربارۀ تواناییهای شناختی، قضاوتها و استدلالهای شهودی آنان دانست. این سوگیری باعث میشود افراد تصمیمگیریهای خود را دقیقتر و قضاوتهای خود را قابل اطمینانتر از آنچه شواهد نشان میدهد، بدانند. درنتیجه این اعتمادبهنفس کاذب گاه منجر به تصمیمگیریها و قضاوتهایی میشود که نتایج زیانباری را بههمراه دارند.
اثر زیگارنیک:
آیا تابهحال برای شما پیش آمده است که مجبور شوید کاری را نیمهتمام رها کرده، به انجام کار دیگری بپردازید، اما ذهنتان همچنان درگیر کار نیمهتمام باقی بماند؟ یا سعی کرده باشید قبل از اتمام یک کار کمی استراحت کنید، اما متوجه شوید که تا کار را بهپایان نرسانید، ذهنتان همچنان مشغول میماند و نمیتوانید استراحت کنید؟ فراموشکردن کارهای تکمیلنشده برای ما انسانها امری دشوار است. این کارهای تکمیلنشده اغلب اوقات باعث میشوند تا ذهنمان درگیر افکار مزاحم شود. تمایل به تجربۀ افکار ناخواسته و مزاحم دربارۀ هدفی که زمانی دنبال شده، ناقص مانده است، اثر زیگارنیک میگویند. براساس اثر زیگارنیک، افراد کارها و وظایف ناقص و ناتمام را بهتر از کارها و وظایفی که بهصورت کامل انجام شدهاند، بهخاطر میآورند.