علیرضا
علیرضا
خواندن ۵ دقیقه·۲ ماه پیش

نظر من راجع به کتاب 1984 جورج ارول

اولین کتابی که در کتابخانه می بینم همین است. عاریه ای است. یکی از فامیل ها به خواهرم داده است که فکر کنم خواهرم هنوز نخونده. فکر کنم برای من هم اولین کتابی بود که پی دی اف می خوندم، شاید هم دارم اشتباه می کنم. آری، مزرعه حیوانات اولین بود. کتاب های ارول برای خیلی ها اولین است. کتاب هایی که باعث می شوند پرت بشی وسط کتاب های تحلیلی، مفهومی و عمیق. بعدتر چندتا کتاب دیگر از ارول خواندم. آس و پاس ها از لندن تا پاریس و دختر کشیش. شاید هم یکی دوتای دیگر که اسمشان الان در خاطرم نیست ولی فرقی نمی کند؛ شاهکار همان دوتایی که اول بهشان اشاره شد هستند. ارول این دو کتاب رو در اواخر عمر کاریش که متاسفانه مصادف با پایان عمر خودش می شه می نویسه (به عبارت دیگه زندگی ادبی ارول با فوتش تموم می شه). می گن بینش و جهان بینی که باعث می شه کتاب هایی مثل 1984 یا آثار ژول ورن ایجاد بشن بحث آینده پژوهی هست و تا جایی که من شنیدم در حد یک رشته دانشگاهی روش مطالعه می شه. مثلا شما اگه به تکنولوژی علاقه مند باشید قطعا تصاویری رو می بینید که به صورت کارتونی در روزنامه های خیلی خیلی قدیمی منتشر می شن.

تصویر بالا نمونه ای از اون چیزی که گفتم و مطمعنا شما هم قبلا خودش و نمونه هاش رو دیدید. مثل اینکه این عکس تو سال 1900، 1950 کشیده شده. تو اون سال ها اونقدر عجیب نبوده که بخوان راجع به پدیده ای مثل تلفن خیال پردازی کنن. مثل این می مونه که الان بخواییم راجع به هوش مصنوعی و جایگاه اون تو 100 سال آینده تصویر سازی کنیم؛ که اتفاقا کلی از این کارها تو داستان ها و فیلم ها و بازی ها کردیم. فقط حیف که 100 سال آینده نیستیم تا ببینیم تصویرمون از واقعیات چقدر فرق می کنه. قطعا مثل عکس بالا بامزه است و اگر چه خال سیل رو نزده ولی خب داخل چهارچوب بوده.

این آینده پژوهی مختص دنیای تکنولوژی نیست. آینده پژوهی که در 1984 باهاش مواجه می شیم از دل جغرافیای سیاسی بر میاد. جغرافیای سیاسی یا همون ژئوپولیتیکس به روابط کشورها (دست بالاتر و پایین تر) در چهارچوب جغرافیا می پردازه. وقتی صحبت از جغرافیا می شه همه مون می دونیم راجع به چی داریم صحبت می کنیم. آگهی پیدا کردن نسبت به دشت ها و کوه ها. اگر تعریف دقیق تر می خوایید یا می خوایید که مطلب براتون جا بی افته ویدیو میلاد محمدی با عنوان "دانش جغرافیا چه کمکی به ما می کند" رو از دست ندید (https://www.aparat.com/v/z8458ir). امیدوارم که لینکی که گذاشتم کار کنه. اگر هم نکرد با سرچ "نظر میلاد محمدی راجع به جغرافیا" در گوگل احتمالا به لینک جدیدش می رسید :)

برگردیم سر جغرافیای سیاسی. جایی که با شناخت اولیه مون راجع به دشت ها و کوه ها می خواییم ببینیم روابط بین کشورها به چه صورت می شه. از اون جایی که این دشت ها و کوه ها منابع غذایی و یا معدنی رو ارائه می کنند و از اون جایی که ثابت هستند، پس اولین کسایی که در این زمینه مطالعه داشتند گفتند که کشورها برای بقای خودشون باید پیوسته در حال جنگ باشن. هر کی منابع بیشتری رو بتونه با لشکر کشی تصاحب کنه برنده است و خوشبختی رو می تونه برای خودش و شاید در قدم های بعدی مردمش فراهم کنه. در مطالعات بعدی این دیدگاه تغییر می کنه. کشورها به خاطر همون جغرافیا و محیطی که دارن انگار شخصیت های متفاوتی می گیرن. شخصیتی که این جنگ کردن ها شاید اونقدر تاثیری تو اون نداشته باشه. شاید هم امکان جنگ به صورت دائمی نیست. شاید هم رشد و توسعه در کنار جنگ دائمی بی معنی می شه. هر علتی که داشت در مطالعات بعدی کشورها به دو شخصیت تمدن دریایی یا خشکی تقسیم شدند. تا قبل از حفر کانال سوئز در 1859 (165 سال قبل) مطالعه گران جغرافیای سیاسی می گفتن تمدن خشکی سرور جهان خواهد شد و برای اون (یا جلوگیری از اون) راهکار می دادند و بعد از حفر کانال سوئز ورق برگشت و سمت مربوطه به کشورهای تمدن دریایی رسید. بحث جغرافیایی سیاسی خیلی گسترده تر از این حرفاست. من این مطالب رو از ایمان فانی و علی خرسند در یوتوب شنیدم. شما هم اگر به این موضوع علاقه مند شدید این دوتا رو بهتون پیشنهاد می کنم و خب البته که فقط این دوتا مطلب نیست و گوگل احتمالا (که نه، قطعا) پیشنهادهای دیگه ای هم می تونه بهتون بده :)

قصه رو تموم کنم. ارول با قلم بی نظیر خود و دید حاصل از جغرافیای سیاسی اثری شاهکاری رو خلق کرده که در اون جهان دست 3 قدرت قرار داره. هر از چند گاهی قدرت 1 و 2 باهم متحد می شن و قدرت 3 گوشت قربونی می شه. بعد از مدتی هم کشور 1 با 3 که دشمن خونی بوده، برادر جون جونی می شه و نوبته 2 می شه. و دست آخر نوبت 1 هست که توون بده. اینطور موازنه قدرت ها برقرار می شه. موازنه های که باعث شده ویرانشهر برای مردم و به طور کلی انسان رقم بخوره. ارول که قلم منتقدانه ای داره، شخصیت خودش رو بین سالن غذاخوری محل کار، خونه و خیابون های اون ویرانشهر می گردونه تا فرصتی ایجاد کنه برای نقد کردن جامعه ساخته شده. جامعه ای که بنا به نوید جغرافیای سیاسی اونقدر ها از ما دور نیست و می شه گفت داریم زندگیش می کنیم؛ نه دقیقا عین اونی که ارول گفته بلکه در چهارچوبش. این چیزی که باعث می شه هر خوانده ای باهاش ارتباط برقرار کنه، جذبش بشه و فراموشش نکنه.

اگر شما هم خوندن این کتاب رو تجربه کرده باشید می دونید که چی می گم و خوشحال می شم نظرات شما رو هم بخونم. اگر هم که نه خوندید، یک درصد تو خوندش شک نکنید. راستی 1984 فیلم هم داره، که البته دوزار نمی ارزه. فیلم خواسته به کتاب وفادار بمانه و همین باعث عدم جذابیت اون شده.

کتاب1984جورج اورولنظر شخصی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید