
ما سالهاست که فرض نمیکنیم که دولت نیست تا از ما حمایت کند، بلکه فرض میکنیم که خود نیستیم تا بتوانیم همین نیازهای اندک باقیمانده را هم کاهش دهیم و به پایان برسانیم !
پایان نیازهایی که هرم مازلو را هم به خجالت واداشته و سلسله مراتب نیاز انسان را به هم ریخته و ما را به بیرون از هرم میاندازد !
شوربختیست ولی روال به اینجا رسیده که فقط این رفاه نیست که نداریم، بلکه به تدريج زندگی را هم نداریم و انسانی که از کمترین برخورداریها، کم برخوردار است، وجود خاصی ندارد !
چون قرار بر این بوده که انسان برای رسیدن به رشد فردی و خودشکوفایی، ابتدا باید نیازهای پایه را برآورده سازد تا بشود زیستن را شروع کرد !
و قرار هم بوده که دولتها از پایینترین سطح نیازهای پایه تا بالاترین سطوح توسعه بشری، موظف باشند و کنار جامعه بایستند و قراری نیست که در کناری، نظارهگر باشند !
که اگر نیازهای اساسی برآورده نشوند، نمیتوان به سطوح بالاتر اندیشید و اگر امنیت در آب و غذا نباشد، امنیتی دیگر نیست و اگر کرامت انسانی نباشد، توسعه فردی و ملی، شوخی خواهد بود !
علیرضا مهدیه