آرمینا شفیعی
آرمینا شفیعی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

درباره پدرکشی و اسمردیاکوف

رمان برادران کارامازوف، زیگموند فروید را چنان تحت تاثیر قرار داد که آن را باشکوه‌ترین رمانی که تا آن زمان نوشته شده نامید و پس از آن مقاله‌‌ای نوشت با عنوانِ "داستایوفسکی و پدرکشی".

در برادران کارامازوف هم داستایوسکی باز به دنبال ابعاد روان‌شناختی جنایت است؛ فراز و فرودهای درونی قاتل، زمینه‌های ارتکاب جرم و تکانه‌ها پس از وقوع آن.

برادران کارامازوف هم با "جنایت و‌مکافات" و "ابله" در وقوع قتل اشتراک دارد.

داستان مفصل است و ابعاد حقوقی بسیاری برای بررسی دارد اما مسئله در یادداشت پیشِ رو صرفا قاتل است.

مقتول فِئودور کارامازوف است، پدرِ دیمیتری، ایوان، آلیوشا و احتمالا اِسْمِردیاکوف.

۱. زمینه‌های ارتکاب جرم؛

اِسْمِردیاکوف یکی از شخصیت‌های اصلی رمان است. او از زنی بی‌خانمان و لال به نام لیزاوِتا به دنیا می‌آید و‌ مادرش حین وضع حمل تلف می‌شود.

کارامازوفِ ‌پدر (فئودور)، شخصیتی عیاش و به قولِ فروید مفسده‌جو‌ دارد. نویسنده در بخش‌های قابل توجهی از داستان به شایعات درباره تجاوز جنسی فئودور کارامازوف به لیزاوتا (مادر اسمردیاکوف) می‌پردازد و نسبتِ آشپزِ خانواده با فئودور کارامازوف فاش می‌شود.

الف. زمینه‌های فیزیکی

اسمردیاکوف مبتلا به صرع مزمن است.

صرع برای داستایوسکی یک بیماری ساده نیست؛ خودش مبتلا به صرع است، اسمردیاکوفِ قاتل مبتلا به صرع است و البته پرنس مویشکین، کاراکتر اصلی رمان ابله.

ب. اختلالات روانی

اسمردیاکوف نشانه‌هایی از حیوان‌آزاری دارد، در کودکی گربه‌ها حلق‌آویز می‌کرده و در بخشی از رمان شوخی وحشیانه‌ای به یک کودک یاد می‌دهد تا سنجاقی را درخرده نان بگذارد و آن را به سگ گرسنه حیاط بخوراند.

روانشناسان معتقدند که حیوان‌آزاری می‌تواند نشانه‌ای برای بروز دگرآزاری یا سادیسم در آینده افراد باشد. فرد آزار دهنده حیوان، معمولا زمینه‌های شخصیت ضد اجتماعی دارد و حیوان‌آزاری یکی از ملاک‌های تشخیصی ابتلا به اختلال سلوک در کودکان و نوجوانان است.

ج. تحقیر

کارامازوفِ پدر، مدام اسمردیاکوف را تحقیر و درباره مادرش بدگویی می‌کند، اسمردیاکوف خدمتکارِ خانواده است و فئودور کارامازوف نسبت خونی با او را انکار می‌کند.

ج. گسست اخلاقی

اِسْمِردیاکوف بی‌بند و بار است و هیچ حد و مرز اخلاقی ندارد و البته جنایت به نحوی مشترک و به تحریک ایوان واقع می‌شود.

ایوان برادر بزرگترِ اسمردیاکوف ایده مباح بودن جنایت را با استدلال وجود نداشتن خدا مطرح می‌کند و اسمردیاکوف نتیجه می‌گیرد که اگر خدا نباشد همه چیز مجاز است؛ لذا ایوان و اسمردیاکوف یک ویژگی مشترک دارند؛ بی‌اعتقادی به دین و تمسخر کلیسا.

۲ . وقوع قتل

اسمردیاکوف با طراحی نقشه قتلِ پدرش شاید در پی انتقام است و اثباتِ هوش و اراده‌ ثابتش، ایوان هم به قریب‌الوقوع بودن قتل آگاه است؛ قبل از وقوع جرم اسمردیاکوف به ایوان می‌گوید که فردا تشنجی طولانی (به‌طور ضمنی ساختگی) خواهد داشت؛ علی‌رغم این موضوع ایوان به چرماشنیا می‌رود و خانه پدری را ترک می‌کند.

اسمردیاکوف با حمله‌ ساختگی صرع برای خود شاهدی دست و پا می‌کند؛

در حالیکه ایوان در سفر و آلیوشا (برادر کوچکتر) در عزلتگاه به سر می‌برند از موقعیت استفاده می‌کند و با خنجری چدنی سر فئودور کارامازوف را می‌شکافد.

۳ . اقرار

دیمیتری با شهادت سهو نوکر خانه، گریگوری، که در یک مورد اشتباه فاحشی کرده است دستگیر می‌شود.

اسمردیاکوف نزد ایوان اعتراف می‌کند، مسئولیت کامل قتل را بر عهده می‌گیردو در جریان دادگاه خودش را حلق آویز می‌کند.

۴ . فیصله

سرانجام دیمیتری به بیست سال تبعید در سیبری محکوم می‌شود و تلاش‌های آلیوشا و ایوانِ مجنون برای تبرئه دیمیتری در انتهای روایت بی‌نتیجه باقی می‌ماند.

برادران کارامازوفدادگاهاختلال سلوک
روزنامه نویس، دانش‌آموخته حقوق ارتباطات
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید