آرمین آرین
آرمین آرین
خواندن ۷ دقیقه·۱ سال پیش

چرا بیش ارزش‌گذاری برای کسب‌و‌کار مضر است؟

یک وی‌سی یا سرمایه‌گذار در هنگام مذاکره با بنیان‌گذاران برای سرمایه‌گذاری اغلب اعدادی را می‌شنود که با توجه به آن کسب‌و‌کار یا بسیار کم است و یا بسیار زیاد. به عنوان مثال با کسب‌و‌کاری در حوزه فروش پوشاک در شبکه‌های اجتماعی مواجه می‌شوید که تنها دو کارمند تمام وقت دارد و حتی MVP ندارد و تنها با داشتن یک ایده کلی برای پیوستن به بازار مدعی است که بیش از 30 میلیارد تومان ارزش دارد. در این مواقع جلسه از سمت سرمایه‌گذار خیلی زود به پایان می‌رسد زیرا عواملی که آن‌ها برای ارزش‌گذاری خود استفاده کرده‌، هیچ مبنایی در واقعیت ندارد و خود را اصطلاحا بیش‌ارزش‌گذاری کرده‌اند.

ارزش‌گذاری نشان ‌می‌دهد که آن استارتاپ یا کسب‌و‌کار در مقطع زمانی مشخص چه ارزشی دارد. عواملی که ارزش‌گذاری استارتاپ‌ها را تشکیل می‌دهند، عبارتند از:

  • مرحله توسعه محصول یا خدمات
  • وضعیت آن کسب‌و‌کار در بازار
  • ارزیابی رقیبان کسب‌و‌کار
  • تیم تشکیل‌دهنده
  • مشتریان
  • فروش

دلایل ارزش‌گذاری یک کسب‌و‌کار یا استارتاپ چیست؟

ارزش‌گذاری یک شرکت سهامی عام بسیار کار ساده‌ایست. به عبارتی از ضرب تعداد سهام آن شرکت در قیمت هر سهم در بازار، ارزش کسب‌و‌کار به دست می‌آید. از آن جایی که قیمت هر سهم به خودی خود به نقاط قوت شناخته شده شرکت و سایر عوامل بازار بستگی دارد، بنابراین به ندرت با بیش‌ارزش‌گذاری یا قیمت غیر منصفانه مواجه می‌شود.

اما ارزش‌گذاری یک استارتاپ یا کسب‌و‌کار (که به ندرت سود ده هم هستند) اصلا ساده نیست و در بهترین حالت یک تخمین است. ارزش‌گذاری در آینده یک کسب‌و‌کار می‌تواند بسیار تاثیرگذار باشد زیرا می‌تواند باعث جذب سرمایه‌گذار و وارد شدن پول به شرکت شود و همین‌طور مشوق‌های سهامی برای تیم آن کسب‌و‌کار فراهم کند. نبود این عامل می‌تواند در نهایت منجر به شکست خوردن آن کسب‌و‌کار شود.

بیش‌ارزش‌گذاری استارتاپ چه مفهومی دارد؟

اغلب اعتقاد بر این دارند که بیش‌ارزش‌گذاری و این‌که سهام یک شرکت را به بالاترین قیمت واگذار کنند اتفاق مثبت و خوبی است. اما در طول سال‌ها هم سرمایه‌گذاران و هم بنیان‌گذاران با تجربه‌های تلخ و دردناکی که پشت سر گذاشته‌اند، متوجه شده‌اند فروش سهام یک کسب‌و‌کار در حالت بیش‌ارزش‌گذاری باعث طیف گسترده‌ای از مشکلات در آینده آن کسب‌و‌کار و حتی شکست می‌شود.

زمانی که یک استارتاپ ارزش‌گذاری‌اش بالاتر از میزانی باشد که بازار حاضر است برای آن بپردازد، اصطلاحا می‌گوییم آن استارتاپ بیش‌ارزش‌گذاری شده است.

به چه دلایلی یک کسب‌و‌کار بیش‌ارزش‌گذاری می‌شود؟

بیش‌ارزش‌گذاری یک استارتاپ به عوامل متعددی بستگی دارد که در ادامه به آن‌ها اشاره می٬کنیم:

مرحله بلوغ کسب‌وکار

اولین موردی که سبب بیش ارزش گذاری می‌شود، مرحله رشد آن کسب‌وکار است. به طور مثال یک استارتاپ که در مرحله رشد و توسعه قرار دارد، به دلیل ریسک کمتر برای سرمایه‌گذاری، از ارزش‌گذاری بالاتری نسبت به یک استارتاپ که در مرحله بذری و پیش‌بذری، برخوردار است.

حوزه فعالیت کسب‌وکار

علت دیگری که می‌تواند در بیش‌ارزش‌گذاری تاثیر بگذارد، صنعت حوزه فعالیت آن کسب‌و‌کار است. به طور مثال یک کسب‌و‌کار که در صنایع تکنولوژی سطح بالا مشغول است به دلیل ثبات کمتر از ریسک بیشتری نسبت به سایر کسب‌و‌کارها که در صنایع دیگر فعال هستند، برخوردار است. در نتیجه احتمال این ‌که چنین کسب‌وکارهایی بیش‌ارزش‌گذاری شوند، بیشتر است.

میزان اندازه بازار

علت بعدی که می‌تواند باعث بیش ‌ارزش ‌گذاری استارتاپ، شود در نظر گرفتن اندازه بازاری بسیار بزرگ‌تر از اندازه واقعی است. زیرا همواره استارتاپی که بازار بزرگی را هدف قرار داده، بسیار ارزشمندتر از استارتاپی است که بازار کوچک و محدودی را هدف قرار داده است.

چشم‌ انداز رقابتی کسب‌وکار

چشم‌انداز رقابتی کسب‌وکار نیز می‌تواند در بیش‌ ارزش‌گذاری استارتاپ تاثیر داشته باشد. به عنوان مثال، یک کسب‌و‌کار می‌تواند با منحصر به فرد خواندن محصولات خود، اعلام این‌که در بازار رقیب ندارد و می‌تواند تمام سهم از بازار را برای خود در نظر بگیرد، باعث بیش‌ارزش‌گذاری شود.

تیم استارتاپی

یکی دیگر از عوامل بیش‌ارزش‌گذاری، تیم آن کسب‌و‌کار است. استارتاپ‌ها با تکیه بر یک نیروی کلیدی در بخشی خاص، داشتن رابطه‌ای خاص یکی از نیروها و اعضای تیم خود ممکن است باعث بیش ارزش گذاری شوند.

استراتژی خروج

در آخر نیز به استراتژی خروج می‌پردازیم و بد نیست بدانید بسیاری از کسب‌وکار‌ها با تکیه بر این استراتژی‌ باعث بیش‌ارزش‌گذاری و خوش‌بینی خود می‌شوند. استارتاپ‌ها با تکیه بر این مورد که حتما توسط یک شرکت بزرگ‌تر فعال در این صنعت خریداری می‌شوند، ریسک سرمایه‌گذاری را برای خود پایین در نظر گرفته و باعث بیش‌ارزش‌گذاری می‌شوند.

آیا بنیان‌گذاران باید از بیش‌ارزش‌گذاری کسب‌و‌کار خود خوشحال باشند؟

یک بنیان‌گذار استارتاپ به طور طبیعی همواره دوست دارد تا جای ممکن کسب‌و‌کار خود بیشترین ارزش را داشته باشد. به هر حال ارزش‌گذاری بالاتر می‌تواند پول بیشتر به کسب‌و‌کارش جاری کند و در ازای آن سهام کمتری به سرمایه‌گذار بدهد.

با این حال لازم است بدانید علاوه‌بر این‌که هیچ ارزش‌گذاری ثابتی برای یک استارتاپ وجود ندارد، هیچ‌ ارزش‌گذاری درست یا غلطی هم برای نمی‌توان برای یک کسب‌وکار در نظر گرفت.

ارزش‌گذاری دقیق زمانی اتفاق می‌افتد که نیازها و انتظارات استارتاپ و تیم کسب‌و‌کار را برآورده سازد.

در شرایطی که ارزش‌گذاری انجام‌شده، با تصورات بنیان‌گذاران فاصله دارد، مهم است که متوجه علت این موضوع شوند تا درک کنند که چرا ارزش‌گذاری صورت گرفته کمتر از توقع بنیان‌گذاران است.

بنیان‌گذاران برای بهبود ارزش‌گذاری انجام‌شده چه کاری باید انجام دهند؟

در صورتی که ارزش‌گذاری وابسته به جریان درآمدی آن‌ها است، می‌توانند با بهبود راه‌های جذب مشتری یا گسترش عرضه محصولات خود این ارزش‌گذاری را بهبود بخشند.

اگر ارزش‌گذاری کسب‌و‌کار آن‌ها بر اساس پتانسیل آینده استارتاپ باشد، ممکن است بتوانند با سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه بیشتر یا استخدام نیروهای کلیدی آن را بهینه‌تر کنند.

هنگامی که دلایل ارزش‌گذاری را یک کسب‌و‌کار درک می‌شود، اقدامات بهتری را در جهت بهبود ارزش گذاری می‌توان انجام داد. اما لازم به ذکر است که این اقدام نه به صورت فوری قابل انجام است و نه اینکه به تنهایی از عهده آن برمی‌آیند. انجام ارزش گذاری استارتاپ یک اقدام تخصصی است که به کمک کارشناسان ارزش گذاری حرفه‌ای انجام می‌شود.

آیا مضرات بیش‌ارزش‌گذاری فقط برای بنیان‌گذاران است؟

پاسخ به این سوال را باید با یک خیر بزرگ شروع کرد.

همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد یک کسب‌و‌کار در هر مرحله از رشد، احتیاج به جذب سرمایه دارد و بیش‌ارزش‌گذاری در هر مرحله به همراه خود تحمیل توقعات بیشتر از تیم بنیان‌گذار را از منظر سرمایه‌گذاران به همراه دارد، یک استارتاپ نمی‌تواند تا مراحل پایانی رشد خود همواره با بیش‌ارزش‌گذاری ادامه دهد، هر چقدر کسب‌و‌کار بالغ‌تر می‌شود و شاخص‌های درآمدی و رشدی آن به بلوغ نزدیک‌تر می‌شود، ارزش‌گذاری کسب‌و‌کار شکل واقعی‌تری به خود می‌گیرد که به طبع بیش‌ارزش‌گذاری راندهای گذشته خود را نمایان‌تر می‌کند و همین مساله باعث می‌شود که اگر در آن زمان استارتاپ بخواهد با ارزش واقعی خود سنجیده شود، توقعات سرمایه‌گذار قبلی که با بیش‌ارزش‌گذاری و رویای کسب سود بیشتر وارد شده است برآورده نشود و اگر همچنان بخواهد بیش‌ارزش‌گذاری شود سرمایه‌گذاران جدید حاضر به پذیرش آن نیستند و در نتیجه مرحله جذب سرمایه قفل می‌شود و ادامه این روند منجر به شکست کسب‌و‌کار می‌شود.

سرمایه‌گذاران از بیش‌ارزش‌گذاری یک کسب‌و‌کار چه آسیبی می‌بینند؟

برای پاسخ به این سوال، احتیاج به بررسی بیشتری آن هم از منظر یک سرمایه‌گذار خطرپذیر وجود دارد.

در صورتی که این شکست محقق شود، آیا فقط بنیان‌گذاران آسیب می‌بینند؟ به خیر بزرگ سوال اول رجوع شود؛ در اینجا سرمایه‌گذاران راندهای گذشته نیز دچار آسیب می‌شوند، سرمایه‌گذاری آن‌ها با شکست مواجه می‌شود و ریسک پورتفولیو سرمایه‌گذاری خود را بیشتر کرده‌اند.

در سال 2015 ویل گورنال و ایلیا استربولایف از دانشگاه‌های کلمبیا و استنفورد با بررسی ارزش‌گذاری واقعی و منصفانه استارتاپ‌هایی با ارزش یک میلیارد دلار که به آن‌ها یونیکورن گفته می‌شود، به جدول زیر رسید و فاصله ارزش ذاتی آن‌ها را از ارزش‌گذاری بالای استارتاپ محاسبه کرد.

همچنین آن‌ها این مطالعه را گسترش دادند و این بار 116 یونیکورن که از سال 1994 تا 2004 حداقل یک راند جذب سرمایه داشتند را بررسی کردند و دریافتند که با بررسی ارزش منصفانه و ذاتی آن‌ها 53 مورد از 116 مورد، با ارزش‌گذاری بیش از حد استارتاپ یا همان بیش‌ارزش‌گذاری روبرو شدند و 13 شرکت از بین ‌آن‌ها بیش از 100% بیش‌ارزش‌گذاری بودند.

حد فاصل سال‌های 2013 تا 2017 تعداد یونیکورن‌های آمریکا با رشدی چشم‌گیر از 40 استارتاپ به 120 استارتاپ افزایش یافته و ارزش دلاری آن‌ها به بیش از 600 میلیارد دلار رسیده است. اما در نظرسنجی که در سال 2016 از 618 صندوق سرمایه‌گذاری خطرپذیر شده است، 91 درصد آن‌ها معتقد بودند که این یونکورن‌ها بیش‌ارزش‌گذاری شده‌اند.

جمع بندی

در پایان لازم است تا بار دیگر به این نکته تاکید شود که ارزش‌ گذاری منصفانه، هم به نفع سرمایه‌گذار و هم به نفع بنیان‌گذاران است. در همین راستا، ‌کم ‌ارزش‌ گذاری نیز مانند بیش‌ارزش‌گذاری ریسک‌های زیادی را به طرفین منتقل می‌کند که خروجی تمام آن‌ها ثابت و منجر به شکست آن کسب‌و‌کار می‌شود.

بیش‌ارزش‌گذاری، کسب‌و‌کار را درگیر ریسک‌های مختلفی از جمله، قفل شدن جذب سرمایه‌های بعدی، نارضایتی سهام‌داران فعلی و در نهایت جلوگیری از ورود سرمایه‌های تازه به کسب‌و‌کار می‌کند که در ادامه منجر به نارضایتی تیم و در نهایت شکست کسب‌و‌کار می‌شود.







جذب سرمایهریسک سرمایه‌گذاری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید