رویکرد نظریه گراف و تحلیل حلقههای علیتی در تشخیص اوتیسم از طریق شبکههای عملکردی مغز
گزارش درس شبکههای پیچیده
در این گزارش، کاربرد نظریه گراف و تحلیل حلقههای علیتی برای تشخیص و تفکیک شبکههای عملکردی مغز در افراد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (ASD) و افراد سالم بررسی میشود. ابتدا دادههای fMRI گردآوری شده و شبکههای عملکردی مغز با استفاده از آتلانسی مشخص تقسیمبندی میگردند. آنگاه، با استخراج گرافلتها و سایر پارامترهای مهم گرافی (از جمله حلقههای بازخورد در سطوح مختلف رتبه)، تفاوتهای ساختاری و دینامیکی میان دو گروه بررسی میگردد. نتایج نشان میدهد که الگوی تشکیل حلقههای بازخورد (Feedback Loops) در مغز سالم، تفاوت آماری معناداری با مغز اوتیسمی دارد و از این تفاوتها میتوان بهعنوان بیومارکر بالقوه در طبقهبندی و غربالگری اوتیسم بهره جست. همچنین، روشهای یادگیری ماشین و شبکههای عصبی برای طبقهبندی این تفاوتها بهکار برده شدهاند که نتایج آنها برتری رویکردهای مبتنی بر گراف و حلقههای علّی را در تشخیص اوتیسم نشان میدهد.
اختلال طیف اوتیسم (ASD) یک اختلال رشدی عصبی است که با مشکلات ارتباطات اجتماعی، الگوهای رفتاری تکراری و چالش در تعاملات اجتماعی همراه است. تشخیص زودهنگام این اختلال، نقش بسزایی در بهبود فرایندهای توانبخشی و آموزشی دارد؛ به همین دلیل، پژوهشهای متعددی به شناسایی نشانگرهای زیستی (Biomarkers) در تصویربرداریهای مغزی پرداختهاند. در سالهای اخیر، نظریه گراف و تحلیل شبکه بهعنوان ابزارهای قدرتمندی برای شناخت ساختار و پویایی ارتباطات مغزی در حالت استراحت (Resting-state) یا حین انجام وظایف (Task-based) مطرح شدهاند 1,21,2.
علاوه بر این، مفهوم حلقههای علیتی (Causal Loops) یا بازخورد (Feedback) در شبکههای عصبی از اهمیت ویژهای برخوردار است، چرا که بسیاری از رفتارها و فرایندهای شناختی مغز در بستر تعاملهای تکرارشونده و بازگشتی شکل میگیرد 33. در این پژوهش، تلاش شده است تا با تکیه بر رویکرد نظریه گراف و بررسی حلقههای بازخورد در شبکههای عملکردی (Functional Connectivity)، تفاوتهای ساختاری و دینامیکی مغز افراد سالم و افراد مبتلا به اوتیسم شناسایی گردد.
برای انجام این مطالعه، دادههای تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) از منابع عمومی مانند ABIDE، USC Multimodal Connectivity Database و سایر پایگاههای معتبر استخراج شد. سپس مراحل زیر بر روی دادهها اعمال گردید:
پس از استخراج میانگین سیگنال BOLD در هر ROI، همبستگی میان ROIها بهعنوان یالهای شبکه در نظر گرفته شد. آستانهگذاری مبتنی بر چگالی شبکه (Density-based Thresholding) در بازهای مانند ۰٫۱۵ تا ۰٫۳۲ صورت گرفت تا تعداد بهینهای از یالها در شبکه باقی بماند و به تخمین مناسبی از ساختار شبکه دست یابیم.
گرافلتها (Graphlets) بهعنوان زیرساختارهای کوچک در شبکه، به منظور استخراج ویژگیهای توپولوژیک استفاده شدند 44. در این مرحله:
در بخش دیگری از این پژوهش، حلقههای علیتی و بازخوردی در شبکه بررسی گردیدند:
یافتههای این پژوهش اهمیت ساختار شبکهای مغز و بهویژه حلقههای علّی و بازخوردی را در تشخیص و تمایز اوتیسم برجسته میسازد. درک بهتر مکانیزمهای بازخوردی در مغز میتواند بینشهای تازهای درباره علتشناسی اختلال طیف اوتیسم و الگوهای ارتباط عملکردی در آن ارائه دهد. نتایج حاکی از آن است که استفاده از رویکرد تحلیل بازخورد و پویاییهای علّی میتواند نسبت به روشهای صرفاً مبتنی بر همبستگی، تصویر جامعتری از شبکههای عصبی ارائه کند.
با این حال، محدودیتهای موجود—از جمله اندازه کوچک نمونه، تفاوت در پروتکلهای تصویربرداری مراکز مختلف و نویزهای حرکتی—میتوانند بر پایداری نتایج تأثیرگذار باشند. همچنین، ادغام روشهای یادگیری عمیق و افزایش حجم دادهها میتواند منجر به بهبود دقت تشخیص اوتیسم در مطالعات آتی شود.
رویکرد ترکیبی نظریه گراف و تحلیل حلقههای علیتی، راهکاری نویدبخش برای شناسایی الگوهای ناهنجار در شبکههای مغزی اوتیسم است. وجود تفاوتهای آماری معنادار در ساختار و شدت حلقههای بازخورد، قابلیت این روش را در غربالگری و تشخیص اوتیسم برجسته میکند. آینده پژوهش در این حوزه، شامل توسعه مدلهای چندوجهی، استفاده از تکنیکهای عمیق یادگیری و بررسی جامعتر انواع دادههای تصویربرداری خواهد بود. با گسترش پایگاههای داده و ارتقاء الگوریتمهای تحلیلی، میتوان به دقت و قابلیت تعمیم بیشتر در تشخیص اختلال طیف اوتیسم دست یافت.