آرمین روحی
آرمین روحی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

هرمزگان زیبا

هنگام  بی همتا
هنگام بی همتا



یه قطاری خالی می‌ره بندر
یه لنجی روی دِریا راهش رو گم کرد
یه دمام گوشه‌ی انبار خاک خورده
یه جاشو تو جزیره خوئه نیمه ظل افتو پارو نداره

سفر با یکی سفره در پیچ و تابی
که از ارث وا مانده زان مرغ دریایی خوش نوای جنوبی
بر او سیب سرخ به خنده بیفتم
از اسبم، از اصلم، به دریا بیفتم

دریا، چه اسم قشنگی
به دریا بیفتم، به بندر بیفتم، به دشتی بیفتم
به دشتی رسیدی بلندتر بخند
بلندتر بخند یاد خونه بیفتم
آه یاد خونه بیفتم
یاد خونه بیفتم

عزیزون خبر بر دلبر زارم رسونید
که فایز یک تن و دشمن هزاره
آی دل خبر اومد که دشتستون بهاره
زمین از خون فایز لاله‌زاره

————-

بر او سيب سرخ به خنده بيُفتُم
از اسبُم، از اصلُم، به دِريا بيُفتُم
دِريا، چه اسم قشنگي
به دريا بيُفتُم، به بندر بيُفتُم، به دشتي بيُفتُم
به دشتي رسيدي بلندتر بخند
بلندتر بخند ياد خونه بيُفتُم
آه ياد خونه بيُفتُم
ياد خونه بيُفتُم



دریاهرمزگانسفرکمپین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید