آرمین روحی
آرمین روحی
خواندن ۳ دقیقه·۷ ماه پیش

گوش کنید . سکوت کنید . یاد بگیرید. همیشه

چندي پيش يكي از شبكه‌هاي تلويزيوني، مصاحبه‌اي با آلفرد هيچكاك پخش كرد كه 20 دقيقه ادامه داشت‌. مصاحبه‌كننده همان ابتدا در دو، سه دقيقه توضيح داد قصد دارد پرسش‌هاي متفاوتي را با كارگرداني مطرح كند كه در دوره فيلمسازي‌اش بسيار مقابل خبرنگاران قرار گرفته است. او چهار، پنج پرسش يك دقيقه‌اي پرسيد كه كارگردان هم در موجزترين شكل ممكن به آنها پاسخ داد.

بعد نوبت پرسش و پاسخ بود. 5 نفر از شركت‌كنندگان پرسش‌هاي‌شان را با هيچكاك مطرح كردند‌ و او هم به آنها پاسخ داد و برنامه تمام شد.

انگار برنامه هيچ صحبت اضافه‌اي نداشت؛ نه مصاحبه‌كننده مي‌خواست درباره حجم مطالعات و سوابق كاري‌اش توضيح دهد‌، نه مصاحبه‌شونده تلاش داشت با دادن توضيحات كلي از زير پاسخ دادن به سوالات فرار كند و نه كساني كه پرسش‌هاي‌شان را با هيچكاك مطرح كردند براي پرسيدن يك سوال، مقاله‌اي را ارايه دادند. اين را مقايسه كنيم با همايش و برنامه‌هايي كه رفته‌ايم و مي‌رويم يا حتي در گفت‌وگويي كه با مديرمان در محل كار داريم.

نمونه‌اش همين ديروز كه كنگره ملي حفاظت و بيماري‌هاي حيات وحش برگزار شد، يكي از حاضران دست بلند كرد تا پس از يك سخنراني، پرسشي را مطرح كند. زماني كه از او خواستند پرسشش را مطرح كند پس از يك مقدمه درباره سلام و تشكر از گروه‌هاي مختلف با تاكيد بر دو طرفه بودن ارتباط و لزوم گسترش اين فرهنگ به شرحي درباره معلوماتش پرداخت، پس از 5 دقيقه كه از صحبت‌هايش گذشت و از او خواستند سراغ پرسش برود، مجموعه‌اي از گزاره‌هاي كلي را مطرح كرد و ميكروفن را تحويل داد.

اين كنگره كه برگزاركنندگانش آن را در رديف يك كنگره علمي و شركت‌كنندگانش را متخصصان و دانشمندان مي‌دانستند، اتفاق افتاد. حال اين كنگره را مقايسه كنيم با مجموعه‌اي از برنامه‌ها و همايش‌هاي حوزه علوم انساني كه افراد بدون خواندن برگه‌اي كتاب يا مقاله راجع به موضوع و با استناد به مطالب كانال‌هاي تلگرامي خود را متخصص مي‌پندارند و زمان بحث و پرسش و پاسخ كه مي‌رسد، مجموعه‌اي از داده‌هاي درهم را به جاي پرسش ارايه مي‌دهند يا بديهي‌ترين موضوعات را به جاي بغرنج‌ترين پرسش‌ها مطرح مي‌كنند كه آه از نهاد سخنران و باقي شركت‌كنندگان برمي‌خيزد.

اين روزها كه شبكه‌هاي اجتماعي در دسترس همگان است‌ بسيار هستند كساني كه صفحه اينستاگرام‌شان را به محلي براي بيان افكارشان در حوزه‌هاي مختلف بدل كرده‌اند و متن‌هاي طولاني درباره موضوعاتي كه تخصصي هم درباره‌اش ندارند، مي‌نويسند.

اين افراد به اين موضوع هم بسنده نكرده و با راه‌اندازي كانال‌هاي تلگرامي همان رويه را در شكلي ديگر دنبال مي‌كنند و از دوستان و آشنايان هم مي‌خواهند با دنبال كردن‌شان، دوستي خود را ثابت كنند.

در سطح ديگري حضور آنها در توييتر را هم شاهد هستيم كه باز همان رويه را ادامه مي‌دهند. آنها پاي ثابت سخنراني‌ها هم هستند، هر جا تنفسي بدهند، مي‌خواهند سوال كنند و به جاي پرسش، معلومات‌شان را در گوش مخاطبان فرو كنند.‌ در وقت استراحت‌، ‌سخنران و بقيه را رها نمي‌كنند و چنان پيش مي‌روند كه ديگران هر جا آنها را مي‌بينند، راهشان را كج مي‌كنند، فرق نمي‌كند در جلسه سخنراني باشند يا در يك برنامه كوهنوردي يا در يك جمع دوستانه‌.

اينها افرادي هستند كه هر چقدر تلاش بيشتري براي گرفتن ارتباط مي‌كنند كمتر آن را به دست مي‌آورند. اندكي گوش كردن و خواندن به جاي گفتن و گفتن و گفتن شايد تنها راهي باشد كه بتوان هم آرامش را به ديگران هديه داد و هم بهره بيشتري از ديگراني برد كه هر كدام حرفي براي گفتن دارند.






حیات وحششبکه‌های اجتماعیعلوم انسانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید