ویرگول
ورودثبت نام
آرمیتا احسانی
آرمیتا احسانی
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

داستان سرمای خفته (یخ زده یا السا آنا)

قسمت اول1️⃣


پادشاهی آرندل یه مکان شادبود.

درطول روز بازرگانان ،ماهیگیران ،وفروشندگان یخ مشغول داد و ستد بودند

شاه ملکه آرندل دو دختر داشتند.

اولین دختر شاهزاده خانم السا

ودومین دختر آنا

السا یک قدرت جادویی داشت

وفقط آنا خواهرش این راز رو میدونست

قدرت اون ایجاد برف یخ بود


اتاق اونا حتی تو تابستون هم سرد بود یه شب آنا السا رو متقاعد میکنه که باهم برف بازی کنن


السا همه سالن رو پر از برف یخ میکنه بعد یه آدم برفی به اسم اولاف برای آنا درست میکنه

اونا غرق شادی بودن

ناگهان

السا در بین بازی کنترلش رو ازدست میده و اشتباهی با اشعه ی یخی اش به سر آنا ضربه میزنه آنا به شدت زخمی میشه و از هوش میره

به خاطر این اتفاق نصف موهای آنا سفید میشه

شاه و ملکه شتابان آنا رو نزد جادوگران کوتوله میبرن جادوگر پیر همه چیز رو درمورد سحر وجادو می دونست اون کمک کرد که زخم آنا خوب بشه و حافظه اونو از تمام چیزهایی که مربوط به قدرت السا بود رو پاک میکنه


ولی خاطرات خوب رو در ذهن اون باقی میزاره

و اون به السا هشدار میده که هروز قدرتش بیشتر میشه


و باید یاد بگیره اونو مهار کنه ترس بزرگترین دشمنه اونه

پادشاه تصمیم میگیره تا وقتی السا قادر به کنترل

نیروش نشده دروازه های قصر ببنده و قدرت اونو از مردم حتی خواهرش مخفی کنه اتاق السا از اتاق آنا جدا میشه





نرما افزار های دلی?‍♂?‍♀️



ادامه داستان فردا


فروزنالساآنایخبرف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید