یک موضوع واضح که در روابط عاطفی مشاهده میکنیم اینست که تحریک اشتیاق او ناشی از پاسخ مثبتی که دیگری به درخواست (به فرانسویdemande) او میدهد، نیست بلکه این بیشتر به خاموش شدن اشتیاقش کمک میکند. میدانیم که اشتیاق بصورتساختاری ارضا ناشدنی است و در مقابل درخواست، قابل پاسخگویی است و پس از آن رفع میشود.
اما آرزوها (wish) و ای کاشهاییکه دیگران در روابطشان با ما مطرح میکنند نشاندهندهیاشتیاقشان است یا درخواستشان؟ ظاهرا هیچ کدام! این آرزو ذاتا در حالت نامعلوم قرار دارد (شبیه گربهی شرودینگر). نحوهای که ما به آن پاسخ میدهیم و سطحی که ما در آن پاسخ میدهیم تعیین میکندکه آن آرزو، اشتیاق یا میل باشد یا درخواست.
بطور مثال «دوستی» میگوید: «کاش بیشتر برنامه بذاریم و همو ببینیم.» در پست قبل توضیح دادم که جملات را میتوان در دو سطح دید و به آنها پاسخ داد. اگر شما ظاهر جمله را به عنوان معیار بگیرید و مثلا اینگونه پاسخ دهید که: «آره اتفاقا دوشنبه با بچهها برنامه داریم تو هم بیا.» در واقع به آنچه مشخصا خواسته شده پاسخ دادهاید و سطح دیگری را که شاید پشت آن مخفی است نادیده گرفتهاید، سطحی که مثلا میخواستهبا شما صمیمیتر شود یا از یک دوست معمولی به شریک عاطفی تبدیل شود، یعنی نه تنها بیشتر شما را ببیند بلکه به شکل دیگری هم ببیند. ابهام در جملات گوینده جمله و ابهام در پاسخ فضایی ایجاد میکند که اگر میلی باشد میتوانددر آن رشد کند و شکوفا شود. پاسخهای واضح چنین فضایی را تنگ یا نابود و در نتیجه اشتیاق را هم خشک میکنند.
پس اینکه ما چگونه به آرزوها و تمناهای دیگران پاسخ دهیم ماهیت آنرا تعیین میکند، اینکه اشتیاق باشد یا درخواست. آنچه پشت این جملات و پاسخها اشتیاق را میتواندتحریک کند، ابهام پشت آنها است. این رویهای مهم در ارتباطات عاطفی است که با اینکه به آن کمتر پرداخته شده ولی تلویحا همه از آن مطلعند. اگر شما به برخی افراد علاقهتان را آشکارا بیان کنید این باعث فراری دادن آنها میشود. پس معمولا مرسوم است که چنین کنشهایی تبدیل به یک بازی ظریف با آرزوهای پوشیده میشوند که «ضمنا» پیامهایی را منتقل میکنند. واضح است که برای برخی موضوع زمانبندی نیست، اینکه جملات صحیح در زمان درست گفته شوند، برای آنها موضوع تلاش برای ارضا یا عدم ارضای میل است. برای برخی، اگر قرار است او قادر باشد اشتیاق بورزد پس باید آنچه در سطح درخواست است رد و نادیده انگاشته شود.