رابطه درمانی در بسیاری از رویکردهای درمانی رکن اساسی درمانی است تا جایی که برخی متخصصان همچون «اروین یالوم» معتقدند رابطه درمانی یگانه عامل اثربخشی در درمان است. در تمامی درمانهای زیرمجموعهروانکاوی رابطه درمانی که گاهی «اتحاد درمان» (therapeutic alliance) خوانده میشود اساسی است و به عنوان عامل مشترک هر درمان موفق شناخته میشود.
در برخی رویکردها، حل و فصل تعارضهای هیجانی و تخلیه هیجانی و در برخی دیگر اجرا (enactment) به عنوان عامل تغییر بررسی میشوند، اما به خصوص در روانکاویهای رابطهای و بینفردیشکافها و ترمیمها در اتحاد درمانی، دیدن تعارضها، بحثدربارهی آنها و حل و فصلشان به عنوان مهمترین عامل پیشاگهی و پیشبین مثبت درمان تلقی میشوند.
بدین ترتیب استاندارد طلایی برای رابطهی درمانی ایدهآل اینست که بیمار بتواند خشم و پرخاشگریاشرا به روانکاو ابراز کند، در حالیکه او میتواند آن را در درونش نگهدارد، زنده بماند و در جلسه بعد صحیح و سالم حاضر شود بدون اینکه بیمار را طرد کند! بهگونهای که بیمار کم کم مطمئن شود و اعتماد کامل یابد که درمان بدون وقفه هر هفته ادامه خواهد یافت. این موضوع نمایانگر رشد هیجانی بیمار و بسط ظرفیت او برای اعتماد کردن و ساختن روابطی سالم است.
در پژوهشی که هفته پیش توسط آلن عباس، تاون، فالکناشتروم و استراید منتشر شده چیزی که همه درمانگران رویکردهای روانکاوی و روانپویشی از مدتها پیش میدانستند عملا تایید شد. موضوعی که توسط بسیاری از درمانگران رفتاری و شناختی بی اهمیت است!
زیگموند فروید بیش از صد سال پیش نظریهای را ارائه کرد که بصورت ساده میگفت:
«افسردگی ، خشمی است به درون برگشته»
این مقاله بر این ادعا با قاطعیت بیشتری صحه میگذارد، بیماران در این پژوهش که توانسته بودند خشمشان را در جلسه به درمانگرشان ابراز کنند به طرز معناداری کاهش بیشتری در نشانههای افسردگیشان نشان دادند.
مکانیزم تغییری که وابسته به شخصیت بیمار، از طریق بینش یا رابطه، تحریک و ابراز هیجانات درون اتاق درمان را در بیماران تسهیل میکند.
این دو مسیر، هر دو بخش مهمی از درمانهای روانکاوی و روانپویشی را تشکیل میدهند و به عقیده من شاهدی هستند بر اینکه نه تخلیه هیجانی بلکه امن بودن ابژه خشم تغییر اساسی را ایجاد میکند.