لکان در سمینار ۱۱ مینویسد: «یکی از روانکاوان خانم، رویکرد جنسی زنانه را با اصطلاح «تظاهر» (masquerade) مشخص کرده. این تظاهر دقیقا نه در سطحی تصویری (imaginary) بلکه در بُعدی نمادین بازی میکند.»
آن کس که لکان به او اشاره میکند«جوان ریویر» (Joan Riviere) از روانکاوان بزرگ تاریخ روانکاوی و از طرفداران مهم «ملانی کلاین» است. او در مقالهی مهمش به نام «زنانگی به مثابه تظاهر» بیان میکند که بسیاری از زنان (منظور خصوصا جنس زن است) که گرایش بیشتری به مردانگی دارند ناگزیرند برای اجتناب از تبعات آن، پوششی از زنانگی روی نوع بودنشان بیاندازند و به زنانگی بیشتر تظاهر کنند زیرا زنانه نبودن زن برای مردان بسیار ترسناک است، زن متعقلبرای مردانِ بسیاری، اضطرابزاست.
بنابراین تظاهر اولا برای پوشاندن مردانه بودن است و دوما زن در جامعه نیاز به تبادلها و همکاری با مردان دارد و این از واکنشهای محیطی منفی جلوگیری میکند.
فارغ از تلویحات مهم ادیپی و همانندسازی زنان و حتی تاثیرات مهمی که در رابطهی زن با بدنش دارد، از نظر لکان این تظاهر به بهترین شکل رویکرد جنسی زنان را نشان میدهد، اینکه ساختار لیبیدویی زنانه چگونه ساخته میشود. به بیانی، تظاهر بازنمایی زنانگی است، اما خود زنانگی بازنمایی است، بازنمایی زن. این موضوع تناقضی ایجاد میکندتظاهر از یک طرف بدین معنی است که زن وجود دارد و همزمان از دیگر سو، بیان میکند که وجودی در کار نیست. اینجا رابطهای ویژه میان زن و ژوییسانس ایجاد میشود، به قول لکاندر سمینار ۱۷:
«زن خودش را با به مبارزه طلبیدن نقاب تکرار، بدست ژوییسانسمیسپارد. او اینجا خودش را همانگونه که هست ارائه میکند، به عنوان نهاد «تظاهر»... . او به سوی ژوییسانسمازاد متمایل میشود، زیرا مانند یک گُل ریشههایش را درون خودِژوییسانس فرو می برد.»