منطقی نیست که به آینده بشر بنگریم و مرزی ببینیم.
بشر خواه، ناخواه به سوی جهان-شهری در حرکت است. اتحاد میان بشر و دستیابی به جمهوری جهانی بخشی از تکامل بشر است.
همزمان با پیشرفت بشر و حرکت به سوی فوق هوشمند شدن انسان، لزوم اتحاد احساس و جهان-شهری تحقق مییابد.
علت اینکه در غرب، نسبت به شرق تمایل بیشتری به جهان-شهری دیده میشود نیز همین موضوع است. کشور های غربی از آموزش و فرهنگ پیشرفته تر و به روز تری برخوردار هستند، لذا ضمن رهایی از بند ناسیونالیسم و باور های پلاسیده پدران خویش، این شانس را دارند که به جهانشمولیسم روی آورده و من جمله آغازگران این جریان نوین باشند.
اینکه بخواهیم هر گونه نقدی به دیده شدن جهان-شهری در فرآیند تکامل بشر وارد کنیم، نیازمند ذهنی آزاد است.
ذهنی که جهانشمولیسم و ایده جهان-شهری را نقد میکند، بایستی از بند مذهب، دیدگاه های سیاسی، ایدئولوژی و… رهایی یافته باشد. فی الواقع جهانشمولیسم را بایستی از ساحت فلسفه نقد کرد.
فلسفه نیز از قید و بند ها برون میشود. همانطور که هایدگر میگوید، فلسفه ذاتا الحادیست. اینکه پدیدهای چون جهانشمولیسم را از منظری بالذات الحادی و سکولار نقد کنیم، قطعا ما را به بینش درستی از این اندیشه میرساند.
مخلص کلام این است: ما خواه ناخواه به سوی جهان-شهری در حرکتیم، انتخاب شماست که میخواهید زود با ما همگام شوید یا دیر. به هر حال، برای نقد و تحلیل این جریان، بایستی ذهنی آزاد و فیلسوف داشته باشید.
Telegram.me/AOrgan