در قسمت دوم مقاله سراغ نسخه 2007 یعنی خدای جنگ 2 رفتم. همانند قسمت قبلی در ابتدا نکاتی مربوط به این نسخه و در قسمت دوم سراغ داستان، و در بخش پایانی فکت ها جالبی را به شما نشان خواهم داد.
در 25 اکتبر 2007 بود که این بازی که توسط همان استودیو سانتا مونیکا ساخته شده بود. به وسیله شرکت سونی باری کنسول ps2 منتشر شد همانند نسخه قبل این بازی برای ps3 و ps vita با بهبود هایی عرضه شد. کارگردان این نسخه کوری بارلوگ که در قسمت اول نیز نقش مهمی داشت و کارگردان اصلی نسخه 2018 نیز بود. این عنوان هک اند اسلش به اعتقاد بخش زیادی از گیمر ها از جمله خودم بهترین نسخه سری و بهترین هک اند اسلش تاریخ محسوب می شود. این قسمت از همه لحاظ نسخه بهبود یافته نسخه اول حساب می شود. باس فایت ها پیشرفت قابل توجه ای داشتند. و پازل ها هم جذاب تر شدند. آهنگ ساز این نسخه همامند نسخه اول جراد مارینو بود که با استفاده تجربه قبلی خود قطعاتی را خلق کرد که اوج که نقطه حماسی را نشان می دادند. پیشنهاد می کنم حتما این قطعات را گوش بدهید. ژانر بازی همانند نسخه اول هک اند اسلش بود. المان های پلتفرمر کمی بیشتر شده بود، و همچنان یک بازی کاملا تک نفره بود. رده سنی این نسخه فرق آنچانی با نسخه قبلی نداشت. تقریبا همه جا در جه آن را R یا +18 می دانستند. موتور بازی نیز ثابت مانده بود.
بعد از اینکه کریتوس بر تخت سلطنت نشست. با سپاه اسپارتان شروع به نابودی و فتح کردن کرد. روزی در حال حمله به شهری آتنا نزد او آمد و به او هشدار داد. کریتوس جدی نگرفت. در همان روز کریتوس با جثه بزرگ شروع به تخریب کرد. ناگهان پرنده ای روی او نشست و قدرت او را گرفت و به مجسمه کلاسوس داد. کریتوس کوچک تر شد و بعد شروع به مبارزه با مجسمه کرد. این باس فایت یکی از خاطره انگیز ترین باس فایت های گاد آف وار برای من است.
سپس کریتوس قدرت خود را به رخ می کشد. در این حال غفلت کریتوس سبب شد تا دست بزرگ مجسمه بر روی سر کریتوس فرود آورد. هویت پرنده فاش می شود.او همان زئوس است. خدای جنگ در حالی که نیمه جان بود و همه زره هایش خورد شده بود نزد او رفت. زئوس به او گفت به من خدمت کن. اما کریتوس قبول نکرد. سپس کریتوس که نیمه جان با زئوس وارد نبرد شد و در نهایت این زئوس بود که شمشیر المپیوس را در دل کریتوس فرو کرد و به زندگی او خاتمه داد. و سپس با قدرت شمشیر المپ کل سپاهیان اسپارتان را از بین برد.
کریتوس در دنیای مرگ سپس خاطره ای از زن و بچه خود می بیند سپس اریس و در نهایت گایا مادر زمین که یک تایتان است را می بیند. گایا به او می گوید که او اکنون نباید بمیرد.باید به سراغ خواهران سرنوشت برود تا سرنوشت اس را تغییر دهد. و انتقامش را نیز از خدای خدایان یعنی زئوس بگیرد. سپس کریتوس در راه سقوط با کمک شمشیر هایش خود را بیرون می کشد و یک سرباز اسپارتان را پیدا می کند او به کریتوس می یگوید که تمام سپاهیان از بین رفته اند. کریتوس به او دستور می دهد تا سپاهی دیگر جمع کند. سپس به کمک پگاسوس اسبی بالدار راه را در پیش میگیرد.
در راه او به یک تایتان به نام تایفون بر می خورد. تایفون پگاسوس را اسیر می کند. کریتوس تایفون را می کشد. و تیرکمانی که در چشم او قرار داشته را بر میدارد. در راه او به فردی بر می خورد که آتش را از خدایان به مردم هدیه داده. زئوس خشمگین از این کار او را جاودان کرده و دست پای او را بسته تا هر روز پرندگان از دل و روده او تغذیه کنند و فردا نیز دوباره بدن او درست شود. و روزی نو و روزی از نو. او پروموتر نام دارد. پروموتر از او می خواهد تا راحتش کند. کریتوس نیز همین کار را انجام می دهد.و او را در آتش می سوازند. خاکستر پروموتر به کریتوس قدرتی می دهد تا بتواند پگاسوس را آزاد کرده و راه خویش را ادامه دهد. کریتوس در راه خود به جزیره ای رسیده و محافظان آن را از پای در می آورد.
در ادامه مسیر سگی سه سر را کشته و بازو بندی از ته حلق او بیرون کشیده . کریتوس از بازوبند استفاده کرده تا بتواند ضربات دشمن را بهتر دفع کند. در ادامه به فردی بر می خورد که قبلا او را در مسابقات شکست داده. او کریتوس را به تمسخر گرفته و او به مسابقه دیگر دعوت می کند. اکنون این کریتوس است که او را به طوری وحشیانه سلاخی کرده و سر او را به وسیله درب خورد می کند. کریتوس در ادامه راهش متوجه می شود که سه نفر دیگر به غیر از او دارند سراغ خواهران سرنوشت می روند تا سرنوشت خود را تغییر دهند. این افراد شامل : ایکاروس برای نجات پیدا کردن از جنون ، آلریک فرمانده بربر ها برای نجات از مرگ خود و پرسیوس برای نجات دادن همسرش می شوند. و کریتوس نیز باید ابتدا انها را متوقف کند. زیرا فقط یک نفر می تواند خواهران سرنوشت را ببیند. برای همین کریتوس در نبردی با دشمن قدیمی یعنی آلریک او را زمین گیر کرده و در نهایت چکش گرز مانندش را از او گرفته و حریفش را با خاک یکسان می کند.
بعد پرسیوس را نیز شکست داده تا دشمن دوم او به تیغه میخکوب شود. کریتوس نیز سپر او را برداشته تا در ادامه قوی تر از قبل به سراغ دشمن سوم برود. اما این بار ایکاروس همراه کریتوس به درون دره ای سقوط می کنند. در راه سقوط کریتوس با مشت هایش به حریفش امان نداده و در نهایت بال هایش از او می گیرد تا بتواند فرار کند. و ایکاروس نیز به جهان زیرین یعنی دنیای مرگ می رود.
در ادامه راه کریتوس به تایتانی به نام اطلس برمی خورد. اطلس که از او خوشش نمیاد سعی در از بین بردن او دارد ( اطلس یک تایتان است که باید زمین را تا آخر عمر خود روی شانه هایش نگه دارد. ) کریتوس به او قول می دهد که اگر کمکش کند تا زئوس را از بین ببرد. به او کمک می کند تا مجبور نباشد تا آخر عمر چنین مصیبتی را تحمل کند. اطلس قبول کرده و شبح اسپارتان را با دستانش روی زمین آورده سپس کریتوس ققنوسی را از مواد مذاب آزاد کرده تا به راهش را ادامه می دهد. او برای باز کردن در خروجی وارد اتاقی تاریک می شود. او با شروع با مبارزه با سربازی که هویت اش مشخص نیست می کند. سپس او را به بیرون از اتاقو درون روشنایی پرتاب می کند. در این حال این 2 هویت یکدیگر را می فهمند این همان سرباز اسپارتان بوده که کریتوس به او دستور جمع آوری سپاه را داده بود. کریتوس در حالی که از کشتن او پشیمان است از او که نیمه جان است. می پرسد. پس چرا سپاهیان را جمع نکردی؟ سرباز در حال مرگ می گوید که زئوس اسپارتان را از بین برده است. اینجا است که خشم کریتوس شدت می گیرد. و برای کشتن زئوس بسیار مصمم تر می شود. در این حال کراکن یک هیولای عظیم الحثه از فرصت استفاده کرده به کریتوس حمله می کند و او را در دستان خود قرار می دهد.
کریتوس بعد از آزاد شدن از دستان او شروع به قطع کردن دستان کراکن می کند. سر او را با استفاده از پل نصف کرده و کار او را یکسره می کند. سپس شبح اسپارتا موفق می شود تا ققنوس را به حرکت در آورد و مسیرش را ادامه دهد. اینجاست که وارد ساختمانی شده و اولین خواهر سرنوشت یعنی لاکسیس را ملاقات می کند. لاکسیس که ترسیده می گوید من سرنوشت تو را این گونه نوشتم که به اینجا بیایی و به دست من کشته شوی. کریتوس که می خواست ابتدا بدون خشونتی سرنوشت اش را تغییر دهد. اکنون شمشیر هایش را در آورده نبردش را با لاکسیس آغاز می کند. اینجاست که لاکسیس می فهمد تنهایی از پس خدای جنگ بر نمی آید. خواهر دیگرش یعنی آتروپوس را فرا خوانده تا به او در نبرد با شبح اسپارتان کمک کند. آتروپوس او را به زمان جنگ با اریس برده و می خواهد تا نگذارد کریتوس اریس را بکشد. اما کریتوس با دلاوری جلوی او را گرفته و مانع این کار او می شود. اتروپوس نیز توانایی شکست او را ندارد و تصمیم می گیرد تا با کمک لاکسیس 2 بر 1 کار او را تمام کنند. لاکسیس و آتروپوس می خواهند از آینه های سرنوشت استفاده کرده تا شبح اسپارتان را بکشند. اما کریتوس از آینه ها استفاده کرده و هر 2 خواهر را به دنیای مرگ می فرستد. اکنون نوبت خواهر سوم رسیده که کلاتو نام دارد. بعد از مدتی نبرد خدای جنگ با کمک تیغه ای کار او را یکسره می کند.
اکنون شبح اسپارتان قدرت تغییر سرنوشت را دارد. او به دورانی که زئوس در حال کشتنش باز می گردد. زئوس از دیدن او معتجب می شود و کریتوس در حواب به او می گوید که خواهران سرنوشت مرده اند. اینجاست که این 2 وارد یک نبرد حماسی می شوند. ابتدا زئوس بسیار بزرگ شده و سپس با قدرت آذرخش خود شروع به جنگ می کند. اما در ابتدا این کریتوس است که زئوس را شکست می دهد و ضربه مهلک به او وارد می کند. بنابراین زئوس به اندازه کریتوس کوچک شده و اکنون بخش دوم نبرد آنان ادامه پیدا می کند. کریتوس با خراب کردن ستون ها و سنگ ها بزرگی سعی در نابودی او دارد. اما زئوس خدای خدایان است و به آسانی زمین گیر نمی شود. بنابراین شبح اسپارتان با یک نیرنگ وی را فریب می دهد. او شمشیر المپ رها می کند و پشت به زئوس نشسته و دستهایش را بالا گرفته و به زئوس می گوید که او از زندگی خسته شده می خواهد او رهایش کند. زئوس نیز فریب خورده در این حال کریتوس از فرصت استفاده کرده و با بلید آف کیاس را در دل او فرو کرده سپس با کمک هر 2 بلید آف کیاس او را به دیوار میخکوب می کند. و شمشیر المپ را برداشته تا به زندگی خدای خدایان برای همیشه پایان دهد.
بعد از فرو کردن شمشیر المپ در دل زئوس در حالی که دیگر فرصتی برای زئوس باقی نمانده ناگهان آتنا از راه رسیده و جلوی کریتوس را می گیرد زئوس زخمی و نیمه جان می خواد از مهلکه بگریزد و کریتوس به او حمله می کند این بار دختر او قربانی پدر خود می شود و آتنا نیز کشته می شود. و زئوس فرصت فرار پیدا کرده می گریزد. در این حال که کریتوس از آتنا می پرسد چرا این کار را کرده است. آتنا حقیقتی بزرگی را قبل از مرگش به او گفته که باعث تعحبش می شود. الهه خرد به او گفته که زئوس پدرش است. آتنا از او می خواهد که المپ را نابود نکند. کریتوس با شنیدن این که بعد از سال ها هویت پدرش را بالاخره فهمیده باز از انتقام گیری منصرف نشده و می گوید که او فقط زئوس رو می خواهد و آتنا نیز به او می یگوید که زئوس یعنی المپ. کریتوس که فهمیده پدرش بدی هایی زیادی در حق او کرده. در نهایت کریتوس می گوید که او پدری نداشته و ندارد. آتنا در آخرین جمله اش از کریتوس می خواهد تا جان پدرش را نگیرد. و در نهایت خاکستر او نیز که زنگی سبز دارد پخش می شود.
کریتوس مژده می دهد که فرجام خدایان نزدیک است. در این حال او که قدرت کنترل کردن زمان را در دست دارد. به زمانی که جنگ بین تایتان ها و ایزدان جریان داشت. ( در دوران جوانی خدایان از جمله زئوس آنها با تایتان ها جنگیده و آنها را شکست داده و بر تخت سلطنت می نشیشند. و تایتان ها به خدمت خدایان در می آیند. ) او همه تایتان ها از جمله گایا را راضی کرده که به زمان او بیایند. زیرا انها اکنون نمی توانند خداین را شکست دهند. ولی در زمان او اریس و آتنا مرده اند. و زئوس نیز ضعیف شده. گایا نیز قبول کرده و خدای جنگ با کمک تایتان ها به المپ لشکرکشی می کنند. در حالی که زئوس همراه با دیگر خدایان در حال برگزاری جلسه هستند المپ به لرزه می افتد زئوس به نگاه به بیرون متوجه حضور تایتان ها و کریتوس می شود. کریتوس شمشیر را به سوی زئوس گرفته و به او می گوید. پسرت بازگشته و همراهش نابودی آلمپ را آورده. و داستان قسمت دوم نیز اینجا به پایان می رسد.
جالب است بدانید که این بازی زمانی عرضه شد که چند ماه از عرضه ps3 می گذشت و در نسل هفتم بودیم. اما سونی این بازی را برای ps2 عرضه کرد. شاید این مورد عجیب به نظر برسد. اما این دلیل به خاطر این بود که Ps3 شروع چندان موفقی نداشت و ps2 بیش از 100 میلیون نفر در سرتاسر دنیا به حساب می آمد و موفق تاریخ کنسول نسل پیش بود و برترین کنسول شرکت سونی تا به آن زمان بود. پس عرضه ان روی ps2 روی فروش آن تاثیر به سه زایی داشت. البته این بازی سال بعد یعنی 2008 به صورت کالکشن همراه با قسمت اول به صورت ارتقا یافته برای ps3 منتشر شد.
جالب است بدانید که این نسخه و نسخه های زیادی از این سری در ماه مارچ ( مارس ) عرضه شده اند. اما دلیل آن چیست؟ رومیان باستان خدایی به همین نام داشت که اتفاقا هم خدای جنگ آنان بود. البته مارس اسم سیاره مریخ نیز هست. (خدایان رومیان و یونانی ها خدایان مشترک زیادی دارند. که اصلیت آنها به یونان بر می گردد.) البته نسخه 2018 نیز در ابتدا قرار بود در همین ماه عرضه شود که البته تاخیر خورد.
جالب است بدانید که اگر در اول بازی قبل از اولین کاتسین به ترتیب کلید های L1, L2, L3 و دایره و در نهیات مربع را فشار دهید. گرافیک بازی ارتقا پیدا می کند و به صورت 480*488 اجرا می شود. که البته در آن زمان به حالت HD معروف شده بود. هنوز هم دلیل این راز مخفی را کسی نمی داند.
پدر کوری بارلوگ یعنی جیمز بارلوگ در ساخت بازی دخیل بوده و جزو تیم نویسندگان بوده است. او که کتاب نسخه 2018 را نیز نوشته است. در ان زمان بخش های زیادی از بازی را نویسندگی کرده است از جلمه پایانی حماسی که طرفدار ها را به انتظار قسمت سوم می نشانند.
این نسخه با داشتن 14 عدد باس فایت پرچمدار بیشترین باس فایت در سری است که البته هر کدام از این باس ها بسیار حماسی هستند. از زئوس و کراکن گرفته تا مجسمه کلوسوس و خواهران سرنوشت. همه و همه کیفیت بالایی دارند و یکی از نقاط قوت اصلی این قسمت به شمار می روند. بعد از آن نسخه سوم با 9 باس فایت در رتبه دوم قرا رمیگیرد.
امیدوارم از قسمت دوم مقاله لذت برده باشید به زودی قسمت سوم نیز منتشر خواهد شد. نظرات رو با من در میان بزارید. خوشحال میشم که همچنین انتقادات و پیشنهادات را در بخش کامنت ها مطرح کنید.