سید ارشد حسینی
سید ارشد حسینی
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

نقد کسب و کار من یا مرام من است؟


من در طول روز زمان نسبتا زیادی را صرف گفت و شنود با آدم‌های مختلفی می‌کنم که همگی یک ایده، یک روش فکر و حداقل یک نظر دارند که دوست دارند در میان بگذارند. کاملا مستقل از زمان صرف شده برای تولید آن ایده و کامنت، همگی علاقه زاید الوصفی به اثبات حقانیت فکرشان دارند. انگار این فکر و ایده با ایشان متولد شده و اگر الف آن ب شود، کعبه هم کج می‌شود. شاید لازم باشد بگویم از طرف شنونده که در اینجا بنده هستم، بیش از 90 درصد حرفهای این بزرگواران نارسا، کم مایه و تکرار مکررات است. مشکلات و راه‌حلهایی است که قدمت ارائه آنها توسط بشر، اگر به چند قرن نرسد، حتما به چند دهه می‌رسد. چالش از اینجا شروع می‌شود که آیا باید در جواب نقد کرد، تایید کرد و یا با شمردن هزاران نقاط قوت فرد، یک اشاره‌ی بسیار کوچکی به عمق بلاهت، سادگی و یا کم اهمیت بودن فکر، ایده و نظرش کرد؟

وقتی در کسوت مشاور فعالیت می‌کنید و به ویژه در ایران هستید، نقد هر چه کمتر باشد بهتر است! چرا؟ چون همه دوست دارند بشنوند که چقدر فوق العاده هستند و اگر شرایط و محیط نبود، چه شیر بیشه تدبیری بودند. شاید باورش قدری مشکل باشد، اما حتی کسانی که ژست انتقاد دوستی به خودشان می‌گیرند، از همه بیشتر از نقد بدشان می‌آید. کسی دنبال چکش کاری و اصلاح فکرش نیست و همه می‌خواهند تایید کارشان را از شما بگیرند. که اگر فردا روز به چالش جدی برخوردند، پیش خودشان رستگار باشند که فلان فرد هم همین را گفت. حتی اگر شما آن فکر را تایید نکنید و نقدی جدی بر آن وارد کنید، صورت مساله را پاک کرده و بلاخره در ثریا هم باشد فردی را پیدا می‌کنند که با فرمایشاتشان موافق باشد.

وقتی در کسوت مشاور فعالیت نمی‌کنید، شرایط جالب تر است. شما نمی دانید کی و در چه شرایطی اجازه دارید نقد کنید. از دوستان و بستگان، تا افرادی که فقط از لحاظ سنی بزرگتر هستند، سیل حرفها و ادعا است که منتقل است و مانند جوبی که لجن را جابجا می‌کند، مولکول‌های هوا در حال حرکت هستند. متعدد افرادی هستند که سالیان سال است یک سری حرفهای سراسر اشتباه را تکرار می‌کنند، اما چون نقدی صورت نمی‌گیرد، این حرفهای اشتباه به باور فرد و اطرافیانش تبدیل می‌شود.

در دنیای امروز، بشر عاقل! فهمیده است که دچار سو گیری است، قضاوت هایش جهت دار است، درگیر تناقضات می‌شود و به روال عادت می‌کند. فهمیده است که تک تک مان ذاتا به همکاری و همفکری با افرادی را دوست داریم، که اتفاقا خیلی شبیه مان هستند. و می‌توان گفت به اهمیت انتقاد پی برده‌اند. در شرکت داری جدای از انواع فرهنگ های کاری مترقی، به نقش هایی فکر کرده‌اند و حتی آنها را نامگذاری هم کرده‌اند. Devil's Advocate (وکیل مدافع شیطان)، همین نقش آیه یاس را ایفا می کند و سخت ترین "چرا" و "چگونه" ها را می‌پرسد.


حضور افرادی که نقادانه ایفای نقش کنند، لازمه‌ی هر تیمی است. اگر اطراف‌تان پر از افرادی است که فقط شما را حلوا حلوا می‌کنند، و از هوش و فراستتان مدام تعریف می‌کنند، ضمن ابراز تاسف عمیق برای کوته فکری‌تان در امر چینش اطرافیان، سریعا دست به کار شوید. با افرادی حشر و نشر داشته باشید که حتی نقد را بر جیب‌شان ترجیح می‌دهند، مقداری ایده‌آل گرا هستند، راحت قانع نمی‌شوند و در تعارفات عنوان گوینده گرفتار نمی‌شوند. طبیعتا این افراد مرامشان نقد است و شاید منتقد بودن را بر منتفع بودن ترجیح می‌دهند.

توسعه فردیکار گروهیتفکر انتقادینقدنقد حتما غیر منصفانه
مشاور توسعه کسب و کار و اندکی کارآفرین. علاقه‌مند به حوزه های نوآوری، کارآفرینی فناورانه و هر آنچه در این اکوسیستم اتفاق می افتد. "داستان خود را بنویسیم، قبل از آنکه دیگران آن را بنویسند."
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید