این یکی از نظریههای معروف جوزف-گوبلز ، "وزیر تبلیغات و روشنگری ملی" حکومت آدولف هیتلر است.
گوبلز استاد طراحی و اجرای جنگ روانی و تبلیغات داخلی بود و با ترفندهای او، دیکتاتوری هیتلر توانست ضمن تسلط بر اوضاع وخیم داخلی، چندین کشور را بدون جنگ و خونریزی فتح کند.
گوبلز میگفت: "وقتی یک حکومت دچار ضعف مدیریتی و فساد و ناکارآمدی و فلاکت اقتصادی شود و وقتی نتواند نیازهای ابتدایی مردمش - از قبیل نان و کار و رفاه و امنیت و اعتبار و آسایش شان - را تامین کند، با موجی از نارضایتی و خشم و اعتراض عمومی مواجه میشود و کشور به سوی انقلاب و سقوط پیش میرود. در چنین حالتی حکومت باید اذهان عمومی را به سوی یک موضوع فرعی، اما بزرگ منحرف کند. باید وارد یک جنگ شد، باید برای ملت دشمن تراشید، دشمنان خارجی، دشمنان داخلی، اگر دشمن واقعی پیدا نشد، حتی دشمن خیالی. ..."
وی معتقد بود:
باید دائماً از توطئهها گفت،
از نقشه هایی که دشمنان برای ما میکشند.
باید از هر فرصتی و هر حادثهای برای راه انداختن یک جنگ تبلیغاتی استفاده کرد.
باید دائماً درگیر بود.
درگیر جنگ،
درگیر تبلیغات علیه همسایگان،
علیه کشورهای قدرتمند،
علیه سازمانهای جهانی.
باید بحران ساخت و شرایط کشور را حساس نشان داد.
رمز موفقیت و ماندگاری حکومتهای ضعیف در وضعیت جنگی و بحرانهاست.
در جنگ ها و بحرانهاست که مردم بدبختیهای مالی و شغلی و شخصی و معیشتیشان را فراموش میکنند و با حکومت همدل میشوند
و این بهترین فرصت برای سرکوب منتقدین داخلی است.
کشور که آرام شود مردم طلبکار حکومت میشوند. باید کشور را دائماً در حالت جنگی نگه داشت. باید کاری کرد که مردم وقتی بهم می رسند دائماً از جنگ و از دشمن بگویند."
.