در زنگی روزمره تنها چیزی که نمی شود از برخورد با آنها اجتناب کرد، افراد و مردمی هستند که با آنها در ارتباط و تعامل هستید. با آنها در محیط کار مشغول پیشبرد کار ها و یا پروژه اید، با آنان برای تفریح، شام، خرید، ورزش و انواع آن بیرون می روید و زمان زیادی را با آنها صرف می کنید، جزئی از خانواده شما هستند و برای آنها و عقایدشان ارزش قائل می شود. بیشترین چیزی که در این میان اهمیت دارد، زمانی است که با آنها می گذرانید و فعالیت هایی است که با یکدیگر انجام می دهید.
حال فرض کنید که بتوانید با افرادی به نحوی ارتباط بگیرید که توانایی تاثیر گذاری بر بخش زیادی از تصمیمات آنها که به شما مربوط می شود را به دست آورید! جالب است نه! مثلا با دوستان خود می خواهید پس از مدت ها بیرون بروید و این شما باشید که بتوانید به صورت نرم(!) آنها را به سمت جایی که می خواهید با این جمع در آن حضور داشته باشید سوق دهید، یا بتوانید در یک جلسه کاری نتیجه نشست را به هدف خود سوق دهید ، کارفرمای خود را مجاب به اقدام خاصی کنید و یا فرد را مجبور به دادن اطلاعات شخصی کنید به صورتی که متوجه این مسئله نشود!
شاید بسیاری از شما با خواندن جمله قبل به یاد اقدامات غیر قانونی سایبری نظیر فیشینگ افتاده باشید. در واقع در این قبیل کار ها نیز شخص با ایجاد فضایی که قربانی را مجاب می کند که همه چیز درست و قانونی است، با ترغیب شخص اطلاعات او را به صورت بی سر و صدا از وی می گیرد و ادامه داستان... ولی هدف ما در اینجا مقوله فیشینگ و انواع روش های انجام آن نیست ولی می خواهیم با اقتباس از روش های آنها به هدف خود یعنی مجاب کردن دیگران برسیم و اجتماع خود را برای خود مهندسی کنیم.
مهندسی اجتماعی مقوله در زمینه هک و امنیت است که شخص هکر توسط آن بدون آنکه نیاز باشد به سیستم فرد نفوذ کند، به اطلاعاتی که از شخص می خواهد دست می یابد؛ در واقع شخص را مجبور به انجام بی دقتی های ریز امنیتی می کند. در موضوع ما می توان این تعریف را آنطور دید که با ایجاد رابطه و معاشرتی راهساز، با شخصی که می خواهیم بر وی تاثیر بگذاریم، بتوانیم اطلاعات و ویژگی های او را متوجه شویم.
هکر ها (یا به طور دقیق تر کرکرها (Crackers)) برای دستیابی به این قبیل اطلاعات از راه های متنوعی استفاده می کنند؛ مانند شبکه های اجتماعی شخص و دوستانش، جست و جو در میان عادات رفتاری فرد، ساعت های روزانه انجام فعالیت ها و اطلاعاتی از این قبیل که فرد معمولا برای آنها معمولا ارزش زیادی قائل نمی شود ولی برای کسی که به دنبال اطلاعات است، منابع مهمی تلقی می شود.
اگر بخواهیم از این رفتار برای هدف خود استفاده کنیم، می توانیم پیگیر رفتار شخص در شبکه های اجتماعی باشیم و یا در زمان هایی با تحلیل رفتار های وی نظیر شیوه صحبت کردن، نحوه حرکت بدن و به اصطلاح زبان بدن، ساختار جمله بندی او در هنگام صحبت کردن و حتی چیز هایی بی اهمیت مانند عادت های غذایی می تواند به ما در شناخت رفتار های او کمک کند.
حال اگر مطمئن هستید که به میزان کافی از افراد مورد نظرتان اطلاعات به دست آوردید، باید بشینید و اندکی زمان بگذارید. تاکید می کنم، اندکی! ببینید فلان شخص به چه موضوعی علاقه مند است و یا با چه موضوعی خوش حال می شود و بر روی آن مانور دهید، از چه سوالاتی ناراحت می شود و به دنبال علت آنها باشید؛ چون بیشتر افراد از این که اسرارشان را کسی متوجه شود بدشان می آید و برای کسی که از آنها مطلع است احترام زیادی قائل می شوند. البته استثناء هایی هم در این زمینه وجود دارد که کاملا به شخصیت شخص بر می گردد.
بسیاری از بازاریابان آنلاین با استفاده از ابزار هایی که این اطلاعات را از مشتریانشان جمع آوری می کنند، اقدام به جمع آوری و تولید محتوا های مرتبط می کنند. پس این کار را می توان به صورت حرفه ای نیز انجام داد ولی در مقیاس گسترده.
قصد من از انتشار این نوشته این بود که بگویم می شود از دنیای هکر ها استفاده های مثبتی نیز به عمل آورد؛ زیرا انواع کار هایی که این افراد انجام می دهند (جدا از بحث فنی ماجرا) می تواند در زنگی روزمره خود نیز به صورت قانونی و به نحوی دیگر از آن استفاده کرد و برای مثال (آنچه در بالا گفته شد) می تواند نمونه ای از ایجاد یک رابطه سازنده باشد؛ زیرا هر چه قدر افراد یک دیگر را بهتر بشناسند، بهتر می توانند با هم تعامل داشته باشند.
از اصول انسانیت، عدم سوء استفاده از اعتماد دیگران است. برای بتوان با دیگران به نحوی ارتباط گرفت که بجای سوء استفاده، سود استفاده را هر دو طرف به وجود آورد.
ممنون که برای مطالعه این مطلب وقت گذاشتید.