آنچه که یک مجموعهدار بزرگ را متفاوت میکند، توانایی او در تفکیک آثار هنری خاص از هزاران قطعه موجود و جمعآوری آنها به گونهای است که درک ما راجع به آن اثر هنری و یا تاریخ و تکامل هنر به طور کلی را ارتقا بخشد.
بین خریدن آثار هنری و جمعآوری آن تفاوتهای بسیاری است اما عمدهترین تفاوت بین این دو زمانی به تحقق میپیوندد که شما از روی علاقه اثر هنری را که نظرتان را جلب کرده خریداری میکنید، حال آنکه جمعآوری یک مجموعه عملی هدفمند برای مدتی طولانی است. در هر دو مورد شما اثر هنری را خریداری میکنید اما برای مجموعهدار شدن شما باید یادگیری دو نکته را فرا بگیرید. اولین نکته این است که بتوانید در مورد خرید یا عدم خرید هرگونه اثر هنری که شما را جذب می کند به طور موثر تحقیق، ارزیابی و تصمیم گیری کنید. نکته دوم این است که شما بتوانید هر اثر را به گونهای انتخاب کنید که یک گروه معنیدار یا همان مجموعه را تشکیل دهد.
اکثر افراد قابلیت خرید آثار هنری به صورت قطعههای تکی را دارند، اما از طرفی اکثریت این افراد با خریدهای برنامهریزی شده که در نهایت به تشکیل یک مجموعه بیانجامد آشنایی کافی ندارند. شما میتوانید اثر هنری را که دوست دارید در یک مجموعه به ظاهر بیپایان از موضوعات، رسانهها و دامنه قیمتها پیدا کنید، اما غربال کردن همه اینها به صورت سیستماتیک میتواند فعالیتی طاقتفرسا و حتی در مواقعی ترسناک باشد. پس چطور تصمیم میگیرید که بر چه موضوعاتی متمرکز شوید و چه مسیری را در پیش بگیرید؟ چگونه بین خرید امروز و خریدهای آینده ارتباط برقرار کنید؟ چگونه آثار هنری که خریداری کردید را دستهبندی میکنید که القا کننده یک معنای واحد باشند؟ چگونه این مجموعه را به نمایش میگذارید؟ و مهمتر از همه چگونه تمام این کارها را انجام میدهید؟ خریدهای هدفمند و کنترل شده، این همان چیزی است که مجموعهداری را شکل میدهد.
مجموعهداران بزرگ درست به همان اندازه آثار هنری که خریداری میکنند شناخته شده و قابل احترام هستند. برای مثال نگاهی به مجموعههای اِلی براد (Eli Broad)، بارنز (Barnes) و کرایسلر (Chrysler) بیاندازید. اهمیت این مجموعهداران به علت استعداد، ذوق و توانایی در جمعآوری آثار هنری منحصر به فرد درست به اندازه هنرمندانی است که این آثار را خلق کردهاند. همچنین، هر اثر هنری در یک مجموعه مناسب اهمیت دوچندانی چه از لحاظ جایگاه و چه از لحاظ قیمت پیدا خواهد کرد، اما این تنها به کیفیت اثر مربوط نمیشود بلکه مجموعهای که اثر در کنار آن به نمایش گذاشته میشود تاثیر بسیار زیادی در این روند خواهد داشت. ٖ
ٖآنچه که یک مجموعهدار بزرگ را متفاوت میکند، توانایی او در تفکیک آثار هنری خاص از هزاران قطعه موجود و جمعآوری آنها به گونهای است که درک ما راجع به آن اثر هنری و یا تاریخ و تکامل هنر به طور کلی را ارتقا بخشد. در هر مجموعه پخته، کلیت مجموعه از تک تک آثار هنری بزرگتر میشود، مجموعهدار به عنوان یک مقام محترم پذیرفته میشود و در موارد استثنایی، برای تعیین استانداردها، تعیین سلیقه و روند جمعآوری مجموعههای هنری برای آیندگان تاثیرگذار خواهد بود.
ما در مثالی به شما نشان خواهیم داد که در مقیاس کوچکتر این امر چگونه تحقق میپذیرد. فردی متخصص در خرید و فروش کتابهای کمیاب که مشتریانش عمدتا مجموعهداران، فروشندهها و کیوریتورهای آثار هنری بودند تجربه خود را از برخورد با این افراد اینگونه بیان میکند؛ بهترین آنها قبل از بقیه گرایشهای دنیای هنر را ردیابی میکردند و پیش از بقیه مطالبی راجع به هنرمندان خاص یا جنبشهای در حال پیدایش هنری از من درخواست میکردند. در بسیاری از موارد، وقتی چیزی که آنها به دنبالش میگشتند را پیدا میکردم، قبل از فروش آن را مطالعه میکردم تا بدانم چرا آنها این موارد را قابل توجه میدانند، خودم را آموزش میدادم و سپس موارد مشابه را برای هر کسی که قصد پیمودن مسیری مشابه را داشت در اختیارش میگذاشتم. بنابراین در این حالت، کسانی که درخواستهای اولیه را انجام میدادند بر میزان شکلگیری سهام و جهت خرید من و همچنین مجموعههای هنری دیگران تاثیرگذار بودهاند.
صرف نظر از اینکه به مجموعه خود تا چه حد جدی و یا تفریحی نگاه میکنید، تکنیکهایی وجود دارد که میتوانید نه تنها کیفیت و ارزش آثار هنری خود را بالا ببرید، بلکه لذت شخصی، قدردانی و درک خود از آن آثار هنری را نیز به حداکثر برسانید. مرحله اول شناخت و اهمیت به سلیقهتان است. به این معنی که شما صرف نظر از اتفاقات و توصیههای دیگران شخصا یک سبک یا شکل از هنر را میپسندید. تمامی مجموعهداران بزرگ در این مورد با یکدیگر توافق دارند و همین مورد است که باعث شده مجموعههایشان منحصر به فرد باشد. زمانی که سلیقه شخصی فدای تاثیرات جمعی میشود نتیجه چیزی به جز شباهت و تکراری شدن مجموعههای مختلف نخواهد بود. تنها تعداد محدودی آثار هنری را تعیین میکنند، عده فراوانی به دنبال آنها شروع به خرید آثار هنری میکنند و در نهایت تمامی این مجموعهها بسیار یک شکل و کسل کننده خواهد شد.
حال آنکه مجموعهدارانی که ترسی از بیان سلیقه خود ندارند درست در نقطه مقابل قرار خواهند گرفت. برای مثال هنرمندی را در نظر بگیرید که در ازای هزینه مبلغی ناچیز آثاری را از فروشگاههای دسته دوم و یا بازارهای هفتگی تهیه کرده است. مجموعهی او در تمام کشور به نمایش گذاشته شده و به صورت کتابی درآمده تا در اختیار علاقمندان قرار بگیرد. بسیاری از ما نه تنها از دیدن این آثار به وجد آمدهایم بلکه این مجموعه به درک ما از جهان وسیع هنر کمک کرده است. این هنرمند و مجموعه او به ما یادآور شدند که آثار هنری ارزنده فراوانی در اطراف ما قرار دارند و تنها در بهترین موزهها و گالریها به نمایش در نمیآیند. نکته اصلی اما عملکرد این هنرمند در جمعآوری این مجموعه با اتکا به سلیقه خودش است، چرا که اگر بر اساس سلیقه جمعی تصمیم میگرفت هیچگاه صاحب چنین مجموعه هیجانانگیزی نمیشد.
شما ممکن است در جمعآوری خیلی خوب نباشید، اما اگر در مورد آنچه که خریداری کردهاید شک و تردید دارید و از آن عمداً اجتناب کردهاید، چه کاملاً راضی باشید و چه میخواهید لحظهای برای دیدن آثار جدید وقت بگذارید، خرید خود را کمی متوقف کنید و نگاهی به اطراف بیندازید. خود را وقف فضاهای همیشگی که آثار هنری را در آن مشاهده میکنید، مانند موزه یا گالری بخصوصی نکنید. از فضاهای تکراری بیرون بروید و به مکانهایی که تا به حال به آن نرفتهاید سر بزنید و از اتفاقات جدیدی که در دنیای هنر در حال رخ دادن است با خبر شوید و این مسیر را ادامه دهید.
گردآوری و ترجمه: علیرضا محسنی
برای خواندن مطالب بیشتر پیرامون دنیای هنر به وبسایت www.artunity.art مراجعه کنید.