در داستان های عنوان شده از محمد قلی قلیان مقدم، روایت ها حاکی از آن است که بعد از مرگ محمد قلی قلیان مقدم، روستای محمد قلی قلیان مقدم که او همراه با خانواده و طرفداران قومیتش شکل داده بود که مدیریت آن به دست خودش بود، بین قلی قل قل (برادر او) و علی اصغر قلی (پسر او) شکل می گیرد که هر کدام به دنبال تسخیر روستا بودند. سر انجام بعد از بحث و جدل بین دو طرف، هر دو به دنبال پیدا کردن طرفدارانشان می روند که سر انجام سه روز بعد از مرگ محمد قلی قلیان مقدم، جنگی میان دو گروه قلی قل قلیان و علی اصغر قلیان شکل می گیرد که دو روز به طول می انجامد. در طول این جنگ، محکوم قلیان (نامزد قلی قل قل) و مولونجان (دختر سولونجیان، معلم بی بی خاتون زنده بابونه در مکتب خانه العفساد) و سینا قلی زاده (از یاران قلی قل قل) کشته می شوند و در نهایت با صلح دو طرف این وظیفه به عهده علی اصغر قلی واگذار می شود. در طول این جنگ تنش هایی میان دو طرف شکل می گیرد که یکی از مسائل انتخاب علی اصغر قلی این بود که قلی قل قل فامیل خود را از (قلیان مقدم) به (قلی زاده) تغییر می دهد.