معمولا عادت دارم آنچه مینویسم صرفا گزارههایی دقیق باشد و برای هر ادعا استدلالی ارائه کنم. خشک بودن نوشتار نیز با این نگاه اجتنابناپذیر است و البته مشکلی هم با آن ندارم اما این بار ماجرا تفاوت دارد. به نظر میرسد اصلاحطلبان حس شوخطبعی عجیبی دارند. این حس شوخطبعی از بازه منتهی به انتخابات، به سایر زمانها نیز بسط پیدا کرده است.
ایشان عادت داشتهاند در زمان انتخابات با دوقطبیسازی فضا و دیوسازی از رقبا خود را یگانه منجی ایران نشاندهند. پس از انتخابات نیز ندای همکاری و همدلی سر دهند و هر زمان به مشکلی در اجرای وعدهها مواجه شدند دوباره انگشت اتهام را به سوی دیگری نشانه روند. اما گویی این رفتارها را برای نشاط جامعه کافی ندانستهاند.
این که نگارنده این رفتارها را شوخی میداند نه به قصد بیاحترامی بلکه به دلیل اعتمادی است که به صداقت و ذکاوت اصلاحطلبان دارد.
اخیرا همشهریان اصلاحطلب گفتمانی درون جریانی به منظور نظارت بر عملکرد شورای شهر و شهرداری شهر مشهد به راه انداختهاند. موافقان مدعیاند که با این عمل کارکرد فعالیتهای اصلاحطلبانه از گرم کردن تنور انتخابات فراتر رفته و به سوی سیاست حرفهای گام برمیدارند. این بزرگواران پیشنهاد دادهاند که کمیتهای زیر نظر شورای هماهنگی جبهه اصلاحات تشکیل بشود تا این نقش مهم را برعهده بگیرد.
حقیر هیچگاه مشکلی با نظارت نداشته و ندارم. نظارت بر منتخبان و منصوبان اگر حیاتی نباشد، واجب است. پرسش از آنجایی آغاز میشود که معیار و روش ما برای نظارت چیست؟ با تکیه بر کدام دادهها میخواهیم عملکرد افراد را بسنجیم؟ فرایندها برای ما اهمیت بیشتری دارند یا افراد؟
و لبخند از جایی آغاز میشود که بفهمی دقیقا در سال انتخابات و پس از سخنان سید محمد خاتمی مبنی بر تردید درباره حضور مردم پای صندوق رأی این گفتمان آغاز شده است. اگر پای سخن تک تک یاران اصلاحطلب بنشینی، همه خواهند گفت که از نخستین روزهای پس از انتخابات ۹۶ بر ضرورت نظارت بر عملکرد منتخبان تأکید کردهاند. دروغ هم نمیگویند! از آن زمان تا کنون جلسات بسیاری به صورت تشکیلاتی یا غیر تشکیلاتی میان اصلاحطلبان برگزار شده است. نمیشود که آن حجم از چای و میوه و شیرینی {دود} شود و برود! بالاخره هر کدامشان حداقل یک بار در جلسهای ولو ۳ نفره به اهمیت نظارت بر شورا و شهرداری به عنوان مهمترین نهادهای محلی که در اختیار اصلاحطلبان است، اشاره کردهاند. این که چقدر پی حرفشان را گرفتهاند، الله اعلم!
اکنون زمان انتخابات فرا رسیده است. اصلاحطلبان از یک سو در بدنه نخبگان حامی خود دچار ریزش شدهاند و از سوی دیگر به دلیل بحرانهای اقتصادی توانایی سخن گفتن با عموم را ندارند. پس تنها راه چاره آن است که در زمان چند ماه مانده به انتخابات حداقل قشر نخبه کارکردی جز هیزم آتش جهنم انتخابات شدن را از اندیشهورزان اصلاحطلب مشاهده کنند.
بیایید درباره نهادی که قرار است این کمیته ناظر را انتخاب کند، بیشتر بدانیم. «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» مجموعهای ائتلافی از گروههای سیاسی اصلاحطلب است که احتمالا قرار است در جهت یکپارچه کردن استراتژی سیاسی اصلاحطلبان گام بردارد. حال این نهاد در دو سال گذشته که به جریان اصلاحات از هر سو نقد وارد میشد، مشغول چه کاری بوده است را بنده نمیدانم.
فرض کنیم که دانش من در زمینه گروههای اصلاحطلب ناچیز است و این شورا نهاد بسیار مهمی است و اقدامات مهمی در راستای پیشبرد دموکراسیخواهی و تقویت جامعه مدنی انجام داده است که حقیر از هیچکدامشان خبر ندارم. پس اجازه بدهید ساختاربندی آن کمیته نظارتی را به ۱۹ حزب اصلاحطلب استان خراسان رضوی واگذار کنیم(۱) و یقین داشته باشیم افرادی صالح و عالم در این کمیته حضور دارند.
حال با یکدیگر کمی به عقب بازمیگردیم(یادتان هست؟) یعنی دقیقا به زمانی که شورای عالی اصلاحطلبان استان مشغول انتخاب افراد برای حضور در لیست انتخاباتی اصلاحطلبان در سال ۹۶ بودند. در همان زمان بسیاری از همین احزاب اصلاحطلب مشغول رایزنی با یکدیگر برای قرار دادن گزینههای مد نظر خود در لیست بودند. پس نباید در این میان به نقش احزاب در معرفی افراد پرداخت؟ مگر وظیفه احزاب نیست که از اعضایشان که در قدرت حضور دارند، حسابکشی کنند و پلی میان مطالبات جامعه مدنی و نهاد قدرت باشند؟ اگر قرار باشد صرفا افراد را بازخواست کنیم و احزاب را در حاشیه امن قرار دهیم پس چه نیازی به تحزب داریم؟ چند سال یکبار دور هم مینشینیم و با «امید» افرادی را انتخاب میکنیم و بعد هم تمام مسئولیت رفتارهای آن افراد را به عهده خودشان میگذاریم. با این روش شاید بتوانیم معجزه هزاره بعدی را ما خلق کنیم! اما اگر بخواهیم به سوی تقویت نهادهای مدنی و دموکراسی واقعی پیش برویم نباید گوشه چشمی هم به احزاب متبوع منتخبان داشته باشیم؟
اینجاست که لبخند تبدیل به خنده میشود! پاسخ اصلاحطلبان مبدع این طرح منفی است! نمیشود که همزمان هم فرد زیر سوال برود و هم گروهی که وی را معرفی کرده است! آمدیم و عملکرد آن فرد خوب نبود یا اصلا بد بود! در این صورت آن حزب (یا گروه) چگونه میتواند در تعیین لیست انتخاباتی ۹۸ نظر خود را به کرسی بنشاند؟ بنابراین شما هم به من حق بدهید که به شوخیهای مدل ۹۸ اصلاحطلبان بخندم!
کمی بالاتر پرسشی طرح کردم که این نظارت چگونه باید باشد؟ آنچه درباره شیوه و شاخصگذاری یک ساختار نظارتی میاندیشم را بعدا خواهم نوشت.
----------------
پانوشتها:
۱) بله! ما در استان خراسان رضوی حداقل ۱۹ حزب اصلاحطلب داریم! حال بروید دموکراسی متکثر غربی را در بوق و کرنا کنید. تکثر از این بیشتر؟