پیش از آغاز: تلاش کردهام در این مکتوب، قوانین ویرگول و قوانین بالادستی آن رعایت شود. اما ممکن است زبان این نوشتار خوشایند برخی نباشد. امیدوارم که صبوری کنند و امیدوارم که این نوشتار حذف نشود. اگر هم چنین شد، باکی نیست. فدای سر گردانندگان ویرگول.
پزشکیان افقی تازه در سیاست ایران گشوده است. او همانقدر که میتواند امید خلق کند، میتواند ناامیدی را گسترش دهد.
برای آنانی که «زندگی» به معنای روزمره آن در کنار رفاه حداقلی را بیش از «مبارزه» ارج مینهند، میتواند امیدساز باشد. از سوی دیگر آنانی که «مبارزه» امروز را برای «زندگی بهتر» فردا انتخاب کردهاند میتواند ابزار ناامیدی باشد.
او نماد تغییر و تقابل نیست، حامیانی خواهد داشت که به دنبال توافقاند. توافق با قدرت مسلط که ابزار خشونت را در دست دارد اما ابزارهایش لایتناهی نیست. حضور او میتواند نمادی ضعیف از تمایل به توافق با بخشی از جامعه ناراضی باشد. اگر این بخش پرشمار باشد و پرشور به میدان بیایند، پیروز عرصهای خواهند بود که حاکمیت-و بخشی از جامعه- آن را انتخابات میخواند.
ناراضیان اما دو پارهاند. آنانی که از توافق دوری میجویند مسیر تقابل پیش گرفتهاند یا در حداقلیترین حالت، تغییر را پیشزمینه توافق میدانند. آنها با پزشکیان نسبتی ندارند. چهرههای خودشان را دارند اما در سپهر سیاست نماینده قابل اتکایی ندارند. بدون نماینده و رهبر، موفق شدند تا چند ماه خیابانها را به تسخیر خود درآورند و چشم جهان را خیره سازند. امروز هم «مبارزه» را با «زندگی روزمره» در هم آمیختهاند. راهی که میروند اگر در تقابل کامل با میدان مطلوب سیاست برای حاکمیت نباشد، با آن متنافر است. پیروزی پزشکیان میتواند مقداری ناامیدی را در این گروه بسط دهد. ناامیدی از یکپارچه نبودن ناراضیان و بازی در زمین حکومت.
اصلاحطلبان هویتگرا/جامعهمحور-عامدانه از این تعبیر استفاده میکنم چون اصلاحطلبان را یکپارچه نمیدانم- بازیگران نه چندان مهم این میداناند. اگرچه به حمایت از پزشکیان برخواستهاند اما با نگاه او فاصله بسیاری دارند. در طول سالها خود را نماد تقابل نشان دادهاند و هر بار در میدان عمل شکست خوردهاند و برای شکست توجیه تراشیدهاند. از تدارکاتچی خواندن خود تا شکایت از «دولت با تفنگ». آنها از گفتار پزشکیان ناخشنودند. سالها بدنه ناراضی/معترض را اقناع میکردند که تنها راه تقابل/تغییر صندوق رأی است و اصلاحطلبان نمایندگان بر حق معترضاناند. امروز تصویر صندوق رأی و خروجی آن به عنوان نماد تقابل فرو ریخته است. تصویری که از ابتدا توهمی بیش نبود. اما توهمی بود که رأیآور بود. آنها زبان ناراضیان توافقجو که تنها به دنبال «زندگی» و «رفاه» میگردند را بلد نیستند. حامیان چندانی هم در میانشان ندارند. حامیان سابقشان را نیز ناامید کرده به سوی دیگر میدان فرستادهاند. اصلاحطلبان جامعهمحور زمانی به پشتوانه رهبر پیشین جمهوری اسلامی در عرش قدرت بودند، بعدها با تعریف خود به عنوان نماد تقابل با قدرت مستقر سعی در محدودسازی رقیب سالهای دور داشتند. امروز نه خبری از رهبر پیشین است و نه ادعای تقابلشان خریدار دارد و نه اجازه حضور در ساختارهای حساس را مییابند. مستأصل شدهاند و به کاندیدای مورد حمایتشان میتازند که چرا سخنان رادیکال بر زبان نمیراند.
پیروزی پزشکیان نشانهای است ضعیف از سوی گروه اول ناراضیان به قدرت مستقر: ما پرشماریم و توان اثرگذاری داریم و حاضریم درباره مسیر پیش روی ایران با شما توافق کنیم.
شکست پزشکیان اما نشانهای است از سوی گروه دوم ناراضیان: ما با شما نسبتی نداریم و هیچ توافقی را در وضعیت موجود نمیپذیریم.
پیروزی پزشکیان البته میتواند افقی تازه در این میان بگشاید. او میتواند میانجی باشد. برای ایفای نقش میانجیگری نیازی به نمایندگی تمام ناراضیان ندارد. میانجی تصویر میسازد، طرفین را به همکاری فرا میخواند تا با دست خود مسیر را گام به گام مهیا کنند. پزشکیان برای توفیق در این امر نیاز به حمایتهای هر چند اندک همه طرفین دارد. توفیق او در نقش میانجی نیاز به یک هوشیاری اساسی دیگر دارد: نیفتادن در دام اصلاحطلبان هویتگرا که از آرزوی تقابل خود دست نمیکشند. برای آنان ناکامی پزشکیان یا از دست دادن بخشی دیگر از بدنه حامی خود به اندازه ضربه خیالی که به رقیب میتوانند وارد کنند اهمیت ندارد.
فردای انتخابات مشکلات اساسیتر پزشکیان آغاز میشوند، رقبای قدرتمند امروزش، تمام تلاش خود را برای ناکام گذاشتناش به کار خواهند بست. سرکوب را گسترش خواهند داد تا تمام بدنه حامیاش تبدیل به ناراضیان تقابلجو شوند. تردیدی نیست که رییس دولت اختیاری در حل کامل مشکلات اساسی ایران امروز ندارد. سیاست خارجی در دستان رهبری است و دولت تنها میتواند مجری/مشاور باشد. سه مسأله اساسی دیگر نیز از هسته فکری شخص آیتالله خامنهای بیرون آمده و مقابله یا حتی تغییر آن-ولو اندک- ناممکن است: حجاب اجباری، اسلامیسازی دانشگاهها، محدودسازی اینترنت.
توافق او البته میتواند حوزه معیشت را بهبود ببخشد. بیانضباطی مالی را کاهش دهد و در حد توان مافیاهای رانت و ثروت را در برخی حوزهها عقب براند. آیتالله نشان داده که در این زمینه شاید همراهی کند، کاهش حمایت وی از خودروسازان و تصویب مصوبه حداقلی واردات خودرو در مجلس نشانهای ضعیف بر این مدعاست. البته تقابل با مافیای ثروت تماما امکانپذیر نیست، در بهترین حالت میتواند با توافق با برخی از این رانتجویان، گروه دیگر را مهار کند.
ناراضیان تقابل جو/تغییرجو نیز میتوانند از حضور او منتفع شوند. اگرچه اینگونه نمیاندیشند. شاید فضای فعالیت مدنی در برخی حوزهها - و نه تمام- کمی گشایش یابد. توفیق در حوزه معیشت نیز در نهایت به یاری طبقه متوسط ناراضی خواهد آمد و سدی خواهد شد در برابر فرو رفتن بیشتر در باتلاق فقر.
پزشکیان نیز به این گروه از ناراضیان محتاج است. آنها بخشی مهم از این جامعهاند و توان تقابل آرام و خرد با حلقه مسلط قدرت را دارند. هیچ دولتی با این سطح از تقابل نمیتواند به وعدههایش عمل کند. از همین روی آرام ماندن آنها-نه حتی راضی شدنشان- ضرورت دارد.
بدینمعنا میان پزشکیان و ناراضیان تقابلجو میتواند توافقی نانوشته با یک هدف مشخص شکل بگیرد: قدرت گرفتن جامعه برای افزایش توان تغییر آرام.
شکست پزشکیان از سوی دیگر لزوما راه این گروه از ناراضیان را مسدود نمیکند. مبارزه در هم تنیده شده با زندگی روزمره پویاتر از آن است با حضور شخص دیگری در جایگاه ریاست دولت متوقف شود. ناراضیان اگر نتوانند گامی به پیش بردارند، آنقدر پرشمار هستند که آرام آرام چرخهای قدرت مسلط را کند کنند و چه بسا از کار بیندازند. آنها اگر چه رهبری ندارند و چهرههایشان محبوس شدهاند اما بنا به تجربه توان کمنظیری در تسخیر فضای عمومی و تغییر جامعه دارند و این همان ویژگی مهمی است که قدرت مسلط با تمام ثروت و اسلحهاش از دستیابی به آن ناتوان است.