درست لحظهای که جوکر به وعدهاش عمل میکند و ریچل را در مقابل بتمن از عمارت بلند وین پائین میاندازد، بتمن پایین پریده و دست ریچل را که فریادزنان یاری میطلبد، گرفته و همراه او روی یک ماشین شاسیبلند شیک پرت میشود.
الیاف و جنس لباس و شنل بتمن، به او امکان میدهد تا بدون صدمه به روی ماشین فرود بیایند، البته ماشین داغان شده و سقفش تماما تخریب شده.
بتمن (با همان صدای تودماغی): تو خوبی؟
ریچل اندکی آسودهتر است. به شانه بتمن تکیه میدهد.
ریچل: بیا دیگه این کار رو نکنیم.
بتمن نیز آسودهخاطر شده. هنوز فرصت تنفس مجدد نیافتهاند که صدایی توجهشان را جلب میکند. صدای مردی میانسال.
صدا: بتمن!!
بتمن نگاهی به صاحب صدای طلبکار میاندازد.
بتمن: چی شده؟ چته بابا؟
مرد: ماشینم!
ریچل تازه متوجه وضعیت شده.
ریچل: اوه اوه! گمونم کمپوتش کردیم!
مرد: گمون کنی؟! مرد حسابی، ببین چیکار کردی ماشینو!
بتمن: بابا حادثهس دیگه! تقصیر من نیست!
مرد: تا هر اتفاقی میافته فوری باید بپری پایین رو وسیله مردم؟ میدونی چهقدر باید بابت تعمیرش هزینه کنم؟!
بتمن (از روی ماشین پایین میپرد): خب تقصیر خودته بیمهش نکردی!
مرد: آخه کی به شرکتهای بیمه اعتماد داره؟
بتمن: خب میرفتی ازکی!
مرد: از کی؟
بتمن: از هیچکی! خود ازکی بابا!
ریچل (لباسش را میتکاند): بتمن جان، فکر کنم هنوز به گاتهام نرسیده.
بتمن (متفکرانه): جدی؟
ناگهان نوری فضا را روشن میکند. نوری سفید که توجه همه را جلب کرده. مردی را میبینیم که لباسی تماما سفید با شنلی بلند بهتن دارد و در حال پرواز است. شبیه سوپرمن اما با استایل شغلی متفاوت. او "بیمهمن" است.
بیمهمن (معلق در هوا): کسی از بیمه گفت؟
ریچل: یا خواهر بروسلی! تو دیگه کی هستی؟
بیمهمن: من بیمهمنم!
مرد: ابرقهرمان جدیدی نکنه؟
بیمهمن: یهجورایی شعبه ازکی توی گاتهامم. من مامور شدم به خرابکاریهای بتمن بعد ماموریتهاش رسیدگی کنم. یه چیزی مثل این.
به ماشین اشاره میکند.
مرد: وای جیزز کرایست خیرت بده! من از بتمن شاکیام!
بیمهمن: نگران نباشین! بسپرینش به بیمهمن!
بتمن: شکایت چیه؟ حاجی اگه خسارت میخوای بیا چکشو بکشم دیگه. شکایت میکنی از منِ خوشتیپ قشنگ به این مرتیکه سفید کمرنگ؟
مرد: بیراه هم نمیگهها. خسارت بده اوکیه.
بیمهمن روی دوپا میایستد. دیگر معلق نیست.
بیمهمن: فکر کردی سادهست؟ نه جان! باید کروکی تعیین شه، محاسبه شه، درخواست تنطیم شه، بعدش مقایسه شه ببینیم کدوم میصرفه که طرفین رضایت داشته باشن، الکی نیست که بتمن جون! کار میبره!
بتمن: تا وقتی توافق هست، چرا دوسیهبازی؟ پولشو میدم خلاص!
بیمهمن: چرا متوجه نیستی؟ من روسایی دارم! وسط ماموریتم!
بتمن: منم وسط ماموریتم! جوکر اون بالا همهرو اسکل خودش کرده! باید برم کنترلش کنم! ریچل جان، شما برو بحث مردونهس.
ریچل (کاملا گیج): باشه.
ریچل صحنه را ترک میکند.
بیمهمن: کنترل جوکر وظیفه توئه، کنترل تو هم وظیفه من. من که کارم رو کردم! الان هم فقط باید منتظر روال اداری باشیم.
بتمن: بفرمائید کلهپاچه ما رو هم بار بذارین دیگه!
زنی از ناکجاآباد وارد میشود. با یک تختهشاسی و خودکار.
زن: بله حتما، مغز و زبون هم میخواین؟
بتمن: یا آلفرد! تو دیگه چی میخوای؟!
زن: بخش پذیرایی. همیشه حق با مشتریه!
مرد (با خوشرویی): من یه میلکشیک میخواستم.
زن: الساعه! (در حال خروج از صحنه): سفارش!
بتمن: بیا! من نباشم اینجا میشه دیوونهخونه!
بیمهمن: فعلا که شما هستی، همه هم روانیان! بیا بریم قالو بکن دیگه!
بتمن: باشه آقا! تسلیم! تسلیم! اه!!
چند ساعتی میگذرد و روال و اداری و بهقول بتمن، دوسیهبازی انجام میشود. مرد به خسارت خود میرسد و رضایت میدهد تا بتمن خلاص شود. بیمهمن خوشحال بهنظر میرسد.
بتمن: داداش این که تموم شد، ولی اگه جوکر، هاروی دنت رو پیدا کرده باشه، به روح ننهبابام توماس و مارتا، ایندفعه باید خودت دنبال بیمهعمر باشی!
بتمن سریعا به صحنه اول برمیگردد. جایی که جوکر، کلافه و خشمگین ایستاده.
جوکر: بتمن! خیلی علافم کردی! بگو اون هاروی دنت لعنتی کجاست؟!
بتمن: پیداش نکردی کلهسبز شلغم؟! بیا دعوا!
جوکر و بتمن بهسمت هم حملهور میشوند و بتمن جوکر را با تمام توان، بهسمت ساختمانی پرت میکند. جوکر بهپشت روی یک ماشین میافتد و کاپوت و شیشه آن را نابود میکند.
بتمن: خودشه ناکس! (تازه متوجه شده) شت!
صدایی از داخل یک برج: وااااای! ماشینم!!!
دوباره بیمهمن از ناکجاآباد ظاهر شده. کلافه و درمانده.
بیمهمن: بتمن!!!!!
بتمن (آهی میکشد): چرا تموم نمیشه این کابوس؟
پ.ن: با اجازه از آقام نولان، باید شوالیه تاریکی رو دیده باشین تا بدونین کدوم صحنه رو میگم.
پ.ن ۲: میدونم جایزه رو نمیبرم. تا لاطائلاتی دیگر خدانگهدار!
#بسپرش_به_ازکی