اگر به مرکز استانبول رفتید و ایاصوفیه را دیدید، یادتان باشد که کمی آن طرفتر، در نزدیکی مسجد ایاصوفیه، مسجد سلطان احمد منتظر شماست. داستانی طولانی از حکومت عثمانی وجود دارد که باعث میشود مسجد سلطان احمد هم داستان خودش را داشته باشد. مسجدی با شش مناره و یک سازهی باشکوه که شاید برای چند دقیقهای چشمهای شما را به خود خیره کند. همانقدر که این بنا از بیرون خیرهکننده به نظر میرسد، از درون هم شما را به فکر وا میدارد؛ که این شکوه و عظمت در روزگاری که امکانات امروزی وجود نداشتند، چطور امکانپذیر شده است. بگذارید قبل از هر چیز کمی درباره تاریخچه ساخت مسجد سلطان احمد صحبت کنیم.
ساده است اگر حدس بزنید که سلطان احمد یکی از پادشاهیهای دوره عثمانی بوده است. البته که او در زمان حکومتش در اوایل نوجوانی بود و تنها ۱۳ سال داشت که به سلطنت رسید. با این که او جنگجو نبود و فتوحات زیادی نداشت اما خود نمیدانست که مسجدی که بنا کرد روزی تبدیل به یکی از اماکن مهم ترکیه میشود و میلیونها مسافر را به سمت خود جذب میکند.
او دستور ساخت این مسجد را برای نشان دادن قدرت و عظمت حکومتش داد و برخلاف اغلب مساجد که در حاشیه شهرها بودند، درست در کنار ایاصوفیه تصمیم به ساخت این مسجد گرفت. او در دوران سلطنتاش به عنوان پادشاهی که تجربهی زیادی از نحوه حکومت کردن نداشت، توانست کشور را در شرایط نسبتا متعادلی نگه دارد؛ او به جای کشورگشایی، سعی کرد عظمت خود را با ساخت این بنا در معرض دید قرار دهد.
ظاهر مسجد سلطان احمد، غیر از مناره و گنبد باشکوهی که دارد، به کاشیهای دستساز آبی رنگ آن هم معروف است؛ به طوری که بعضیها آن را به مسجد بهشتی یا مسجد آبی هم میشناسند. یادتان باشد که بعد از ورود به مسجد نگاهتان را بالا معطوف کنید و هنر زیبای کاشیکاری، پنجرههای روی سقف و طرح و نقش خاص گنبد مسجد احمد سلطان را تماشا کنید. حیاط، بنا، تزئینات و… همگی یک مجموعهی خاص و دیدنی را برای مسافرهای استانبول میسازند.
اگر برنامهی سفر به استانبول را دارید، میتوانید از آریاک سفر کمک بگیرید.