قیمت سر به سر یکی از اصطلاحات بسیار پر کاربرد در بازار سرمایه است و استفاده از این مفهوم زمانی بیشتر می شود که معامله گران وارد ضرر شوند و پس از مدتی ضرر آن ها جبران شود. در واقع وقتی که یک سرمایه گذار وارد معامله می شود، بخشی از پول خود را برای کارمزد معامله پرداخت می کند. از طرف دیگر، وقتیکه خریدهای این سرمایه گذار وارد ضرر شود، به شرط اینکه سهام خود را با ضرر نفروشد، این فرد لحظه شماری می کند ضررهایی که متحمل شده است را بتواند جبران کند. در واقع، قیمتی که تمام هزینه های معاملاتی و همچنین ضررهای به وجود آمده را صفر می کند، به عنوان نقطه سر به سر شناخته می شود و افرادی که به دنبال محاسبه ضرر و زیان های خود هستند، بایستی با این مفهوم آشنا باشند، برای آموزش بازارهای مالی نیز می توانید دوره بورس را مشاهده کنید.
یک معامله گر را در نظر بگیرید که 100 میلیون تومان سهام خریده است و حدود 1.25 درصد از ارزش این معامله (یک میلیون و 250 هزار تومان) را به عنوان کارمزد پرداخت کرده است؛ بنابراین در همین ابتدا، شخص معامله گر مبلغی را ضرر کرده است. حال فرض کنید که حدود 20 درصد از قیمت سهم های خریداری شده نیز کاهش یابد و بدون در نظر گرفتن هزینه های کارمزد، ارزش سهم های موجود به 80 میلیون برسد.
بنابراین تا اینجای کار 20 میلیون تومان از ارزش معامله کم شده است و یک میلیون و 250 هزار تومان نیز به عنوان کارمزد در نظر گرفته شده است که در مجموع، ضررهای این معامله به 21 میلیون و 250 هزار تومان رسیده است. حال فرض کنید که اگر قیمت سهام مذکور به 1500 تومان برسد، تمامی این ضررها جبران می شود. در اینجا، قیمت 1500 تومان را به عنوان قیمت سر به سر در نظر می گیرند و در واقع به این معناست که اگر قیمت سهام دوباره به این نقطه برسد، هزینه های معامله (شامل کارمزد و ضرر) با درآمدهای این معامله برابر می شود و عملا شخص سرمایه گذار هیچگونه ضرری را متحمل نشده است و در طرف مقابل نیز هیچگونه منفعتی را کسب نکرده و برآیند این معامله صفر بوده است.
همانطور که اشاره شد، این قیمت برای افرادی مفید است که می خواهند میزان سود و زیان خود را بدانند و اگر روند بازار به آن ها اجازه دهد، بدون ضرر و حتی با سود از معامله خارج شوند. این مفهوم برای افرادی که حد ضرر را رعایت می کنند، کمتر مورد استفاده قرار می گیرد؛ چراکه این افراد پیش از اینکه معاملاتشان وارد ضررهای سنگین شود، از آن خارج می شوند و به دنبال محاسبه نقطه سر به سر نیستند.
در واقع کاربرد اصلی محاسبه این مفهوم، کاهش دادن ضررهای احتمالی است و هرچقدر میزان این ضرر و زیان کمتر شود، بازدهی و عملکرد سرمایه گذاران بهتر خواهد بود.
برخی از افراد مفهوم نقطه سر به سر را با عنوان بهای تمام شده نیز می شناسند. در واقع وقتی که سهام یک شرکت خریداری می شود، هزینه های مالیات، کارمزد کارگزاری و... به آن اضافه می شود و بهای تمام شده قیمت سهام را افزایش می دهد و قیمت نقطه سر به سر نیز تغییر خواهد کرد.
به عنوان مثال، سهام یک شرکت در قیمت 1200 تومان خریداری شده است، در اینجا اگر معامله گر، سهام در دست خود را به همان قیمت 1200 تومان بفروشد، مبلغی را ضرر کرده است؛ چراکه هزینه های مالیات، کارمزد کارگزاری و... به آن اضافه شده و قیمت تمام شده را برای او افزایش داده است.
با وجود تمامی ملاحظات و در نظر گرفتن نکات مهم در تحلیل بنیادی، تابلو خوانی، تحلیل تکنیکال، روانشناسی بازار و...افراد ممکن است معاملات موفقی نداشته باشند و خریدهای آن ها وارد ضرر شود. برخی از این افراد که اصطلاحا معامله گران کوتاه مدتی و میان مدتی هستند، پس از رسیدن قیمت سهام به حد ضرر از معامله خارج می شوند؛ اما برخی از افراد که دیدگاه بلندمدت تر نسبت به معاملات خود دارند، از یک نوع استراتژی به نام خرید و فروش پله ای و میانگین کم کردن استفاده می کنند. با استفاده از این روش، قیمت سر به سر معاملات افراد کاهش می یابد و سرمایه گذاران می توانند عملکرد بهتری داشته باشند.
به عنوان مثال، یکی از معامله گران، سهام یک شرکت را خریداری کرده است و با احتساب هزینه های مربوط به مالیات، کارمزد کارگزاری و...قیمت تمام شده و همچنین قیمت سر به سر آن به 2350 تومان رسیده است. در طرف مقابل، به دلیل جو منفی بازار، قیمت این سهام افت کرده و به 1500 تومان رسیده است؛ در اینجا اگر از استراتژی میانگین کم کردن و خرید و فروش پله ای استفاده شود، قیمت تمام شده و سر به سر به شکل چشمگیری کاهش پیدا خواهد کرد و در روندهای صعودی، بازدهی بهتری خواهد داشت.
در مثال فوق، میانگین قیمت سر به سر در پله اول خرید 2350 تومان است؛ حالا اگر پله دوم خرید را در قیمت 1500 تومان انجام دهیم، قیمت سر به سر به اندازه قابل توجهی کاهش می یابد و به 1925 تومان می رسد ( کارمزد معاملات و هزینه مالیات در پله دوم در نظر گرفته نشده است). بنابراین، با استفاده از خرید و فروش پله ای و میانگین کم کردن، می توان قیمت سر به سر معاملات را کاهش داد.
بسیاری از معامله گران حرفه ای دیدگاه بلندمدت به بازار سرمایه دارند و وقتی که معاملات آن ها وارد ضرر می شود، با شناسایی حمایت های تکنیکالی معتبر، اقدام به کم کردن میانگین می کنند و از این طریق قیمت تمام شده را کاهش می دهند که اگر در یک روزی، قصد خارج شدن از معامله را داشته باشند، بتوانند سریع تر این کار را انجام دهند.
فعالیت در بازار سرمایه، جزییات خاص خود را دارد و افرادی که بر روی این مفاهیم و جزییات مسلط هستند، می توانند عملکرد بهتری را از خود نشان دهند. یکی از همین اصطلاحات تخصصی، قیمت سر به سر می باشد و معمولا افرادی که معاملات آن ها وارد ضرر می شود، با این مفهوم بیشتر آشنا هستند. در واقع، قیمت سر به سر، قیمت بهای تمام شده را بیان می کند؛ چراکه در بازار سرمایه، علاوه بر مبلغی که برای قیمت سهام پرداخت کرده اید، بایستی هزینه های مربوط به مالیات و کارمزد معاملاتی را نیز در نظر بگیرید.
از طرف دیگر، استفاده از استراتژی میانگین کم کردن و خرید و فروش پله ای می تواند در کاهش قیمت سر به سر موثر باشد و معمولا سرمایه گذارانی که دید بلندمدت دارند، از این روش برای پایین آوردن قیمت سر به سر و افزایش بازدهی معاملات خود استفاده می کنند. در واقع به طور کلی می توان گفت که قیمتی که در آن، هزینه ها و درآمدهای یک معامله با یکدیگر برابر است، قیمت سر به سر نام دارد و برآیند آن را صفر می کند.